پرسش:
در رابطه با جریان کربلایی کاظم
1. چرا خداوند چنین موهبتی را به ایشان کرده است ...
2. قرار هست با دانستن چنین موهبتی به چه چیزی برسیم؟
3. چرا خدا چنین موهبتهایی رو بیشتر نصیب افرادی می کند که نه تحقیقی کردند ... نه عقلشان را به کار انداخته اند ... بلکه بیشتر به کسانی چنین موهبتهایی را عطا میکند که ساده تر و بی آلایش تر بوده اند؟
4. چرا این همه انسان داریم که حوزه میروند ... درس میخوانند ... مغز و عقلشان را به کار میندازند ... ولی چنین چیزهایی را از ایشان نمیشنویم ... ولی مثلا کسی مانند کربلائی کاظم باید به چنین جایی دسترسی پیدا میکرد؟
پاسخ:
اتفاقا رفتارهای کربلایی کاظم کاملا عاقلانه بوده است. چون عملکرد ایشان بر پایه تقوا بوده است و بر همین اساس است که حق تعالی در قرآن کریم می فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّه [بقره/282] و کربلایی کاظم مصداق بارز همین آیه شریفه می باشد
در واقع علمی که به ایشان هبه شد، معلول تقوا و مراقبه ای بود که در زندگی رعایت می کرد.
گدایی گردد از یک جذبه شاهی / به یک لحظه دهد کوهی به کاهی[1]
به عبارتی دیگر، رسیدن به مقامات بلند معنوی معلول حوزه و دانشگاه رفتن و تحقیقات و انبار اصطلاحات شدن نیست، که گاها همین علوم حجاب انسان خواهد شد، بلکه آنچه که انسان را به اوج می رساند در یک کلمه بندگی حضرت حق است. قال الامام الصادق (علیه السلام): «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة [2] عبودیت جوهره ای است که کنه آن ربوبیت است.»
بندگی کن تا که سلطانت کند/خار او شو تا گلستانت کند. [3]
لذا شما وقتی در بین صحابی خاص اهل بیت (علیهم السلام) تاملی کنید افرادی را می بینید که شغل های معمولی داشتند مانند میثم تمار (خرما فروش) صفوان جمال (شتردار)، سمان (روغن فروش)، مسلم جصاص (گچکار) و...
یا شیخ رجبعلی خیاط و...
سید هاشم حداد (آهنگر) از بهترین شاگردان سلوکی عارف کامل، علامه سید علی اقا قاضی طباطبایی (رحمةالله علیهم)، ولی همین افراد به مقامات بلند عرفانی دست پیدا نموده اند و موهباتی را از طرف حق تعالی دریافت نموده اند.
هدف از نشان دادن چنین افرادی این است که انسان حتی اگر شغل معمولی داشته باشد، حوزه و دانشگاه نرفته باشد، و یا حتی بی سواد هم باشد، مسیر پیمودن راه معنویت و رسیدن به تکامل معنوی برای او باز است و می تواند طبق آیه شریفه مذکور با رعایت تقوا و بندگی کردن و مراقبه در اعمال و رفتار، حقایق عالم را در آینه جان خویش منعکس نماید.
«ترا تا آینه زنگار باشد/حجاب دیدن دلدار باشد
بده آینه دل را جلایی/ که تا بینی جمال کبریایی» [4]
بنابراین ملاک در دستیابی به چنین موهبت هایی بندگی حق تعالی و مراقبه تام در اعمال و رفتار است و البته هر کسی در چنین امری موفق عمل نماید خداوند چشم و گوش باطنی او را باز می نماید و بخشی از حقایق این عالم را به او می نمایاند مانند بسیاری از عرفایی که تحصلیکرده حوزه هستند امثال سید علی شوشتری، ملاحسینقلی همدانی که خود 300 تن از اولیا الهی را تربیت کرد، سید احمد کربلایی ها، سید علی قاضی ها، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ها ، شیخ محمد بهاری ها، علامه طباطبی ها، علامه حسن زاده آملی ها و...
و یا افرادی که دروس حوزی نخوانده اند ولکن به دلیل رعایت تقوای الهی به موهبت های الهی دست یازیده اند مانند کربلایی کاظم. (رحمة الله علیهم)
موفق باشید.
_____________________
پی نوشت:
[1]. شیخ محمود شبستری.
[2]. مصباح الشریعة، ص 453
[3]. ملا احمد نراقی، دیوان طاقدیس
[4]. علامه حسن زاده آملی .
http://www.askdin.com/showthread.php?t=60015&p=944130&viewfull=1#post944130