پدرم در موبایل خودش به دنبال موارد مستهجن است

پرسش:
متاسفانه پدرم همیشه در موبایل خودش به دنبال موارد مستهجن است. این موضوع مرا خیلی ناراحت می کند. پدرم قبلا فردی مذهبی بود. بعضی مواقع حس می کنم با فرد یا افرادی به غیر از مادرم در ارتباط است. نمی دانم چه کار کنم. بعضی مواقع به خاطر موضوع های بی ارزش در خانه دعوا درست می کند. ولی من مداخله می کنم تا زیاد طول نکشد. نمی دانم چه کار کنم. چه طور به پدرم بگویم مثل سابق بشود. لطفا راهنمایی کنید.


پاسخ:
نمی دانم از کجا و با چه دلایلی می گویید که «پدرم همیشه در موبایل خودش به دنبال موارد مستهجن است». شاید این قضاوتِ شما ناشی از دیدنِ سرگرم بودنِ پدرتان با موبایلش باشد. چنین کاری دلیلی بر دنبال موارد مستهجن بودن نیست. دیدنِ موارد مستهجن با فیلترینگِ مخابرات به راحتی ممکن نیست. شاید یکی دو عکسِ نامناسب در موبایل پدرتان دیده اید. اما با دیدن یک یا دو عکس یا فیلم نمی توان چنین قضاوتی در مورد فردی داشت.
شما در سؤالتان گفته اید:« بعضی مواقع حس میکنم با فردی یا افرادی به غیر از مادرم در ارتباط است». یک احساس نمی تواند ملاکِ درستی برای قضاوت درباره یک فرد باشد. خود شما اگر کسی را ببینید که با توجّه به یک حسّ و بدون دلیلِ قابل قبول، درباره شما قضاوتی انجام می دهد، عصبانی می شوید. هر حرف و نظری باید مُستند به دلایلِ محکم باشد.
اینکه پدرتان بعضی مواقع سر موضوع های بی ارزش دعوا درست می کند، احتمالا به خاطر این است که روابطِ پدر و مادرتان دچارِ رُکود و روزمرّگی شده است و پدرتان دیگر عشق و علاقه گذشته را با مادرتان احساس نمی کند.


رابطه همسران مثل یک موجود زنده و پویا باید مرتّباً بازنگری و رسیدگی شود. مادرتان باید به رابطه‌ اش با پدرتان مثل یک «گل» نگاه کند و سعی نماید شرایط حفظ آن را مثل همان روز اول رعایت کند. می‌دانید که یک گل تا چه حد حسّاس و آسیب‌پذیر است و اگر شرایط مختلفی مانند: میزان نور، آب، درجه حرارت و... تغییر کند؛ به سرعت پژمرده و خشک می شود. هر زنی می‌داند که در ابتدای آشنایی با همسرش چه خصوصیاتی در وجودش باعث علاقه شوهرش به او شده است؛ پس مادرتان باید بکوشد این خصوصیات را حفظ و تقویت کند.
شاید مادرتان مانندِ عده ای از خانم ها بر اثر غرق شدن در کارهای خانه و بچه داری دیگر به خودش رسیدگی نمی کند و تصوّر می نماید که تنها وظیفه اش پختن و تمیزکردن است و بس. خانم هایی که این طور فکر می کنند، دیگر مثل دوران مجرّدی نیستند و به سر و وضع خود به ندرت (فقط در عروسی ها) رسیدگی می کنند. عشوه گری برای شوهر را کاری سخیف قلمداد می نمایند. طبیعی است که این خانم ها در دنیای پُر زرق و برقِ کنونی که در هر لحظه، خانمی با رنگ و لعابی جدید به نمایش گذاشته می شود؛ در رقابت با زن های دیگر عقب می مانند و توجّهِ شوهرشان به تدریج به آن افراد جلب می شود. پس اگر خواهری دارید از خواهرتان بخواهید با مادرتان صحبت کند و از او بخواهد که مانند دوران مجرّدی به خودش رسیدگی کند. اگر خواهری ندارید، می توانید از خاله تان بخواهید که با مادرتان صحبت کند و او را تشویق به این کار نماید.


توصیه های زیر را به مادرتان بگویید و از ایشان بخواهید که آنها را تمرین کند و انجام دهد تا رابطه اش با پدرتان روز به روز بهتر شود:
1) روش‌های صحیحِ تشویق، تشکرکردن، انتقاد و پیشنهاد صحیح را یادبگیرید و آن‌ها را تمرین کنید.
- هنگام انتقاد از رفتار شوهر، نکات زیر را رعایت کنید:
الف- از يادآوري نقاط مثبت غافل نشويد:
قبل از اينکه از نقاط ضعف همسرتان صحبت کنيد، نقاط قوتش را يادآوري کنيد و قبل از هر انتقادي از او تعريف کنيد. همچنين در گفت‌و‌گو‌هايتان بيان کنيد همانطور که شما از او انتقاد مي‌کنيد، او نيز مي‌تواند اشتباهات شما را بيان کند؛ چون بي عيب خداست. چنين رفتاري سبب مي‌شود همسرتان شما را آدم مُنصفي بداند و پذيرش بيشتري نسبت به حرف شما پيدا کند.
ب- اعتدال را رعايت کنيد:
از همسرتان زياد انتقاد نکنيد. چون باعث مي‌شود از اهميت حرف شما کم شود. حضرت امیرالمؤمنین علی (صلوات الله و سلامه علیه) مي‌فرمايند:«وقتي حرفی زياد تکرار شود، از ارزشش کاسته می ‌شود». لذا بعد از يک تذکر، به او فرصت فکر کردن بدهيد و تذکرات خود را دائماً تکرار نکنيد. ضمناً هیچ وقت جلوی فرزندان تان از شوهرتان انتقاد نکنید. این کار با به صورت پنهانی انجام دهید.


