چه دعایی برای دفع نحسی روزها وجود دارد؟



سوال:
چه دعایی برای دفع نحوست روزها وجود دارد؟

پاسخ:
برخی از دعاها و اعمالی که برای دفع نحوست احتمالی ایام است در کتب روایی و ادعیه آمده است که در اینجا نقل می شود:
- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ حِينَ يُصْبِحُ، أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ‏ ذلِكَ الْيَوْمِ»
هر کس صبحگاهان صدقه دهد خداوند نحوست آن روز را از او برطرف می کند. [1]
- عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله: إذا أصبَحتَ فَتَصَدَّقْ بصَدقَةٍ تُذهِبُ عنكَ نَحَسَ‏ ذلكَ اليَومِ، وإذا أمسَيتَ فَتَصَدَّقْ بصَدقَةٍ تُذهِبُ عنكَ نَحَسَ‏ تلكَ الليلةِ.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: چون روز خود را آغاز كردى، صدقه ‏اى بده تا شومىِ آن روز را از تو دور گرداند و چون شب شد، صدقه ‏اى بده تا شومىِ آن شب را از تو بِبَرد.[2]
- الإمام زين العابدين عليه السلام‏- مِن دُعائِهِ إذا نَظَرَ إلَى الهِلالِ-: أسأَلُ اللَّهَ رَبّي ورَبَّكَ، وخالِقي وخالِقَكَ، ومُقَدِّري ومُقَدِّرَكَ، ومُصَوِّري ومُصَوِّرَكَ، أن يُصَلِّيَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وآلِهِ، وأَن يَجعَلَكَ هِلالَ بَرَكَةٍ لا تَمحَقُهَا الأَيّامُ ... هِلالَ سَعدٍ لا نَحسَ‏ فيهِ، ويُمنٍ لا نَكَدَ مَعَهُ.
امام زين العابدين عليه السلام‏- از دعاهاى ايشان، وقتى به ماه نو مى‏نگريست-: از پروردگار من و پروردگار تو، از پروردگار من و آفريدگار تو، از تقديرگر من و تقديرگر تو، و از تصويرگر من و تصويرگر تو مى‏خواهم كه بر محمّد و خاندان او درود فرستد و تو را هلال بركتى قرار دهد كه [گذشتِ‏] روزها آن [بركت‏] را نابود نمى‏سازند ...؛ هلال ميمنتى كه رنج و بدبختى با آن نيست، و هلال سعادتى كه نُحوستى در آن نيست.[3]

- عن الإمام الصادق عليه السلام: إذا أرَدتَ التَّوَجُّهَ في يَومٍ قَد حُذِّرتَ فيهِ‏، فَقَدِّم أمامَ تَوَجُّهِكَ «الحَمدُ للّهِ رَبِّ العالَمينَ» وَ المُعَوِّذَتَينِ و ... قُل: اللّهُمَّ بِكَ يَصولُ الصّائِلُ، و بِقُدرَتِكَ يَطولُ الطائِلُ، و لا حَولَ لِكُلِّ ذي حَولٍ إلّا بِكَ، و لا قُوَّةَ يَمتازُها ذو قُوَّةٍ إلّا مِنكَ.
امام صادق عليه السلام فرمودند: هرگاه خواستى در روزى كه در آن [از كار خاصّى‏] برحذر داشته شده‏ اى، بيرون بروى، پيش از خارج شدن، بگو: «ستايش، خداى را كه پروردگار جهانيان است» و معوّذتين (سوره فلق و ناس) را بخوان و ... بگو: «بار خدايا! به [نيرودهى‏] توست كه حمله‏ گر، حمله مى‏كند، و با توان توست كه توانمند، غلبه مى‏كند، و هيچ نيرومندى را، جز به واسطه تو نيرويى نيست، و هيچ توانمندى را توانى متمايز نباشد، مگر از جانب تو.[4]

