حکم گوشواره برای مردان چیست؟

پرسش:

حکم گوشواره برای مردان چیست و آیا این مطلب مستند روایی دارد؟


پاسخ:
در ارتباط با پوشش مردان چند مساله حائز اهمیت است:


 

  1. استفاده مردان از طلا برای زینت طبق نظر تمام مراجع تقلید حرام می باشد.
  2. استفاده مردان از لباس مخصوص زنان طبق نظر حداقل برخی از مراجع تقلید اشکال دارد.
  3. استفاده از لباس شهرت نیز طبق نظر مراجع تقلید اشکال دارد.



نظر برخی از مراجع به شرح زیر است:




  • پوشيدن طلا، خواه حلقۀ انگشترى باشد يا غير آن، براى مردان مطلقاً حرام است هر چند به قصد زينت نباشد و از ديد ديگران مخفى باشد. ملاك حرمت استفاده از طلا براى پوشيدن يا به گردن آويختن توسط مردان، صدق زينت نيست، بلكه استفاده از آن به هر صورت و به هر قصدى حرام است هر چند انگشتر، حلقه، گردنبند و مانند آن باشد.(1)
  • زينت طلا براى مردان مطلقاً حرام است و مسلمانان و پيروان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) بايد به پيروى از دستورات آن بزرگواران از اين امر اجتناب ورزند و فرقى در ميان هديه و غير هديه و داماد و غير داماد نيست. ساختن و خريدوفروش آنها نيز اگر استفاده‌اش مخصوص مردان باشد اشكال دارد و اگر زينت طلا به صورت صليب باشد پوشيدن و ساختن و خريدوفروش آن گناه مضاعف دارد.(2)
  • احتياط واجب آن است كه مردان، لباس زنانه و زنان نيز، لباس مردانه را نپوشند.(3)
  • اگر زنجير از طلا باشد و يا از چيزهايى باشد كه استفاده از آنها مخصوص زنان است، انداختن آن براى مردان جايز نيست.(4)
  • پوشيدن لباس مخصوص زنان براى مرد، و همچنين پوشيدن لباس مخصوصِ مردان براى زن، حرام است، اگر چه حرام بودن تا موقعى كه داخل در لباس شهرت نباشد، مورد تأمل است، و نيز تزيين هريك از مرد و زن به زينت ديگرى، حرام است؛ و لباس شهرت عبارت از لباسى است كه از جهت جنس يا رنگ يا نحوۀ بُرش و دوخت و مانند آن خلاف شأن و زىّ پوشندۀ لباس باشد.(5)
  • زنجانى: مسأله اگر مرد لباس زنانه، و زن لباس مردانه را لباس عادى خود قرار دهد، بنا بر احتياط واجب حرام است ولى نماز خواندن در آن صحيح است و احتياط مستحب آن است كه اصلًا مرد لباس زنانه، و زن لباس مردانه نپوشد خصوصاً در هنگام نماز خواندن.(6)
  • سيستانى: مسأله پوشيدن لباس زنانه بر مردان و پوشيدن لباس مردانه بر زنان حرام نيست و نماز خواندن با آن باطل نيست ولى بنا بر احتياط واجب جايز نيست مرد خود را به هيئت و زىّ زن درآورد و هم چنين به عكس.(7)



با توجه به کلیات مساله و خطوط قرمزی که در شرع مقدس برای پوشش زنان و مردان وارد شده است در ارتباط با حکم گوشواره برای مردان باید گفت اگر طلا باشد قطعا حرام خواهد بود و اگر طلا نباشد اما استفاده از آن لباس شهرت شمرده شود اشکال خواهد داشت و اگر طبق عرف جامعه ای که در آن این کار انجام می شود استفاده از گوشواره مختص زنان نباشد اشکال ندارد. در نتیجه بخشی از این مساله به عرف جامعه برمی گردد که می توانند در تعیین حکم شرعی آن دخیل باشد.

لازم به ذکر است که در ارتباط با مساله گوشواره برای جنس مردان روایتی در کتاب شریف کافی وجود دارد که در آن وجود گوشواره برای امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را در کودکی بیان می کند. در این کتاب می خوانیم:
الكافي عن الحسين بن خالد: سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام عَنِ التَّهنِئَةِ بِالوَلَدِ، مَتى؟ فَقالَ: إنَّهُ [الرِّضا عليه السلام‏] قالَ: لَمّا وُلِدَ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام هَبَطَ جَبرَئيلُ عليه السلام بِالتَّهنِئَةِ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فِي اليَومِ السّابِعِ، و أمَرَهُ أن يُسَمِّيَهُ ويُكَنِّيَهُ، ويَحلِقَ رَأسَهُ، ويَعُقَ‏ عَنهُ، ويَثقُبَ اذُنَهُ، وكَذلِكَ كانَ حينَ وُلِدَ الحُسَينُ عليه السلام، أتاهُ فِي اليَومِ السّابِعِ، فَأَمَرَهُ بِمِثلِ ذلِكَ. قالَ: وكانَ لَهُما ذُؤابَتانِ‏ فِي القَرنِ الأَيسَرِ، وكانَ الثَّقبُ فِي الاذُنِ اليُمنى في شَحمَةِ الاذُنِ، وفِي اليُسرى في أعلَى الاذُنِ، فَالقُرطُ فِي اليُمنى وَالشَّنفُ‏ فِي اليُسرى.(8)
الكافى‏ به نقل از حسين بن خالد: از امام رضا (عليه السلام) پرسيدم: شاد باش گفتن به خاطر فرزند، چه هنگامى است؟ امام رضا (عليه السلام) فرمود: «هنگامى كه حسن بن على (عليه السلام) متولّد شد، جبرئيل (عليه السلام) روز هفتم براى شاد باش گفتن به پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرود آمد و به او فرمان داد تا بر وى، نام و كنيه بگذارد و سرش را بتراشد و برايش عقيقه‏ كند و گوشش را [براى گوشواره‏] سوراخ كند. براى تولّد حسين (عليه السلام) نيز همين گونه بود. [جبرئيل (عليه السلام)‏] روز هفتم نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرود آمد و ايشان را به همين كارها فرمان داد.[حسن و حسين (عليهما السلام)‏] هر دو، در سمت چپ جلوى سرشان، زُلف داشتند و سوراخ گوش راست در نرمه گوش و سوراخ گوش چپ، در بالاى آن بود. پس گوشواره‏اى كه عربْ" قُرْط" مى‏نامند، در گوش راست و گوشواره‏اى كه" شَنْف" مى‏نامند، در گوش چپشان بود».

