اهل حدیث با اخباریین چه تفاوتی دارند؟
ارسال شده توسط modir3 در پنجشنبه, ۰۹/۰۲/۱۳۹۶ - ۰۶:۳۱شهر جواب ـ
علوم حدیث
شهر جواب ـ
شهر جواب ـ
شهر جواب ـ از ایشان با عناوین مختلفی در کتب رجالی یاد شده: علی بن الحکم الانباری ، علی بن الحکم بن الزبیر بن النخعی ، علی بن الحکم الکوفی که همه ناظر به یک نفر است و آیة الله خویی در معجم رجال الحدیث، ج 11، ص 394، ذیل عنوان اول و دوم که اشاره کردم به این مطلب تصریح میکند و مفصل شواهد این ادعا را توضیح میدهد.
شهر جواب ـ روایتی با این معنا نیافتم، اما درباره «اندوه اهل ایمان بر عظمت حادثه دلخراش کربلا» روایاتی وارد شده است؛ مانند: مَجْمُوعَةُ الشَّهِيدِ، نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الْأَنْوَارِ لِأَبِي عَلِيٍّ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِي هَرَاسَةَ الْبَاهِلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ إِسْحَاقَ الْأَنْصَارِيُّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَ نَظَرَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله) إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام) وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِي حِجْرِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»
شهر جواب ـ حديثى است كه مىفرمايد: «ما مِن عبد أحبّنا و زاد في حبّنا، و سئل عن مسألة إلّا و نقلنا فی روحه جواباً لتلك المسألة»
شهر جواب ـ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): اى پسر مسعود! زمانى بر مردم بيايد كه صبركننده بر دينش، مانند كسى است كه آتش در دست خود بگيرد میگويد براى اين زمان اگر گرگ بودى در اين زمان كه بسيار خوب و گر نه مرا گرگ صفتان میخورند
شهر جواب ـ روايت فوق علي رغم نقل در منابع روایی، ضعيف است و درسند معتبري نيامده است.
شهر جواب ـ در مقدمه کتاب الثقات ابن حبان؛ فرد ثقه کسی است که شیخ او ثقه باشد و شاگردش هم ثقه باشد و روایتی نداشته باشد که مخالف با روایات دیگر باشد و آن فرد مدلّس نباشد و مرسِل هم نباشد.
شهر جواب ـ حديث قدسي، حديثي است كه پيامبر از قول خداوند حكايت میكند، بدين صورت كه معنا و مضمون آن به وسيله الهام، يا در خواب و غيره به پيامبر القا شود، و پيامبر با لفظ خود آن را ادا نمايد. به تعبیر دیگر حديث قدسي را پيامبر از خداوند حكايت میكند، لذا به آن قدسي میگويند؛ چرا كه منسوب به خداوند قدوس است و حديث از قداست و تنزه خاصي برخوردار است و همه علما حدیث قدسی را قبول دارند.
شهر جواب ـ یکی از ادله نافین علم رجال این است که: براى اثبات عدالت راهى وجود ندارد؛ و براى اثبات عدالت شخص بايد به كتابهای رجالى مراجعه كرد اما واضح است كه هر مؤلفى مطالب خود را از كتابهاى ديگرى اخذ كرده است و اين راهى معقول براى اثبات عدالت نيست؛ چرا كه مكتوبات اعتبارى ندارد؟ در پاسخ باید گفت: نخست هنگامى كه انتساب تأليف كتابى به كاتب آن اثر ثابت شد و عدالت او نيز آن هم متواتراً و يا مستفيضا و يا به واسطه اطمينان عقلايى یعنی چنان كه روش عقلاست ثابت شد، آن اثر قابليت اعتماد را مىيابد و به همين خاطر است كه وصايا و اقرارهاى مردم در هنگامى كه به واسطه نوشتن ثبت میشود و یا دلايل كافى حاكى بر صدق آن وجود داشته باشد آن اثر قابل استناد خواهد بود.