پرسش:
بعد از مدتی آشنایی با یکی از همکلاسی هایم، تصمیم به ازدواج گرفتیم که مادر ایشان محالفت می کنند. ایشان در این مدت اصرار داشت که درست می شود و مخالفت مادرش جدی نیست. اما الان طوری رفتار می کند انگار من پسرش را فریب داده ام. ما هر دو با فکر و تحقیق یکدیگر را انتخاب کرده و گرفتار احساسات نشدیم. اما الان عواطفی هم پیش آمده و به هم وابسته شده ایم. چطور می توانیم مادر ایشان را راضی کنیم؟
پاسخ:
مخالفت خانواده ها با فردی که فرزندشان پسندیده، گاهی به وجود می آید. این مخالفت ها عمدتا یا به این دلیل است که خودشان از قبل فردی که به نظر خودشان مناسب تر است را برای او در نظر گرفته اند، و یا حس می کنند که فرزندشان هنوز به اندازه کافی بزرگ نشده و نمی تواند انتخاب خوبی داشته باشد. هرچند راه درست اینست که والدین در عین حالی که فرزندشان را راهنمایی کرده و توصیه هایشان صرفا حالت ارشادی دارد، او را آزاد گذاشته و به انتخابش احترام بگذارند، و از طرف دیگر جوانان نیز از کمک و راهنمایی والدینشان استفاده کرده و در نهایت با معیارهای صحیح، خودشان انتخاب کنند.
در عین حال جوانان در برخورد با مخالفت ها، نباید کاملا بی تفاوت بوده و بدون توجه به نظر خانواده ازدواج کنند، زیرا اولا ممکن است دلائل آنها درست بوده و واقعا از روی تجربه و دلسوزی اظهار نظر کرده باشند. لازم نیست که جوان حتما با تمام عقاید خانواده اش موافق باشد، اما می تواند صحبت های آنها را گوش کرده و با در نظر گرفتن توصیه های آنان انتخاب عاقلانه تری داشته باشد. و ثانیا ازدواجی که با مخالفت خانواده (چه خانواده دختر و چه خانواده پسر) شروع شود، مشکلات بسیاری را به دنبال خواهد داشت.
واقعیت اینست که در جامعه ما ازدواج، تنها پیوند دو نفر نیست؛ بلکه پیوند دو خانواده و ای بسا پیوند دو فامیل، دو طایفه، دو فرهنگ و دو نوع آداب و رسوم خاص است. اگر ازدواج بدون در نظر گرفتن والدین صورت پذیرد، تمام معادلات به هم خورده و زندگی سرشار از تنش و اختلاف خواهد شد. بهتر است خواستگار شما به طور جدی با مادرش صحبت کرده و دلیل مخالفت ایشان را سوال کند. اگر دلیل ایشان قانع کننده و درست بود که بهتر است به توصیه ایشان عمل کنید، چون قاعدتا شما هم نمی خواهید که یک زندگی بی ثبات را تشکیل دهید. به این شکل که اگر مشکل قابل حل بود آن را حل کرده و در غیر اینصورت از این ازدواج صرفنظر کنید. اما اگر دلیل درست و روشنی نداشتند و مخالفتشان اساس درستی نداشت، باید با صحبت کردن و شمردن دلائل مثبتِ این ازدواج، ایشان را قانع کرده و به این امر راضی نمود. در این مورد می توان روی کمک بزرگترهای فامیل که روی مادر ایشان نفوذ دارند هم حساب کرده و یا از یک مشاور امین و کارکشته کمک گرفت. همانطور که فرمودید شما با احساسات تصمیم نگرفته و با دلیل و منطق به چنین چیزی رسیده اید. خواستگار شما بهتر است این دلائل و معیارها را برای مادرش توضیح داده و ایشان را مطمئن سازد. قطعا هیچ مادری بدخواه فرزندش نیست و اگر نسبت به خوشبختی او اطمینان پیدا کند، رضایت خواهد داد.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64420&p=1012317&viewfull=1#post10...