سوال:
از نظر عرفا و مکتب عرفان اسلامی، جهان قدیم است یا حادث؟
پاسخ:
مسأله حدوث و قدم عالم، یکی از مسائل مهمی است که از دیرباز مورد توجه و دغدغه اندیشمندان بوده است. در عرف عرفانی این مسأله به عنوان «تجدد امثال» مطرح شده است.
بر اساس نگاه عرفانی، عالم حادث است و دگرگون البته این حدوث به معنای حدوث زمانی متکلمان نیست. یعنی این طور نیست که عرفا نیز مانند متکلمان، ابتدای زمانی برای عالم قائل باشند و معتقد باشند که یک زمانی عالم ایجاد شده است و قبل از آن زمان بوده ولی عالم نبوده است.
بلکه ایشان معتقدند که هر موجودی در عالم وجود که ایجاد میشود، ظلّ و سایهای از وجود حقیقی خداوند است و این وجود حقیقی هر لحظه به صورتی ظاهر میشود.
هـر لـحظه به شكلى بت عيّار بر آمد، دل برد و نهان شد
هر دم به لباس دگر آن يار بر آمد، گه پير و جوان شد (1)
این ظاهر شدن وجود و جلوه وجود حقیقی حق تعالی را تجلّی میگویند. این تجلیها به اعتقاد هیچ گاه تکرار نمیشود، بلکه هر لحظه با هر تجلی،جهان غیر خدا خلق شده و کاملتر میگردد و هر تجلیای با تجلی قبلی کاملا متفاوت است هم از نظر جوهر و هم از نظر اعراض. اما انسان و کسی که به این عالم عادت کرده است، عالم را امری تکراری میداند و به منزله یک موجود پیوسته است. در حالی که تمام عالم لحظه به لحظه نو میشود و به تعبیر عرفانی هر لحظه تجلی جدیدی در عالم وجود مییابد و تجلی قبلی از بین میرود. (2)
نيست تكرار در تجلى او گرچه باشد بيرون ز حد شمار
ليــــک آن ز تــــجدد أمثال مینمايد بصـــورت تكرار (3)
در این نگاه، تغییر صرفا مربوط به موجودات مادی نیست بلکه کل عالم مخلوق را شامل میشود چه مادی و چه مجرد و در هر آنی عالمی جدید و نو حادث میشود. (4)
ابن ترکه در چند بیت شعر این مسأله را به خوبی، تبیین کرده است:
به هر جزوى ز كــ«ل كان نيست گردد
كــــل اندر دم ز امكان نيست گـــــردد
جهان كل است و در هر طرفـــة العين
عـــــدم گــــــردد و لا يبقـــــى زمانين
دگـــــــــر بــــــاره شود پيــــدا جهانى
به هر لـــــــحظه زمين و آسمانــــــى
به هر لــــحظه جوانى كهنه پير است
به هــــر دم اندرو حشر و نشير است
در او چيـــزى دو ساعت مىنپايـــــــد
در آن لحظه كه مىميرد بزايـــــــد (5)
منابع:
1. ابن عربی، ترجمان الاشواق، تهران، روزنه، 1378، ص 17.
2. اصفهانی، علی بن محمد (ابن ترکه)، شرح گلشن راز، تهران، نشر آفرینش، 1375، ص 178.
3. کاشفی، حسین، رشحات عین الحیاة، بیروت، دارالکتب العلمیه، 2008، ص 348.
4. قیصری، شرح فصوص الحکم، قم، انتشارات بیدار، 1363، ص 360.
5. اصفهانی، علی بن محمد (ابن ترکه)، شرح گلشن راز، ص 178.