سند روایات کتاب شریف نهج البلاغه

مرحوم سید رضی رحمت الله علیه روایات موجود در نهج البلاغه را از کتب روایی معتبر جمع آوری کرده است که اسناد آن را بزرگان دیگری، استخراج و تدوین کرده اند.
 

پرسش:
آیا این درست است که روایات نهج‌البلاغه هیچ سندی ندارند؟

 

 

پاسخ:

یکی از شبهاتی که درباره نهج‌البلاغه مطرح‌شده این است که روایات این کتاب، سند ندارد. این شبهه در اصطلاح، شبهه اسنادی می‌گویند. برای پاسخ این سؤال دو نکته مطرح می‌کنیم. خواننده بامطالعه و دقت در این دو نکته، به‌راحتی پاسخ سؤال خود را دریافت می‌کند.

نکته اول: تفاوت بین مسند نبودن از ابتدا و اکنون
باید دقت داشت روایات نهج‌البلاغه در ابتدا سند داشته و در اصطلاح، مسند بوده‌اند یعنی این احادیث در منابع و مصادر اصلی که سید رضی از آن‌ها نقل نموده، با سند بوده‌اند و سید رضی به دلایل مختلف ازجمله اعتمادی که به صدور احادیث داشته، اسناد آن‌ها را حذف نموده است.(1)

نکته دوم: اکنون بسیاری از روایات نهج‌البلاغه، مسند شده است.
نکته دیگری که باید توجه داشت اینکه بسیاری از روایات نهج‌البلاغه توسط عالمان شیعه در منابع و مصادر دیگر جستجو و تخریج شده‌اند ازاین‌رو توانسته‌اند اسناد آن‌ها را بازسازی و مسند نمایند. برخی از این منابع عبارت‌اند از:

1. اسناد و مدارک نهج‌البلاغه، تألیف محمد دشتى، در این کتاب 283 مصدر براى نهج‌البلاغه ذکرشده و به ترتیب نهج‌البلاغه، مصادر و مأخذ کلام حضرت امیر علیه‌السلام آورده‌اند. این کتاب جلد چهارم از مجموعه‌ی هفت‌جلدی آشنایى با نهج‌البلاغه است که مؤلف تحریر کرده است. (2)

2. مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده، تألیف سید عبدالزهراء الحسینى الخطیب. این کتاب که در چهار مجلد چاپ‌شده مصادر نهج‌البلاغه را به چهار بخش تقسیم می‌کند:
الف: مصادرى که قبل از سال 400 قمرى یعنی قبل از تدوین نهج‌البلاغه، تألیف شده والان نیز در دسترس است.
ب: مصادرى که قبل از نهج‌البلاغه تألیف شده اما باواسطه از آن‌ها نقل‌شده و منبع واسطه موجود است اما منابع اولیه موجود نیستند.
ج: مصادرى که پس از سید رضى نگارش شده ولى سخنان حضرت امیر علیه‌السلام را با اسناد متصل نقل کرده که در آن، طریق سید رضى قرار ندارد یعنی سندی که در این کتاب‌ها آمده غیر از سند سید رضی هستند که نتیجه می‌گیریم آن‌ها از کتابی غیر از نهج‌البلاغه نقل کرده‌اند.
د: مصادرى که پس از سید رضى تألیف شده و کلام حضرت را متفاوت ازآنچه در نهج‌البلاغه آمده، نقل کرده‌اند که نشانگر این است که از منبعی غیر از نهج‌البلاغه آورده‌اند.
نویسنده از 114 مصدر نام برده و بدان ارجاع داده است. مؤلف نیمى از جلد یک و پنج را به کلیاتى پیرامون نهج‌البلاغه و سید رضى اختصاص داده است. روش وى در این کتاب چنین است که متن نهج‌البلاغه را ذکر می‌کند، واژه‌ها و لغات مشکل را توضیح می‌دهد، سپس مصادر آن را نشان داده و اگر شروح مستقل داشته باشد تذکر می‌دهد. (3)

3. مدارک نهج‌البلاغه و دفع الشبهات عنه که توسط هادى آل کاشف الغطا، به همراه کتاب دیگر مؤلف، یعنى مستدرک نهج‌البلاغه به چاپ رسیده است. نویسنده ضمن نقد و بررسى پاره‌ای شبهات در انتساب نهج‌البلاغه، مصادر برخى از کلمات حضرت را نیز نشان داده است. (4)

4. بحثى کوتاه پیرامون نهج‌البلاغه و مدارک آن، این اثر نیز توسط آیت‌الله رضا استادی منتشر گردیده که تعدادی از مصادر نهج‌البلاغه را معرفی نموده‌اند. (5)

5. انسان کامل از دیدگاه نهج‌البلاغه، این اثر توسط علامه حسن‌زاده آملی تألیف شده است. ایشان در مقدمه کتابش می‌نویسد: این کمترین، بسیارى از مآخذ و مدارک نقل نهج‌البلاغه را از جوامع روایى و کتب سیر و غزوات و مجموعه‌ها و سفینه‌های علمى تحصیل‌کرده است و اهتمام کلى این بود که منابع نقل قبل از جناب رضى و نهج‌البلاغه باشد و شاید در حدود دو سوم مدارک آن به دست آمده باشد و قسمتى از آن‌ها در مواضع مختلف تکمله منهاج البراعه فى شرع نهج‌البلاغه که در پنج جلد تدوین و تنظیم‌شده و به طبع رسید به مناسباتى ذکرشده است. (6)

نتیجه:
با توجه به نکاتی که مطرح شد به‌خوبی روشن می‌شود روایات که در نهج‌البلاغه هست در ابتدا همراه با سند بوده و سید رضی به دلایل مختلف ازجمله اختصار و اعتمادی که به احادیث داشته، لزومی برای ذکر آن‌ها ندیده از این اسناد را حذف نموده‌اند، پس باید گفت هرچند اکنون احادیث این کتاب بدون سند و مرسل آمده، اما در حقیقت مسند بوده‌اند و عالمان شیعه با تألیف کتاب‌های مختلف، این ادعا را ثابت نموده‌اند.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. ر.ک: سبحانی، جعفر، حوار مع الشیخ صالح بن عبدالله الدرویش، قم، موسسه امام صادق علیه‌السلام، چاپ اول، 1382 ش، ص 30؛ شهرستانی، هبه الله، میرزاده اهری، عباس، در پیرامون نهج‌البلاغه، تهران، بنیاد نهج‌البلاغه، چاپ اول، 1359 ش، ص 52 و 53؛ حسن‌زاده آملی، حسن، مقاله اسناد نهج‌البلاغه قبل شریف الرضی، فصلنامه علمی تخصصی علوم اجتماعی، شماره 2، بهار و تابستان 1369.
2. این کتاب توسط موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در سال 1378 شمسی منتشر شده است.
3. این اثر توسط انتشارات دارالزهرا علیها سلام، سال 1409 ق در بیروت چاپ‌شده است.
4. این اثر توسط چاپ خانه اندلس در بیروت منتشر گردیده است. تاریخ چاپ آن مشخص نیست.
5. این کتاب در سال 1396 قمری تألیف و توسط انتشاراتی نامعلوم منتشر گردیده است. نسخه دیجیتالی آن در کتابخانه نور موجود است.
6. انتشارات الف، لام، میم، در سال 1383 شمسی این اثر را منتشر نموده است.