واقعیات 90 روز آخر جنگ ایران و عراق

 

سوال:

شبهه زیر در کانال و گروه های تلگرامی و واتساپی و ... در حال پخش میان مردم است

و می خواهند دوباره با ترساندن مردم از نیروهای انقلابی ، ایشان را از انتخاب افراد انقلابی برای مجلس و ... باز دارند.

لطفا یا پاسخ دهید یا سایت یا لینکی جهت پاسخ دهی به بنده ارائه دهید

به چندین سایت مراجعه کردم، ولی هیچ کدام محلی برای پاسخ گویی به چنین شبهاتی ندارند.

 

 

شبهه:

" واقعیات آخر جنگ 8 ساله عراق و ایران "

 

آن 90 روز نکبت بار !

سال ها قبل (حدود بیست و اندی سال قبل، اواسط دهه 70) که خاطره نگاری از اسرا در دائره المعارفی به همین منظور در جریان بود، مرا برای مصاحبه و ثبت خاطرات به دفتری در تهران که به همین منظور در نظر گرفته شده بود، دعوت کردند و چند ساعتی در مورد جنگ و اسارت گفتیم و آنان هم ثبت و ضبط کردند .

 

جمله ی مهمی که آن زمان در خاطرم است که به مصاحبه کننده گفتم، این بود :

نباید بگذاریم که خیانت ها و مسائل آخر جنگ تحریف شود و قناری را به جای گنجشک تحویل ملت و تاریخ بدهند !

 

برای امثال من که بخصوص سالهای آخر جنگ و اوج بهم ریختگی و بی تدبیری را شاهد بودیم، بسیار عجیب بود که چطور آنگونه بی شرم و حیا آن همه بی کفایتی و ندانم کاری ها و اوضاع و نتایج فضاحت بار آخر جنگ را وارونه به خورد ملت می دهند ! 

 

حقیقت آخر جنگ چیز دیگری بود.
دست بالای ایران تا فروردین 1367 که عملیات والفجر 10 در جبهه های غرب در جریان بود، به واسطه ی در اختیار داشتن مناطق مهمی از خاک عراق، از جمله فاو و شلمچه، مجنون، زبیدات و سومار، حلبچه و خرمال و کوههای الاغ لو و گامو و دولبشک و ... کاملا پر بود برای مذاکرات و پذیرفتن قطعنامه 598  و چانه زنی برای تحمیل خواسته های خود از جمله غرامت جنگی.

 

 قطعنامه 598 سال قبل (1366) از طرف سازمان ملل صادر شده و ایران صراحتا آن را رد کرده بود .

 

مسئولین و فرماندهان لاف زن و مست و لایعقل، چونان امروز که تاریخ بیخردی آنها دوباره در حال تکرار  است، همچنان بر طبل جنگ و پیروزی در شرایطی می کوبیدند که استقبال عمومی به جبهه ها کم شده و معنویتی نیز دیگر در کار نبود، کف گیر اقتصاد به ته دیگ خورده بود، محاصره اقتصادی و نظامی در جریان بود و در جبهه ها شلیک گلوله اعم از خمپاره و مینی کاتیوشا و ... سهمیه بندی شده بود !

 

هیچ موشک ضد زره و هواپیمایی برای تانک و هواپیماهای پیشرفته عراقی موجود نبود، رکود و بن بست جبهه ها را در بر گرفته و اوضاع کشور همچون کلافی سر در گم بود .

 

با وجود همه ی این شرایط، آن بیخردان دیروز و امروز، آنچنان نعره جنگ جنگ تا پیروزی را سر می دادند  که هیچ صاحب عقل و درایتی را هم جرات خلاف آن لاف زنی ها نبود !

 

در واقع 8 سال، راس نظام فریب توهمات و برآوردهای مالیخولیایی و اهداف و اخبار غلط تعدادی جوانک تازه به دوران رسیده کم سواد جسور احساساتی (که معنای زندگی خود را در جنگ یافته و عقلشان به محاق رفته بود) را خورده بود که آخرین جلوه ی آن در نامه محسن رضایی به امام خمینی در سال 1367 نمود یافت و بلافاصله امام خمینی را به واکنش در مقابل آن واداشت.

