چرا فرایض دینی در قرآن به صورت مجمل بیان شده است؟

سؤال:

با توجه به آنکه قرآن خود تبیان هر چیزی است، چگونه می توان پذیرفت که بیان فرایض دینی در قرآن به صورت مجمل بیان شده است؟
 


توضیح:
محور سوال بر اساس نفی حجیت سنت و اکتفای بر بیان قرآن در تبیین واجبات دینی از جمله نماز است. بر این اساس همچنان که در شرایع پیشین پس از وفات پیامبران شریعت آنها دستخوش بدعتها و آفات غیر وحیانی شد، در این شریعت نیز هر آنچه غیر از قرآن است به واسطه ی بدعتهای صورت پذیرفته پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه وآله) فاقد اعتبار خواهد بود؛ لذا چیزی جز ظواهر و الفظ قرآن با توجه به مجموع آیات یک موضوع برای ما حجت نخواهد بود.

جواب:
1) «صلاة» در لغت به معنای: «دعا و تبریک و تمجید» بوده؛(1) همچنانکه در بیان قرآن نیز «صلاة» بدین معنا در برخی از آیات بکار رفته است؛ (2) اما چنین لفظی در بیان خاص شارع مقدس برهیئت مخصوصی دلالت داشته و از آن معنایی خاصی اراده شده است و در اصطلاح علم اصول این لفظ دارای «حقیقت شرعیه» است.

به بیان دیگر در شرع مقدس اسلام، همچون شرایع دیگر، برای انتقال پیام‌ها و مفاهیم به مخاطبان، از واژه گان متداول در میان مردم استفاده شده که اغلبِ معانی این واژگان نیز در بین مردم رایج بوده؛ اما برخی از این معانی مراد، برای مردم جدید بوده است، همچون واژه ی «صلاة» که هر چند این لفظ در لغت به‌معنای دعا بوده، ولی در نصوص دینی به معنای عمل عبادی خاص: «نماز» آمده است.
بر این اساس دستور قرآن بر اقامه ی «صلاة»: «اقیموا الصلاة» به معنای انجام مطلق دعا نبوده؛ بلکه چنین امری بر اساس تبیین پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) بر انجام عملی خاص دلالت داشته؛‌ چنانکه در بیان آنحضرت در نقلی که مورد قبول فریقین بوده آنحضرت فرمودند: «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي‏ أُصَلِّي»؛(3) نماز را همانگونه که من می خوانم بجای آورید.

2. بدیهی است پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بر اساس دستور الهی حقیقت نماز را در جلوه ی ظاهر و باطن آن تبیین فرمودند که چنین امری یکی از وظایف آنحضرت بوده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛ «و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند».(4) و بدیهی است که هیچ دستور واجبی به میزان نماز در شریعت اسلام مورد اهتمام و توجه نبوده به گونه ای که مسلمانان مأمور به انجام آن در پنج نوبت بوده اند؛ با لحاظ چنین امری با آنکه پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بدعتهای زیادی در نحوه انجام واجبات دینی پدید آمد؛ اما با این حال اصول کلی و صورت اصلی نماز در عمل همه ی مسلمانان پس از عصر رسالت تا کنون واحد بوده؛ لذا فرض اینکه چنین واجبی پس از دوران پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بکلی تحریف گشته به گونه ای که فریقین هر دو در انجام آن به بی راهه رفته باشند فرضی باطل است؛ زیرا که هیچ گزارش دیگری که بیانگر اقامه ی نماز به صورتی غیر از صورت موجود (در عمل شیعه و سنی) بوده، در تاریخ و حدیث نقل نشده است.

3. بر اساس اعتقاد شیعه که بر گرفته از آیات قرآن و سنت قطعی پیامبر (صلی الله علیه وآله) است، اهل بیت (علیهم السلام) حافظان دین از هر گونه تحریفی بوده اند و عمل و تبیین آنان بیانگر عمل و تبیین پیامبر (صلی الله علیه وآله) بوده و شیعه مفتخر به چنین تبعییتی در دستورات دین است.

4. فرض تجرید قرآن از سنت خلاف عمل به قرآن و ضرورت شریعت اسلام است. چگونه می توان دستورات اسلام را در بیان قرآن منحصر ساخت، با آنکه قرآن خود بیانگر آن است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) مبیّن و مفسر معصوم اوست و قرآن خود دستور به تبعیت از سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) داده است؛ لذا کسی که مدعی عمل به اسلام بوده و آنرا تنها در قرآن خلاصه نموده،‌ دانسته یا نادانسته مسیری در تقابل با قرآن را برای خویش انتخاب نموده است.

5. مقایسه ی اعمال عبادی مسلمانان با اعمال تحریف شده ی ادیان دیگر مقایسه ای اشتباه است؛ زیرا مقایسه کننده عمل باطل نصاری را به واسطه ی قرآن باطل نموده؛ در حالی که سوال کننده چگونه بطلان اعمال مسلمانان (شیعه و سنی) را به واسطه ی قرآن اثبات می نماید؟

با توجه به مطالب فوق می گوئیم:
نماز زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) به همان صورتی بوده که مسلمانان در طول تاریخ خوانده و می خوانند. به عنوان مثال پیامبر (صلی الله علیه وآله) نماز صبح را سه رکعت یا چهار رکعت نخوانده نماز آن حضرت با تکبیر آغاز شده و به سلام ختم گردیده؛ در رکعت اول پس از سوره ی حمد یکی از سوره های قرآن را خوانده و سپس به رکوع و سجده رفته اند و... اینها مسائلی مورد اتفاق همه ی مسلمانان با همه ی افتراقات اعتقادی و فقهیشان است؛ بله در انجام این فریضه در فقه مذاهب اختلافاتی است که شیعه معتقد به انطباق عمل خود با عمل پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است؛ اما وجود این اختلافات در جزئیات به معنای اختلاف در انجام ارکان نماز نخواهد بود.

 

 


پی نوشت:
1. الراغب الاصبهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص490،‌ ذوی القربی: «الصَّلاةُ، قال كثير من أهل اللّغة: هي الدّعاء، و التّبريك و التّمجيد»؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج3، ص300، دار الفكر: «فالصَّلاَةُ وهي الدُّعاء».
2. همچون آیات:
«خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم»: از اموال آنها صدقه‏اى (زكات) بگير تا به وسيله آن آنها را پاك سازى و پرورش دهى، و به آنها (هنگام گرفتن زكات) دعا كن كه دعاى تو مايه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است. (التوبة/103/9)؛ «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً»: همانا خدا و فرشتگانش همواره بر پيامبر درود مى‏ فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد بر او درود فرستيد و سلام گوييد، و كاملا تسليم (فرمان او) باشيد. (الاحزاب/56/33).
3. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، ج2، ص18، ح: 567، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق.
4. النحل/44/16.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63443&p=996443&viewfull=1#post996443