پرسش:
دختری هستم که به فردی علاقمند هستم و از خدا می خواستم که اگر به صلاح هست خودش طوری مسیر رو همواره کنه که این علاقه به وصلت منجر بشه و اگر هم صلاح نیست خودش کمک کنه بتونم وی رو فراموش کنم و خودم سعی کردم با ایشون مواجه نشدم و ارتباط کلامی و نگاهی رو به حداقل رسوندم
بعد از رفتن شان من هر شب برای خوشبختی و موفقیتشون توی زندگی دعا می کنم. حالا سؤال اینجاست که آیا این منافاتی داره با این قضیه که من گفتم خدایا ازش گذشتم؟ این گذشت کردن معنیش فراموشی کامله؟ به هر حالی ایشون جزوی از خاطرات من شدن و مسلما هیچوقت فراموش نمیشن.
پاسخ:
اساساً پیدایش مسئله عشق و علاقه در سنین جوانی نسبت به جنس مخالف تا حدود زیادی طبیعی است؛ چرا که این مسئله یک فرایند کاملاً طبیعی و خدادادی است که معمولاً برای دختران و پسران در سنین جوانی به خاطر فعل و انفعالات خاصی که در بدن انسان به خاطر رسیدن به دوران بلوغ به وجود می آید، رخ می دهد تا آنان را به تدریج برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک آماده سازد؛ بنابراین اگر علاقه خاصی در وجود خود نسبت به جنس مخالف و پسر مورد نظر ایجاد شده، اصلاً و ابداً چیز عجیبی نیست.
اگر شما به طرف مقابل تان علاقه مند بودید و دوست داشتید روزی با او ازدواج کنید، همان طور که خودتان بر این مطلب واقف هستید؛ طبیعتاً مستقیماً نمی توانستید علاقه خویش را به او ابراز کنید و بدین ترتیب عزت و کرامت خویش را زیر پا بگذارید؛ اما می توانستید به صورت غیرمستقیم خودتان را به وی معرفی کنید و تمایل خودتان را بر ازدواج به گوش وی برسانید و با این شیوه او را به ازدواج با خود فرا بخوانید.
اقدام عملی شما با رعایت چارچوب های شرعی، ضوابط عقلی و ملاحظات عرفی منافاتی با توکل و توسل ندارد؛ چرا که وظیفه شما این است که برای جذب خواستگاران خوب و ازدواج به هنگام تان به اندازۀ وسع و توانایی خویش از راه های مشروع اقدام کنید، اما اینکه نتیجه چی می شود در اختیار شما نیست.
شما تنها به وظیفه و تکلیف خود عمل می کند تا ان شاءالله خداوند به یاری تان بیاید و کمک تان کند تا ازدواج موفق و پایداری را برای خویش رقم بزنید.
در حال حاضر اگر دسترسی به طرف مقابل تان ندارید و نمی توانید تمایل خود را بر ازدواج به طور غیرمستقیم و با واسطه قرار دادن افرادی امین و مورد اطمینان به وی اعلام کنید؛ به ناچار باید وی را برای همیشه به ورطۀ فراموشی بسپارید تا آرامش زندگی تان حفظ گردد.
اگرچه شما این حق را دارید که برای دوستان و آشنایان و دیگران دعای خیر کنید، اما اگر شما فقط برای فرد مورد نظر دعا خیر بکنید؛ چون این کار باعث می شود که بیشتر در اندیشۀ وی باشید و مشغولیت فکری پیدا کنید و این سبب اذیت شدن بیشتر شما اذیت خواهید شد؛ به همین خاطر بهتر است از این کار نیز دست بردارید و به زندگی خودتان برسید و از فکر و خیال او برای همیشه خارج گردید و وی را برای همیشه به نهانخانه ذهن تان بسپارید.
معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:
-
رادمنش، مسلم، رهایی از وابستگی عاطفی، قم: هدی، 1389.
-
منطقی، مرتضی، بهداشت روانی در عشق شورانگیز، تهران: بعثت، 1390.
-
منطقی، مرتضی، روانشناسی عشق شورانگیز، تهران: بعثت، 1390.