- و في مكارم الأخلاق: ما يُقالُ إذَا اضطُرَّ الإِنسانُ إلَى التَّوَجُّهِ في أحَدِ الأَيّامِ الَّتي نُهِيَ عَنِ السَّعيِ فيها، في دُبُرِ كُلِّ فَريضَةٍ و هُوَ مِن أدعِيَةِ الفَرَجِ: لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ أحُلُّ بِها كُلَّ عُقدَةٍ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ أجلو بِها كُلَّ ظُلمَةٍ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّه أفتَحُ بِها كُلَّ بابٍ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ أستَعينُ بِها عَلى كُلِّ شِدَّةٍ و مُصيبَةٍ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ أستَعينُ بِها عَلى كُلِّ أمرٍ يَنزِلُ بي، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ أعتَصِمُ بِها مِن كُلِّ مَحذورٍ احاذِرُهُ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ أستَوجِبُ بِهَا العَفوَ وَ العافِيَةَ وَ الرِّضا مِنَ اللّهِ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ، تَفَرَّقَ أعداءُ اللّهِ، و غَلَبَت حُجَّةُ اللّهِ، و بَقِيَ وَجهُ اللّهِ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ .

در كتاب مكارم الأخلاق آمده: دعايى كه هرگاه انسان ناچار شود در يكى از روزهايى كه از انجام دادن كار [خاصّى‏] در آن نهى شده است، براى كار خارج شود. اين دعا در پىِ هر نماز واجبى خوانده شود و از دعاهاى گشايش [در كارها] است.با «هيچ نيرو و توانى نيست، جز به يارى خدا»، هر گِرهى را مى‏گشايم. با «هيچ نيرو و توانى نيست، جز به يارى خدا»، هر تاريكى را مى‏زدايم. با «هيچ نيرو و توانى نيست، جز به يارى خدا»، هر درى را باز مى‏كنم.

از «هيچ نيرو و توانى نيست، جز به يارى خدا»، در برابر هر سختى و مصيبتى كمك مى‏گيرم. از «هيچ نيرو و توانى نيست، جز به يارى خدا»، در برابر هر دشوارى و گرفتارى‏ كه به من مى‏رسد، كمك مى‏گيرم. با «هيچ نيرو و توانى نيست، جز به يارى خدا»، خود را از هر خطرى كه از آن حذر دارم، مصون مى‏دارم. با «هيچ نيرو و توانى نيست، جز به يارى خدا»، خويشتن را سزاوار گذشت و عافيت و خشنودى خدا مى‏سازم. با «هيچ نيرو و توانى نيست، جز به يارى خدا»، دشمنان خدا، تار و مار گشتند و حجّت خدا، چيره گشت، و تنها روىِ خدا باقى ماند. هيچ نيرو و توانى نيست، جز به يارى خدا.[5]

- از امام صادق ع منقول است كه فرمودند: كه ميان من و منجمى قسمت زمينى بود و آن مرد به ملاحظه ساعت خوب گردد در آن ساعت از خانه بيرون آمد و من در ساعت نحس بيرون رفتم و چون قسمت كرديم حصه بهتر بمن افتاد پس آن مرد دست بر هم زد كه هرگز چنين روزى پيش نيايد مرا من گفتم من بگويم واقعه تو را، خود گفت كه من اعتقاد به ساعت دارم و شما را در ساعت نحس از خانه بيرون آوردم و خود در ساعت سعد، و قسمت بهتر به شما افتاد

حضرت فرمودند كه پدرم فرمودند كه حضرت سيد المرسلين (صلى اللَّه عليه و آله) فرمودند كه هر كه خواهد نحوست آن روز از او دفع شود پس بايد كه اول روز صدقه دهد تا حق سبحانه و تعالى نحوست آن روز را از او دفع كند و هر كه خواهد كه نحوست شب دفع شود بايد كه اول شب تصدق كند تا نحوست آن شب از او دفع شود و من چون از خانه بيرون آمدم تصدق كردم پس تو نيز، اگر به اين عمل كنى از براى تو بهتر است از علم نجوم‏[6][7]

در جمع بندی و بیان نتیجه روایات مربوطه باید گفت که همه چیز دست ما و در اختیار ما انسانها نیست. صدقه دادن هم علت تامه برای همه چیز نیست. مانند خیلی از دستورات دینی که که برکات و ثمراتی برای آنها مطرح می شود و انسان هم به عنوان یک بنده مطیع باید فرامین الهی را انجام دهد. اما اینکه همواره نتایج آن محسوس و ملموس باشد و موانعی برای تحقق آثار آن نباشد در اختیار انسان نیست.