 

باری، از 29 فروردین 1367 تو گویی سیل و بلا از آسمان باریدن گرفت .
در یک مدت حدودا 3 ماهه (29 فروردین تا 29 تیرماه)، سرداران مفلوک نادانی که امروز مدعی و طلبکار ملت شده و اسلحه خود را به روی ملت نشانه رفته اند، تمامی سرپل ها و مناطقی را که با خون صدها هزار شهید و جانباز در طول 8 سال به دست آمده بود، به طرفه العینی در نهایت ذلت بر باد دادند !

 

 فاو، شلمچه، مجنون، زبیدات، سومار و ... از پی هم سقوط می کرد !
نه انگیزه ای، نه نیروی قابل توجهی در جبهه ها، نه تمهید و تدبیری، نه سپر دفاعی و سلاحی و نه هیچ و هیچ دیگری .
تنها  آنچه که قابل دیدن بود، بی لیاقتی و تهی مغزی مسئولین و فرماندهان جنگ و بر فنا دادن عزت و آبروی ملت و خون شهیدان بود .

 

کار به جایی رسید که در جبهه های غرب و شمال، بدون حمله ی عراق، ایران خود پا پس کشید و مناطق را از پی هم در طبق اخلاص به بعثیون واگذار کرد.

 

دیگر هیچ در انبان نبود، در جبهه های جنوب، عراق حتی تا 20 کیلومتری (دژبانی آب تیمور) اهواز پیش آمد و اسیر گرفت.

 

در آن  90 روز نکبت بار دیگر هیچ برای عرض اندام نداشتیم، از لاف زنان و گزافه گویان خبری نبود، زبان در کام کشیده و عربده ای از آنها شنیده نمی شد.

 

 30/000 جوان ایرانی را در این مدت، مفت و مسلم به چنگ و اسارت نیروهای عراقی سپرده بودند.
تعداد اسرای ایران از آغاز جنگ تا فروردین 67 در عراق، 10/000 نفر بود و در عرض بهار نکبت بار 67 در کمتر از 90 روز به 40/000 نفر رسیده بود .

 

هر جای دیگر دنیا بود این فرماندهان و مسئولان را در نهایت خفت به فجیع ترین شکل تیرباران می کردند، 
ولی از عجایب اینکه همانان امروز بعد از گذشت 30 سال هم تاریخ جنگ را تحریف و وارونه عرضه می کنند و هم طلب کارتر، پر رو تر، مدعی تر و دریده تر از دیروز، چنگ و دندان آلوده ی خود را به مردم مظلوم بی سلاح نشان می دهند. 

 

طوری سخن می گویند که انگار فاتح همه ی عرصه ها بوده و هستند و ملت سر اندر پا متنعم باید امنیت و حیات خود را وامدار وجود  آنان باشند !

 

 جالب تر اینکه پذیرش قطعنامه 598 که از سر اجبار  صورت گرفت و با جام زهر همراه شد را به عنوان درایت و تدبیر و پیروزی جا می زنند و سالگرد آن را جشن می گیرند !

 

اما حقیقت چیز دیگری بود،
حاصل 8 سال ویرانی و خسارات، خون و خونریزی، جانبازی و اسارت و خانواده های متلاشی را سرداران و سردمداران حکومت در مدت 90 روز نکبت بار به باد داده و به شکلی فضاحت بار ننگ برای تاریخ و کشور و ملت ببار آوردند .

 

ملتی را سال ها در دام توهمات خود گرفتار کردند، خون جوانان آنها را بر زمین، جانبازان را سربار و شرمنده خانواده های خود، خانواده ها را متلاشی، زنان را بیوه، مادران را داغدار، فرزندان را بی پدر کردند و حاصل همه رشادت، ایثار و از خود گذشتگی های یک ملت را ظرف چند روز به حراج گذاشتند .

 

اکنون نیز کشور دگرباره گروگان توهمات و آرمان های همانان است، در قالب هایی چون هسته ای و تسلط طلبی ایدئولوژیک و محو اسراییل !

