پرسش:
آیا ادعای مخالفت ابن مسعود با قرآن بودن سه سوره حمد و معوذتین (ناس و فلق) درست است؟ نمیتوان گفت وقتی ابن مسعود بهعنوان صحابه بزرگ پیامبر، کاتب وحی، حافظ و معلم قرآن، از قرآن بودن این سورهها خبر نداشته، این بهترین دلیل مبنی بر قرآن نبودن این سورهها است؟ چگونه مسلمانان مدعی تواتر قرآن هستند بااینکه بزرگان صحابه در اصل قرآن بودن یا نبودن اصل برخی از سورههای آن باهم اختلاف داشتهاند؟
مقدمه
مهمترین دلیل مسلمانان مبنی بر اصالت و وثاقت تاریخی قرآن و اینکه قرآن کنونی همان قرآن زمان پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله است، تواتر این کتاب است. منظور از تواتر این است که از زمان نزول قرآن تا زمان ما در هر نسل، شمار فراوانی از مردم دل در گروی قرآن داشتهاند و اکثر آنان حافظ کل یا جزء قرآن بودهاند. شمار این حافظان و قاریان در هر نسل بهاندازهای فراوان بوده که امکان تبانی و هماهنگی آنان یا غیر آنان بر تحریف و تغییر قرآن وجود نداشته و ندارد. از سوی دیگر، مطابق روایات، ابنمسعود، صحابی پیامبر، با قرآن بودن دو سوره ناس و فلق (معوذتین) مخالف بوده و افزون بر این، مصحف او سوره حمد را نداشته است.(1) در این نوشتار بر اساس پایاننامه «تواتر قرآن، چیستی، چرایی، چگونگی و چالشها» نسبت تواتر قرآن با مخالفت ابنمسعود با این سه سوره را بررسی میکنیم.
متن اصلی پاسخ:
نبودن سه سوره حمد، ناس و فلق در مصحف ابنمسعود
گفته شده مصحف ابنمسعود «معوذتین» و «فاتحه» را نداشته و دارای 111 سوره بوده است. وی معوّذتین را از سورههاى قرآنى نمىدانست و معتقد بود این دو سوره از دعاهاى باطلالسحر (و دفع چشمزخم) هستند که بر پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله وحى شدند تا با خواندن آنها چشمزخمى که بر حَسَنَیْن علیهماالسلام وارد شده بود، دفع شود؛ بنابراین هرگاه این دو سوره را در مصحفى مىدید، آن را پاک مىکرد و مىگفت: «غیر قرآن را با قرآن خلط نکنید»! افزون بر این، مصحف او سوره فاتحه را نیز نداشته است.(2)
نسبت تواتر قرآن با مخالفت ابن مسعود
جان برتون (John Burton)، خاورشناس انگلیسی و مؤلف کتاب جمعآوری قرآن، بخشی از کتاب خود را به موضوع «تواتر مصحف» اختصاص داده و با اشاره به اختلاف مصاحف صحابه باهم ازجمله سه سورهای که گفته شده در مصحف ابنمسعود نبودهاند، در تواتر قرآن تشکیک کرده است.(3) در ادامه، نخست با پاسخ علمای مسلمان به این شبهه آشنا میشویم و در پایان، جواب اصلی را بیان خواهیم کرد:
- اخبار پیرامون مصاحف صحابه هرچند به ما نشان میدهند که مصاحف مختلفی در میان صحابه رواج داشته است، اما از جزئیات آن مصاحف خبر قطعی در دست نیست. از بعضى از مصاحف هیچ اطلاعى در دست نیست. از آنهایی هم که خبرى نقل شده، آنقدر در روایات و اخبار اختلاف است که تشخیص صحتوسقم آنها آسان نیست.(4)
- گروهی از علما همچون فخر رازی، نَوَوی، ابنحزم اندلسی و... صحت روایات حاکی از مخالفت ابنمسعود با قرآن بودن این سه سوره را زیر سؤال برده و آنها را تکذیب کردهاند.(5)
- برخی همچون قاضی باقلانی معتقدند: اولاً مطالبی که درباره مصحف ابنمسعود گفته شده خبرهای واحدی هستند که در مثل این امور، نه به آنها عمل میشود و نه قابل اطمینان هستند؛ ثانیاً ممکن است سورههایی که گفته شده در مصحف او نبودهاند، از مصحفش افتاده باشند؛ نهاینکه او آنها را قبول نداشته و قرآن نمیدانسته است؛ ثالثاً ممکن است چون مصاحف صحابه از جهت ترتیب سورهها باهم اختلاف داشته است، او این سورهها را در جایی غیر از جایی که مابقی صحابه نوشته بودند، نوشته باشد و ناقل وقتی آن سورهها را در جای معمول ندیده، گمان کرده که مصحف او اصلاً آن سورهها را ندارد؛ با اینکه داشته، اما در جای دیگر نوشته بوده است؛ رابعاً اگر ابنمسعود واقعاً دو سوره ناس و فلق را انکار کرده بود، این امر به گفتوگوی اصحاب منجر میشد و خبر این نزاع، پخش میشد.(6) در تکمیل دلیل چهارم باقلانی که قویترین دلیل اوست، باید گفت: مردم کوفه قرآن را بر اساس مصحف و قرائت ابنمسعود میخواندند(7) و در این زمینه، تعصب فراوانی داشتند؛ بهگونهایکه چه عثمانبنعفان و چه بعدها حجاجبنیوسف ثقفی هرچه تلاش کردند تا آنان را از این مصحف جدا کنند، موفق نشدند؛(8) بنابراین، اگر واقعاً مصحف او این سه سوره را نداشت، آنان باید درباره این سه سوره با مسلمانان سایر شهرها اختلاف پیدا میکردند؛ اختلافی که گزارشی از آن در تاریخ ثبت نشده است؛ این یعنی اصلاً چنین اختلافی وجود نداشته و مصحف ابنمسعود نیز همانند مصاحف سایر صحابه مشتمل بر این سه سوره بوده است.