تحلیل نهایی: همانطور که اشاره شد بخشی از مساله استفاده از گوشواره برای مردان به عرف جامعه بازگشت می کند. در نتیجه با توجه به محدودیت های فقهی آن اگر در جامعه ای استفاده از گوشواره برای مردان یک عرف رایج باشد و لباس شهرت تلقی نشود و پوشش زنانه قلمداد نشود و از طلا هم نباشد مانعی نخواهد داشت. از سوی دیگر
در مقایسه فرهنگ جامعه با فرهنگ دینی فرهنگ دینی باید مقدم داشته شود. اما این به معنای نادیده گرفتن فرهنگ جامعه نیست. زیرا بر فرض استحباب گوشواره برای مردان در فرهنگ دین و متداول بودن آن در زمان های گذشته مورد اشکال بودن آن در زمان های دیگر بعید نیست. زیرا اگر فرهنگ جامعه آن را مختص زنان بداند در این صورت قطعا اشکال خواهد داشت یا استفاده از گوشواره لباس و پوشش شهرت محسوب شود در این صورت هم بدون اشکال نخواهد بود. ضمن اینکه احکام اسلام صرفا احکامی با ملاحظه یک حکم برای یک فرد نیست بلکه بسیاری از احکام با ملاحظه واقعیات موجود در جامعه مطرح شده است. لذا گاهی بستر یک حکم شرعی از بین می رود و به تبع آن حکم شرعی نیز از بین خواهد رفت. یعنی وقتی موضوع می رود حکم هم از بین می رود.
در هر صورت مساله فرهنگ جوامع مساله ای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و این به معنای تقابل فرهنگ با دین نیست بلکه فضای صدور یک حکم شرعی را باید ملاحظه کرد و نمی توان وجود یک حکم شرعی را در یک زمان به زمان های دیگر سرایت داد هنگامی که هیچ بستر و موضوعی برای آن حکم باقی نمانده است.
علاوه بر اینکه در هیچ روایتی به صراحت استحباب گوشواره مطرح نشده است بلکه یک استنباط شرعی است که ممکن است مرجع تقلیدی این استحباب را قبول نداشته باشد. زیرا قائل به استحباب شدن و اساسا صدور یک فتوای شرعی با ملاحظه تمامی جوانب مساله از جمله فرهنگ جامعه خواهد بود نه صرفا با دیدن یک روایت که مساله گوشواره را برای کودکان مطرح کرده باشد.
ضمن اینکه به نظر می رسد بین کودکان و مردان باید فرق گذاشت به این بیان که استحباب(در صورت پذیرش) برای کودکان باشد اما برای مردان چه توجیهی می تواند داشته باشد هنگامی که چنین پوششی در فرهنگ یک جامعه صرفا برای مردان می باشد.


پی نوشت ها:
1. خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (محشّٰى - امام خمينى)، 2 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، هشتم، 1424 ه‍ ق، ج 1 ص 481.
2 . شيرازى، ناصر مكارم، استفتاءات جديد (مكارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام، قم - ايران، دوم، 1427 ه‍ ق، ج 1 ص 170.
3 . خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (امام خمينى)، در يك جلد، اول، 1426 ه‍ ق، ص 188.
4. خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (محشّٰى - امام خمينى)، 2 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، هشتم، 1424 ه‍ ق ، ج 2 ص 1012.
5 . گيلانى، فومنى، محمد تقى بهجت، رساله توضيح المسائل (بهجت)، در يك جلد، انتشارات شفق، قم - ايران، 92، 1428 ه‍ ق، ص 141.
6 . خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (محشّٰى - امام خمينى)، 2 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، هشتم، 1424 ه‍ ق، ج 1 ص 468.
7 . خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (محشّٰى - امام خمينى)، 2 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، هشتم، 1424 ه‍ ق، ج 1 ص 468.

8. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، 15جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 1، 1429 ه.ق. الكافي، ج‏11، ص: 408.

 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63515&p=1017128&viewfull=1#post10...