 

از همان نخست و شروع موضوعات هسته ای هم برای کسی که کمی بهره ای از عقل برده بود، مشخص بود که تاریخ در صورتی دیگر ولی دقیقا به شکل قبل در حال تکرار است.

 

آشکار بود که دوباره مردم را در دام توهمی دیگر انداخته اند و این نادانان و بیخردان از خدا و خلق بی خبر، عاقبت روز دیگر خفتی دیگر را به بار خواهند آورد.

 

واقعیت امروز نیز این است که در 18 ساله ی اخیر بسیار بیش از 1000 میلیارد دلار از این رهگذر، ملت دچار ضرر و زیان شده است، فرصت های تاریخی بسیاری را برای رشد و توسعه از دست داده،  فلاکت و بدبختی و بیکاری و ناامیدی و اعتیاد و فحشا بر مردم چیره شده، سرمایه ها و مغزهای کشور متواری و اقتصاد کشور در حال فروپاشی است.

 

کشور به معنای تمام به محاصره در آمده و لشکر تنگدستان آماده ی طغیان، فساد فراگیر و آقازاده های بی شرف در حال جولان.
بی اخلاقی و تندی و پرخاشگری ملت را فراگرفته و ایثار و از خودگذشتگی از میان برداشته شده است .

 

ثروت ایرانیان توسط کشورهای حاشیه خلیج پارس و مازندران و مافیاهای پست داخلی و حکومتی در حال چپاول و غارت.

 

همه ی اینها و همه ی این مصیبت ها بر ملت برای 4% غنی سازی بی ارزش اورانیوم و حضور ایدئولوژیک بر ویرانه های شام و عراق!

 

با همه ی اینها، باز هیچ دلسوز و هیچ صدای عاقلی را برنمی تابند، دلسوزان را به زنجیر کشیده و یا متواری کرده اند و همچنان خود را پیروز جلوه می دهند و امنیت  پوشالی به مردم مظلوم می فروشند ...

 

تاریخ بیخردی آنان در حال تکرار و  روز به روز جسورتر و بی پرواتر و بی اخلاق تر و درنده خوتر !

 

دیری نخواهد پایید که شکست سنگین دیگری را با تبلیغات، پیروز جلوه دهند و باز هم طلبکار و مدعی مردم باشند و به آنها با تکبر و تحقیر و توهین فخر بفروشند که اگر ما نبودیم شما را خورده بودند !

اما اینبار آیا موفق خواهند شد و آیا ملت دوباره فریب خواهند خورد ؟!!!

 

 

 

 

 

پاسخ:

عرض سلام و ادب

 

قبل از بیان توضیحاتی پیرامون بخش هایی از مطالب مطرح شده در متن،مناسب است اجمالاً مطالبی عرض کنیم که ساختگی و دروغ بودن این متن را ثابت می کند:

 

1. هیچگونه سند و مدرکی در مورد آمارهای ارائه شده ،ذکر نشده است.لذا آمار و ارقام ارائه شده در این متن ارزشی نخواهد داشت.

 

2. نویسنده متن خود را آزاده معرفی می کند در حالی که در متن خود شاهد حوادث سه ماه پایانی جنگ می باشد!!!!!!!!

 

3. زمان مصاحبه دهه هفتاد ذکر شده است،حال آنکه در متن مطالبی مطرح شده است که قطعاً در آن زمان اصلاً مطرح نبوده و مربوط به سالهای اخیر می باشد!!!!!!!!!

 

توضیحات تفصیلی در مورد برخی از نکات قابل توجه در متن:

 

1. در این متن تصریح شده است که این گفتگو در اواسط دهه 70 صورت گرفته است. حال آنکه در بندهای پایانی مطالبی مطرح می شود که قطعاً و یقیناً مربوط به سالهای اخیر و سالها بعد از زمان ادعایی برای این مصاحبه می باشد.