ما موظف به انجام دستورات هستیم دستوراتی که معقول و منطقی و مستند هستند و شک و شبهه ای در آنها نیست. لذا مساله صدقه دادن و رفع نحوست ایام اولین چیزی نیست که به آن سفارش شده ایم و چه بسا بعد از صدقه هم آثار آن را مشاهده نکنیم. یا با تاخیر مشاهده کنیم یا اینکه در جای دیگری جبران و تدارک صورت گیرد. خلاصه کار خیر انسان طبق دلایل قطعی قرانی و روایی بی پاسخ و پاداش نمی ماند هر چند پاسخ ها برای ما محسوس نباشد.

گاهی هم برخی افراد بیش از آنکه به آثار صدقه و کار خیر معتقد باشند به نحسی ایام و آثار آن باورمندند. خوب خیلی مهم است که ما توقع چه چیزی را داریم باور آدمی گاهی نقش کلیدی پیدا می کند. و همانطور که دعای بدون توجه و اعتقاد بالا نمی رود صدقه مسامحه ای و آزمایشی تاثیری نخواهد داشت

نکته پایانی : آنچه در روایات از دفع نحوست ایام امده بود در مطالب فوق مرقوم شد. مانند صدقه دادن یا دعاهایی کلی که در آنها از خداوند استمداد نموده و طلب کمک می کنیم و امور را به خدا وامی گذاریم و خیر و عاقبت و سعادت را از او طلب می کنیم. اگر کسی قصد اقدام عملی را دارد در روزهایی که به نظر او نحس است و هشداری درباره آنها وجود دارد اولا مجبور نیست و اختیار او محفوظ است و می تواند روزهای دیگری را برای عمل خویش انتخاب کند تا جنبه احتیاط را مراعات کرده باشد. ثانیا اگر قصد اقدام دارد و چاره ای جز انجام عمل خیر در آن روز نیست توصیه ها همان توصیه های کلی است و به صورت ویژه و مشخص دعایی در منابع روایی یافت نشد.

ثالثا: اعتقاد راسخ به نحس بودن فلان ساعت یا فلان زمان به صورت قطعی و مسلم با توجه به فقدان معیارهای دقیق و مشخص چندان مطلوب به نظر نمی رسد و در برخی موارد تبعات منفی فراوانی دارد مانند اینکه انسان را از رشد و پیشرفت باز می دارد و به توقف می کشاند در حالی که خداوند متعال در عین تایید نحوست برخی از ایام بیش از آنکه زمان را متهم بداند انسانها را متهم ساخته و نحوست ایام و بلاهای نازله در آن را با اعمال انسانها و جوامع گره زده است.

لذا بیش از آنکه بخواهیم اثبات نحوست کنیم و با دعاهایی نه چندان مستند به دفع آن بپردازیم باید اعمال خود را طبق کلیات ثابت دین انجام دهیم و در مواردی هم که نیاز به احتیاط است جنبه احتیاط را مراعات کنیم. نکته اخر اینکه دنیال دعا گشتن در مسائلی از این دست بیش از آنکه مشکلی از انسانها برطرف سازد آنان را در اضطراب و حیرت سرگردان می سازد و بازار رمال ها و دعا نویس ها را که از این ناحیه کیسه بزرگی دوخته اند به خوبی گرم می کند.





 


[1] كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي،(1429ق) 15جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ:1، الكافي ؛ ج‏7 ؛ ص218.

[2] محمدى رى‏شهرى، محمد،(1387ش) حكمت نامه پيامبر اعظم «صلى الله عليه و آله و سلم»، 14جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 2، ج 8 ص 249.

[3] محمدى رى‏شهرى، محمد،(1391ش) دانشنامه قرآن و حديث، 16جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 2.ج 13 ص 43.

[4] محمدى رى‏شهرى، محمد،(1387ش) نهج الذكر، 4جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 1، ج 3 ص 161.

[5] همان ج3 ص 161.

[6] مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى(1414ق) لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه - قم، چاپ: دوم، ج 6 ص 105.

[7] .كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي،(1429ق) 15جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ:1، الكافي ؛ ج‏7 ؛ ص219.

 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=61175&p=957326&viewfull=1#post957326