دخالت خانواده شوهرم

پرسش: من فرزند اول خانواده و دختری حساس و عاطفی از خانواده ای که همیشه همه چیز در حد معقول برایم فراهم بود و همسرم مردی معتقد و خوش اخلاق فرزند چهارم از هفت فرزند، بزرگ شده در خانواده ای با سطح رفاه حداقلی، چهار سال پیش به شیوه سنتی (معرف داماد یکی از دوستانم بودن که با همسرم دوستی صمیمی داشتند) باهم ازدواج کردیم، البته زمان ازدواجمون به لحاظ مالی در وضعیت بهتری قرار داشتند.

از همان روزهای نخست، همسرم که بسیار فردی خونسرد هستند از من میخواستند که چند روزی در هفته را در منزل پدری ام بمانم! من پدر و برادر ندارم و تنها حامی مرد زندگی ام، همسرم است. این قضیه کم کم مرا دلسرد و ناراحت کرد.

در جلسات خواستگاری مطرح کرده بودند که پسرشان توانایی خرید مسکن مستقل را دارند اما درست بعد از عقد، با اصرار شدید همسرم و خانواده ش جهت یکجانشینی مواجه شدم. لازم به ذکر است که منزل مذکور دو طبقه و متعلق به خواهرشوهر پنجاه سالهء من است که مجرد میباشد و با پدر و مادرش زندگی میکند و طبقه ای را هم به ما واگذار کرده است.

موضوع اصلی وابستگی شدید همسرم به خواهرشوهرم هست، ایشان بسیار هوشمندانه رگ خواب همسرم در دستشان هست، میداند چطور برادرش را برای انجام تمام اموراتش مجاب کند! هرجا من و خواهرش باشیم اولویت با خواهرش است!

 

 

 

پاسخ: از گفته هایتان پیداست که اوضاع و احوال سختی را می گذرانید و غم زیادی را در زندگی به دوش می کشید.

 

فکر می کنید با این اوضاع و احوال روحی، چقدر دوام می آورید؟

 

با توجه به اینکه فرزند هم دارید؛ با این شرایط، چقدر می توانید مادر خوبی برای کودکتان باشید؟

 

در این شرایط ماندن، نالیدن و افسرده شدن، درحقیقت تبدیل دردهای زندگی به رنج است و همیشه رنج سخت تر است.

 

چند مطلب در گفته های شما، برای بنده جای بررسی دارد. مثل اینکه شما گفتید همسرتان فردی معتقد و خوش اخلاق هستند؛ اما توصیف موقعیت ها و رفتارهای همسرتان با شما، خلاف این موضوع را به بنده القاء کرده است. این مطالب با هم تناقض دارد. خوش اخلاقی اگر خصلت کسی باشد به راحتی از بین نخواهد رفت مگر اینکه شرایط یا فرد مقابل رفتارهایی داشته باشد که نقطه ضعف هایش را درگیر کند و عرصه را بر فرد تنگ کند. آیا مداوم گیردادن های شما، ایشان را بدخلق نکرده است؟

 

اینکه هر زنی در زندگی اش دوست دارد، همسرش به نیازهایش توجه کند و این کاملا طبیعی است. اما اینکه همسر شما بخصوص به خواهرش وابسته است و به گفته خودتان ایشان بسیار هوشمندانه رگ خواب همسرتان را می دانند؛ تا حالا فکر کرده اید که خواهر همسرتان چه رفتارهایی دارد که همسرتان به سمت ایشان گرایش دارد؟ شما هم از آن الگو بگیرید. البته این موضوع نیاز به زمان زیادی دارد تا اثر خودش را بگذارد. 

 

موضوع دیگری که در زندگی شما جای تأمّل دارد این است که از ابتدا، امورات زندگی شما را خانواده شما به عهده گرفته اند که این کار، اشتباه بزرگی است ولی جلوی ضرر را از هر جایی بگیرید، منفعت است. یعنی به صورت پله کانی و کم کم  مسئولیت زندگی را از دوش خانواده خود بردارید. به طوری که همسرتان متوجه نشوند که آنها بی مسئولیت شده اند بلکه به دلایل مختلف، آن را کم کنید.

 

اگرچه در این مسیر گاهی فشارهای زیادی بر شما وارد می آید؛ چراکه از طرفی خانواده دیگر مسئول امورات شما نیست و همسر شما هم که عادت به انجام وظایف خودش در مقابل شما ندارد، برخی امورات شما حل نشده باقی می ماند و این مسأله باعث می شود؛ شرایط بر شما سخت شود ولی کمی صبوری لازم است تا کم کم همسرتان به وظایفشان آگاه شوند و آنها را به عهده بگیرند. با همسرتان برای انجام دادن وظایف و مسئولیت های مردانه و پدرانه اش نجنگید؛ بلکه بگذارید با عواقب انجام ندادن وظایفش، مواجه شود.

 

درست است که نیازهایی در شما، پاسخ داده نشده است ولی آیا این غم و خشم، به نیازهایتان پاسخ می دهند یا اینکه نیازهایتان را بیشتر و حالتان را بدتر می کنند.

 

برای همین است که در مطالب قبل گفتم، دردهای زندگی تان را تبدیل به رنج نکنید.

 

می گویند: گاهی می شود از زباله دا نی هم ، طلا پیدا کرد. با همین شرایط زندگی، نکات خوب و مثبتی نمی توانید بیابید؟

 

 

 

اگر شما تا حدودی همراه همسرتان در این قضایا باشید؛ می توانید نیازهای خودتان را هم دریافت کنید. به نیازهای همسرتان توجه کنید. نیاز ایشان چه درست و چه غلط، این است که دوست دارد به خانواده اش خدمت کند. به علت هایش هم کاری نداریم چون در پی درمان ایشان نیستیم و نمی توانیم هم درمان کنیم چون خودش شرایطش را دوست دارد. اما اگر شما با نیاز ایشان همراه شوید به جای اینکه محدودش کنید و یا اینکه مشاجره کنید؛ فکر نمی کنید که ایشان هم کم کم به نیازهای شما توجه خواهند کرد؟

 

نگاهتان به مادر و خواهر ایشان بسیار مهم است که به عنوان مزاحم هستند یا به عنوان مادر و خواهر مردی که به هر دلایلی وجود آنان برایش مهم است.

 

شما اگر بتوانید ارتباطتان با خانواده همسرتان را خوب کنید، از حمایت آنان بهره مند خواهید شد. که البته مقدمه رابطه خوب داشتن، حس خوب داشتن و قبل آن فکر خوب داشتن است.

http://askdin.com/comment/1038936#comment-1038936