 

این عبارت را با دقت ملاحظه بفرمایید: « همه ی اینها و همه ی این مصیبت ها بر ملت برای 4% غنی سازی بی ارزش اورانیوم و حضور ایدئولوژیک بر ویرانه های شام و عراق! »

آیا حضور ایدئولوژیک ایران بر ویرانه های سوریه و عراق در دهه 70 بوده است؟؟؟

 

تهیه کنندگان این متن نمی دانند ویرانی سوریه از زمانی شروع شد که کشورهای استکباری یک مشت حیوان درنده و وحشی و خونخوار بنام داعش را در این چند سال اخیر تربیت و رهاسازی کرده و به جان کشورهای سوریه و عراق انداخته و زیرساختهای این کشورها را ویران کرده اند.

 

 

2. اگر گوینده یا تهیه کنندگان این متن به صحت سخنان و ادعاهی خود اطمینان داشته اند،چه لزومی دارد اینگونه با توهین و اهانت سخنان خود را بیان کنند؟؟؟!!! قطعاً و یقیناً کسی یا کسانی حرفشان را با اهانت و توهین و فحاشی مطرح می کنند که خوب می دانند حرفی که می زنند هیچ پشتوانه منطقی و درستی ندارد،لذا با هوچیگری و جار و جنجال و فحاشی ادعاهی خودشان را بیان می کند.

 

استفاده مکرر از عبارات توهین آمیز در این متن بیانگر این است که تهیه کنندگان این متن بهتر از دیگران می دانستند که حرفشان بی پایه و اساس بوده و هیچ سند و مدرک قابل ارائه ای برای حرفشان ندارند.چرا که اگر برای ادعاهایشان سند و مدرک قوی و قابل ارائه داشتند،هیچ لزومی به اینهمه توهین و اهانت نبود.

 

نویسندگان متن آنچنان غرق در اهانت و توهین شده اند که هیچ توجهی به آنچه بر زبان می آورند ندارند.تا جایی که نمی دانند و توجه ندارند که آنچه ایرانیان برای آن خوشحالی می کنند و با استناد به آن خود را پیروز قطعی جنگ تحمیلی می دانند،معرفی عراق به سرکردگی جنایتکاری بنام صدام بعنوان مسئول و آغازگر جنگ در 18 آذرماه 1370 می باشد نه قبول قطعنامه توسط ایران.

 

به این عبارت نویسندگان این مصاحبه خیالی دقت کنید:«  جالب تر اینکه پذیرش قطعنامه 598 که از سر اجبار  صورت گرفت و با جام زهر همراه شد را به عنوان درایت و تدبیر و پیروزی جا می زنند و سالگرد آن را جشن می گیرند ! »

 

واقعاً درست گفته اند که دروغگو کم حافظه است.

 

3. نکته مهم دیگری که مغرضانه بودن متن و خودفروختگی نویسندگان آن را به وضوح نشان می دهد،این است که تهیه کنندگان متن موضوع مهم و اساسی و اصولی مبارزه با اسرائیل را که آرمان پذیرفته شده و اصولی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده را از توهمات نیروهای انقلابی معرفی می کنند.تهیه کنندگان این متن با وقاحت تمام که بیانگر نهایت خودفروختگی آنان در مقابل رژیم جعلی و جنایتکار و کودک کش اسرائیل می باشد،اینگونه قلمفرسایی کرده و می گویند: اکنون نیز کشور دگرباره گروگان توهمات و آرمان های همانان است، در قالب هایی چون هسته ای و تسلط طلبی ایدئولوژیک و محو اسراییل !

 

همین یک عبارت برای ساختگی و جعلی و مغرضانه بودن کل این متن که در قابل یک به اصطلاح مصاحبه آنهم در اواسط دهه 70 ارائه شده است،کفایت می کند.چرا که مخالفت و مبارزه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با رژیم جعلی اسرایئل اختصاص به زمان خاصی نداشته و حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران،جزء مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی بوده و امام خمینی(رحمة الله علیه) و مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی) و همه مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از هر جناح و حزبی که بودند،بر این موضوع تأکید داشته و دارند.

 

هر چند در طول تاریخ انقلاب اسلامی ایران معدود افراد خودفروخته و خائن و وطن فروشی بوده و هستند که مخالف مخالفت و مبارزه با رژیم غاصب اسرایئل می باشند.اینکه تهیه کنندگان این متن محو اسرائیل را بعنوان آرمانهای واهی و توهم نیروهای انقلابی بیان می کنند،بیانگر خودفروختگی آنان می باشد.