ج- از رفتار انتقاد کنید نه از شخصیت همسرتان:
شخصیت هر فردی تقریبا ثابت و پایدار است. اما رفتار فرد، موقتی و قابل تغییر می باشد. به جای استفاده از جملاتی که شخصیت همسر را هدف قرار می دهد، هنگام انتقاد از رفتار قابل مشاهده همسرتان انتقاد کنید تا حساسیت زیادی ایجاد نکند.
مثال انتقاد از شخصیت همسر: بی احساسی هستی، خودخواه هستی، تنبل هستی
هنگام انتقاد از رفتار همسر بهتر است از قالب زیر استفاده کنید تا موثرتر باشد:
« وقتی که در موقعیتِ x ، عملِ y را انجام دادی، احساسِ z به من دست داد. میشه کار ... را انجام دهی؟».
مثال: وقتی توی خونه (x) سرِ یه موضوعِ کوچک دعوا راه می اندازی (y) ناراحت میشم و غصه می خورم(z). میشه دیگه این کار رو نکنی؟.


2) عبارت‌های «دوستت دارم» و «از تو ممنونم» را هیچ وقت فراموش نکنید و آن‌ها را در ارتباط با همسرتان دائماً به کار ببرید.
3) خط قرمزها را حتی در بحث‌ها و مشاجره‌ها رعایت کنید. مثلا گاهی فرد برای عصبی کردنِ همسرش در دعوا حرف‌هایی می‌زند که هیچگاه حاضر به انجامش نیست؛ اما با بازگوییِ آن‌ها قُبح و زشتیِ مساله برای هر دو نفر ریخته می‌شود. هیچ وقت جلوی فرزندان تان با شوهرتان دعوا نکنید. این کار ضربه روحیِ شدیدی به فرزندان تان وارد می کند.
4) فرقی نمی کند که چند سال همسرتان را می شناسید. نباید تنها به این دلیل که با او احساس راحتی می کنید، خودتان را رها کرده و دیگر مثل سابق به ظاهرتان نرسید. شما باید «همیشه» بیشترین تلاش خود را کنید تا زیباتر از همیشه به نظر آیید. همیشه به این فکر کنید که دیدار اول تان است. سعی کنید دل شوهرتان را هر روز بیشتر به دست آورید. اگر شما برای ظاهر و زیبایی تان ارزش قائل شوید، از نظر دیگران نیز زیبا خواهید بود. باید در خانه خود را آراسته نگاه دارید و به ظاهر خود بیشتر اهمیت دهید و از نظر روحی فردی پرانرژی باشید. همه این کارها نه تنها به دوام زندگی زناشویی شما کمک می کند، بلکه سبب اعتماد به نفس بالای شما می شود. لازم نیست ساعت ها به آرایش کردن و لباس خوب خریدن و پوشیدن اختصاص دهید. همین که پیش از آمدن همسرتان، آرایش مختصری نمایید و خود را خوشبو کنید و لباس مرتّبی بپوشید، کافی است. این را جُزء اصلی برنامه روزانه خود قرار دهید و هیچ وقت از آن غافل نشوید.
5) مبنا را بر اعتماد متقابل به یکدیگر قرار دهید نه بر بی‌اعتمادی. هر شکّی را بدونِ دلیلِ محکم، تبدیل به یقین نکنید (موبایل همسرتان را چک نکنید(.
6) همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید.


پرسشگرِ گرامی
لطفا از «فاجعه سازی» دست بردارید.
فاجعه سازی یکی از «خطاهای شناختی» است که می تواند منجر به افسردگی و اضطراب شود. خطاهای شناختی یا به عبارت دیگر «الگوهای تفکّرِ غیرمنطقی» مانند: یک عینکِ سیاهْ مانع برداشت درست و منطقیِ ما از اتفاقات می‌شود.
بر فرض محال که پدرتان با فردی در ارتباط باشد، اولاً دنیا به آخر نمی رسد و مادرتان می تواند با انجامِ توصیه های بالا پدرتان را از کارش پشیمان کند. ثانیاً اگر واقعا پدرتان با فردی در ارتباط باشد، شما و مادرتان در جریان آن می توانید موضوعاتِ جدیدی یاد بگیرید. مادرتان اگر بخواهد، می تواند رفتارهای اشتباه گذشته اش را شناسایی و اصلاح نماید و تغییراتِ زیادی در زندگی اش به وجود بیاورد. شما نیز در جریانِ این ماجرا برای زندگیِ آینده تان مطالبی می آموزید که در کتاب ها نمی توانید آنها را به راحتی بیابید. این حرف ها شعار نیست؛ حقیقت است.
اگر مادرتان با انجام توصیه های بالا نتوانست تغییری در رفتار پدرتان ایجاد کند، از مادرتان بخواهید به همراه پدرتان به یک روانشناسِ متعهّد، خبره و هم سنّ یا مسنِّ تر از پدرتان مراجعه کنند و از او بخواهند که راهنماییِ شان کند. اگر پدرتان این پیشنهادِ مادرتان را نپذیرفت، «بدون اطلاع پدرتان» با فردی که پدرتان از او حرف شنوی دارد صحبت کنید و از بخواهید بدون اشاره به حرف های شما، پس از شنیدنِ درددل های پدرتان از او بخواهد به همراه مادرتان به یک روانشناس و مشاور خانواده متعهّد و خبره در شهارتان مراجعه کنند تا بتوانند مشکل را به خوبی حلّ نمایند.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63784&p=1002067&viewfull=1#post10...