- قاریانی همچون عاصم قرآن را به قرائت ابنمسعود خواندهاند، اما هر سه سوره حمد، ناس و فلق در قرائت آنان وجود دارد.(9)
- به باور برخی، ابنمسعود گمان میکرد کتابت قرآن برای جلوگیری از فراموشی و نابودی آن است و چون هر مسلمانی روزی چند بار باید سوره حمد را میخواند، امکان فراموشی آن وجود ندارد؛ بنابراین، نیازی به نوشتن آن در مصحف نیست.(10)
- برخی نیز معتقدند چون ابن مسعود سوره فاتحه را همتاى قرآن و از قرآن جدا میدانست، معتقد بود که نباید آن را در قرآن نوشت. مستند او مبنی بر این ادعا آیه ﴿وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ﴾ بود و میگفت: مطابق این آیه سوره حمد که همان سبع مثانى است، در عرض و کنار قرآن قرار گرفته است.(11)
پاسخ اصلی نوشتار حاضر این است که حتی اگر واقعاً ابنمسعود با قرآن بودن سه سوره حمد، ناس و فلق مخالفت کرده باشد، این مخالفت هیچگونه تعارضی با تواتر قرآن ندارد؛ زیرا یکی از شرایط خبر متواتر این نیست که هیچکس با آن مخالف نباشد. توضیح آنکه در بحث تواتر قرآن هرچند میان مخبرین، اختلاف واقع شده، اما ازآنجاکه تعداد مخبرینی که میان آنان اختلافی رخ نداده و سه سوره حمد، ناس و فلق را قرآن میدانند، بهاندازهای فراوان است که از گفته آنان قطع و یقین به قرآن بودن این سه سوره حاصل میشود، مخالفت یک یا چند نفر انگشتشمار نمیتواند، تواتر قرآن را خدشهدار سازد.
نتیجهگیری:
با قطعنظر از صحتوسقم ادعای انکار قرآن بودن سه سوره حمد، ناس و فلق از سوی ابنمسعود، حتی اگر او واقعاً با قرآن بودن این سه سوره مخالفت کرده باشد، هیچ خدشهای به تواتر قرآن و درنتیجه، اعتبار و اصالت آن وارد نمیشود؛ چراکه هیچکس نگفته یکی از شرایط خبر متواتر این است که احدی با آن مخالفت نکرده باشد. اگر چنین چیزی شرط بود، هیچ خبری متواتر نمیشد. مهم این است که اکثریت قریب بهاتفاق صحابه که شمار آنان فراوان است و احتمال تبانی آنان بر کذب و دروغ وجود ندارد، بدون هیچ اختلافی از قرآن بودن این سه سوره خبر داده و آن را بهعنوان قرآن از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند.
برای مطالعه بیشتر:
غلامرضایی، هادی، «تواتر قرآن، چیستی، چرایی، چگونگی و چالشها»، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه خوارزمی تهران، گروه علوم قرآن و حدیث، 1397 ش.
نقد نقد قرآن ویکیپدیای فارسی
https://fa.wikipedia.org/wiki/نقد_قرآن
پینوشتها:
1. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1369 ش، ص 580 و 581؛ حجتی، سید محمدباقر، پژوهشی در تاریخ قرآن، چاپ دوم، چاپ و نشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1360 ش، ص 92-94.
2. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، موسسه تمهید، چاپ ششم، 1384 ش، ص 104.
3. برتن، جان، جمعآوری قرآن، ترجمه حسن رضایی هفتادر، قم، دانشگاه مفید، چاپ اول، 1400 ش، ص 288-296.
4. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1369 ش، ص 336-334.
5. برتن، جان، جمعآوری قرآن، ترجمه حسن رضایی هفتادر، قم، دانشگاه مفید، چاپ اول، 1400 ش، ص 291-293.
6. باقلانی، اعجاز القرآن، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، 1408 ق، ص 260-262.
7. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1369 ش، ص 337.
8. ر.ک: غلامرضایی، هادی و کاووس روحی برندق، «تحلیل تاریخی دیدگاهها درباره نقش حجاجبنیوسف ثقفی در تثبیت متن نهایی قرآن»، مجله مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، مقاله 6، دوره 28، شماره 72، آذر 1401 ش، صص 135-107.
9. برتن، جان، جمعآوری قرآن، ترجمه حسن رضایی هفتادر، قم، دانشگاه مفید، چاپ اول، 1400 ش، ص 293.
10. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1369 ش، ص 358.
11. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، موسسه تمهید، چاپ ششم، 1384 ش، ص 104.