 

4. نکته دیگری که بیانگر ساختگی و جعلی بودن این متن و اطلاعات مندرج در آن می باشد این است که:

 

چرا نویسندگان این متن هیچ اشاره ای هر چند بصورت اختصاری به ماهیت مصاحبه شونده و مدت حضورش در دفاع مقدس و مدت اسارتش نکرده اند؟؟؟؟!!!!!!!!

 

علاوه بر این چرا برای آمارهایی که ارائه کرده اند،هیچ سند و مدرک و منبعی ارائه نکرده اند؟؟؟؟!!!!!!!!

 

چرا تهیه کنندگان این مصاحبه خیالی هیچ اشاره ای به شروع کننده جنگ و جنایات وحشیانه صدام و حمایتهای کشورهای غربی و اسرائیل از رژیم صدام بر علیه مردم مظلوم و بی دفاع ایران نکرده اند؟؟؟؟!!!!!!

 

مهمتر از همه اینها این نکته قابل توجه که بیانگر کم حافظه بودن انسان درغگو می باشد جلب توجه می کند که:

 

در ابتدای متن تصریح شده است که مصاحبه شونده جهت ثبت خاطرات اسرای جنگ تحمیلی و تألیف دائرة المعارفی در این رابطه برای مصاحبه دعوت شده است،از طرفی این نکته هم قطعی و یقینی است که آزادی اسرای جنگ تحمیلی و بر گشتن آنها به وطن از روز 26 مردادماه سال 1369 شروع شده است.حال سوال ما از مصاحبه شونده و بعبارت بهتر نویسندگان متن این است که این آزاده خیالی شما چه مدت در بند اسارت بوده است که خودش شاهد حوادث سه ماه پایانی جنگ هم بوده است؟؟؟!!!!

 

چون مصاحبه شونده که بعنوان یکی از آزادگان مورد مصاحبه قرار گرفته است اینگونه از روزهای پایانی جنگ سخن می گوید:« برای امثال من که بخصوص سالهای آخر جنگ و اوج بهم ریختگی و بی تدبیری را شاهد بودیم، بسیار عجیب بود ....»!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

خب ایشان کی اسیر شده بودند و کی آزاد شده بودند که شاهد حوادث 90 روز پایانی جنگ بودند؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

 

 

5. نکته مهم دیگری که باز جلب توجه کرده و ساختگی و بی پایه و اساس بودن این مصاحبه ادعایی را ثابت می کند این است که در قسمت پایانی این متن که بیانگر بی تجربگی نویسندگان متن هم می باشد این است که ،ناخواسته و ناشیانه موضوع انتخابات و حضور پررنگ نیروهای انقلابی در انتخابات پیش روی مجلس را مطرح کرده و با این جمله پایانی خود که : « اما اینبار آیا موفق خواهند شد و آیا ملت دوباره فریب خواهند خورد ؟!!! » با وقاحت تمام نشان می دهند که اصل و اساس ساخت و انتشار این متن،فقط اهداف سیاسی و ایجاد هراس در بین مردم در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی است.

 

تاریخ انقلاب اسلامی و حوادث مرتبط با انتخابات،بیانگر این واقعیت است که دشمنان قسم خورده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از حضور نیروهای انقلابی و ولایی در عرصه های مهم سیاسی و مراکز اثرگذار تصمیگیری همچون مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری هراس داشته و از تمام توان رسانه ای خود برای ایجاد هراس و وحشت در بین مردم ایران برای جلوگیری از حضور این نیروها در مناصب مهم سیاسی استفاده کرده و خواهند کرد.لذا تهیه و انتشار این متن پر از تناقض و دروغ را می توان در راستای همان سیاست دانست که متأسفانه توسط برخی افراد خوفروخته داخلی منتشر شده و خواسته یا ناخواسته به دشمنان خبیث و جنایتکار ایران عزیزمان در رسیدن به اهداف شومشان کمک می کنند.