پرسش:
دختری هستم که به فردی علاقمند هستم و از خدا می خواستم که اگر به صلاح هست خودش طوری مسیر رو همواره کنه که این علاقه به وصلت منجر بشه و اگر هم صلاح نیست خودش کمک کنه بتونم وی رو فراموش کنم و خودم سعی کردم با ایشون مواجه نشدم و ارتباط کلامی و نگاهی رو به حداقل رسوندم
بعد از رفتن شان من هر شب برای خوشبختی و موفقیتشون توی زندگی دعا می کنم. حالا سؤال اینجاست که آیا این منافاتی داره با این قضیه که من گفتم خدایا ازش گذشتم؟ این گذشت کردن معنیش فراموشی کامله؟ به هر حالی ایشون جزوی از خاطرات من شدن و مسلما هیچوقت فراموش نمیشن.
پاسخ:
اساساً پیدایش مسئله عشق و علاقه در سنین جوانی نسبت به جنس مخالف تا حدود زیادی طبیعی است؛ چرا که این مسئله یک فرایند کاملاً طبیعی و خدادادی است که معمولاً برای دختران و پسران در سنین جوانی به خاطر فعل و انفعالات خاصی که در بدن انسان به خاطر رسیدن به دوران بلوغ به وجود می آید، رخ می دهد تا آنان را به تدریج برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک آماده سازد؛ بنابراین اگر علاقه خاصی در وجود خود نسبت به جنس مخالف و پسر مورد نظر ایجاد شده، اصلاً و ابداً چیز عجیبی نیست.
اگر شما به طرف مقابل تان علاقه مند بودید و دوست داشتید روزی با او ازدواج کنید، همان طور که خودتان بر این مطلب واقف هستید؛ طبیعتاً مستقیماً نمی توانستید علاقه خویش را به او ابراز کنید و بدین ترتیب عزت و کرامت خویش را زیر پا بگذارید؛ اما می توانستید به صورت غیرمستقیم خودتان را به وی معرفی کنید و تمایل خودتان را بر ازدواج به گوش وی برسانید و با این شیوه او را به ازدواج با خود فرا بخوانید.
اقدام عملی شما با رعایت چارچوب های شرعی، ضوابط عقلی و ملاحظات عرفی منافاتی با توکل و توسل ندارد؛ چرا که وظیفه شما این است که برای جذب خواستگاران خوب و ازدواج به هنگام تان به اندازۀ وسع و توانایی خویش از راه های مشروع اقدام کنید، اما اینکه نتیجه چی می شود در اختیار شما نیست.
شما تنها به وظیفه و تکلیف خود عمل می کند تا ان شاءالله خداوند به یاری تان بیاید و کمک تان کند تا ازدواج موفق و پایداری را برای خویش رقم بزنید.
در حال حاضر اگر دسترسی به طرف مقابل تان ندارید و نمی توانید تمایل خود را بر ازدواج به طور غیرمستقیم و با واسطه قرار دادن افرادی امین و مورد اطمینان به وی اعلام کنید؛ به ناچار باید وی را برای همیشه به ورطۀ فراموشی بسپارید تا آرامش زندگی تان حفظ گردد.
اگرچه شما این حق را دارید که برای دوستان و آشنایان و دیگران دعای خیر کنید، اما اگر شما فقط برای فرد مورد نظر دعا خیر بکنید؛ چون این کار باعث می شود که بیشتر در اندیشۀ وی باشید و مشغولیت فکری پیدا کنید و این سبب اذیت شدن بیشتر شما اذیت خواهید شد؛ به همین خاطر بهتر است از این کار نیز دست بردارید و به زندگی خودتان برسید و از فکر و خیال او برای همیشه خارج گردید و وی را برای همیشه به نهانخانه ذهن تان بسپارید.
معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:
رادمنش، مسلم، رهایی از وابستگی عاطفی، قم: هدی، 1389.
منطقی، مرتضی، بهداشت روانی در عشق شورانگیز، تهران: بعثت، 1390.
منطقی، مرتضی، روانشناسی عشق شورانگیز، تهران: بعثت، 1390.