 

چرا ایران را پیروز جنگ تحمیلی می دانیم؟؟

 

بر خلاف اداعاهای این مصاحبه شونده خیالی که بافته ذهن بیمار و ناقص دشمنان ذلیل و حقیر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشد،ایران عزیزمان پیروز جنگ تحمیلی بوده است و وجود برخی نواقص و شکستهای موردی در طول هشت سال دفاع مقدس،به معنای شکست نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از دشمنان تا دندان مسلح و خونخوار و جنایتکار نمی باشد.

 

دلایل پیروز قطعی دانستن ایران اسلامی عزیز در جنگ تحمیلی عبارتند از:

 

الف : حفظ، تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی:

 

هدف اصلی رژیم بعثی عراق و ابر قدرت های حامی آن براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بود که هر  چند آسیب های فراوانی به کشور ایران وارد شد روز به روز بر اقتدارش افزوده شده و حاکمیت از انسجام و ثبات بیشتری بر خوددار شد و جایگاه ویژه ای در نظام سیاسی منطقه و جهان کسب کرد. جمهوری اسلامی ایران نه تنها با تحمیل جنگ توسط استکبار جهانی مهار نشد بلکه با قدرت و تلاش بیشتر به حرکت خود ادامه داد و امروزه شاهد آثار آن در اکثر نقاط جهان مثل خاور میانه ، شمال آفریقا و آمریکای جنوبی در رویش و خیزش امواج ضد استکباری و ضد آمریکایی هستیم.

 

ب : شکست استراتژی رژیم بعث در تهاجم به جمهوری اسلامی ایران :

 

نگاهی به تاریخ معاصر نشان دهنده ی این واقعیت است که جنگ های قرون اخیر همواره جدا شدن بخشی از خاک ایران را در پی داشته است. از افتخارات جمهوری اسلامی ایران این است که علی رغم حمایت ابر قدرت ها از دشمن، با اتکال الهی و تکیه بر قدرت ملی اجازه ی تجزیه ذره ای از خاک کشور را نداد و دشمن نتوانست به ادعاهای خود در مورد اروند رود و سایر نقاط مرزی کوچک ترین دسترسی پیدا کند.

 

ج : پذیرش مجدد قرارداد 1975 الجزایر توسط رژیم بعث عراق :

 

صدام که با پاره کردن قرارداد 1975 الجزایر جنگ را آغاز کرد در نهایت با پذیرش آن در ششمین و آخرین نامه خود در تاریخ 23 مردادماه  1369 به رئیس جمهور وقت ایران نوشت : «بدین ترتیب همه ی آن چه را که می خواستید و بر آن تکیه می کردید تحقق می یابد و دیگر اقدامی جز مبادله اسناد باقی نمی ماند.»

 

معرفی رژیم بعثی عراق به عنوان متجاوز توسط دبیر کل سازمان ملل پس از اخذ و بررسی اسناد و دلایل جمهوری اسلامی ایران و عراق در تاریخ 18 آذر 1370 صدام را به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ معرفی نمود که این موضوع تحقق یکی از شرایط و خواسته های جمهوری اسلامی ایران بود و با توجه به این دلایل معلوم شد که جمهوری اسلامی ایران پیروز قطعی این جنگ بوده و توانسه دشمن را در کلیه اهداف ناکام بگذارد و از موجودیت و اراضی خود به نحو احسن دفاع کند.

 

قطعاً و یقیناً نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مردم شریف و غیور ایران عزیز این پیروزی ها را که همچنان ادامه داشته و باعث عصبانیت و سردرگمی و استیصال دشمنان قسم خورده نظام مقدس ایران اسلامی شده است را نتیجه و ثمره شیرین و بابرکت رشادتها ،ازجان گذشتگی ها و فداکاری های نیروهای انقلابی و ولایی ای می داند که همیشه و در همه صحنه ها با تمام توان برای پیشرفت و ترقی و پیروزی ایران اسلامی نقش آفرینی کرده و از نثار جان در این راه دریغ نکرده و نخواهند کرد.

http://askdin.com/comment/1036450#comment-1036450