آیا خدا شعر هم می گوید؟

پرسش:

آقای حسن زاده آملی اشعاری می سراید و بعد می نویسد
«و حق تعالى نیز به مفاد رد جواب الكتاب واجب كوحب رد السلام
جواب نامه را به نظم بیش از شصت بیت بدین عنوان مرحمت فرموده است .

اى جوانمرد پاك آزاده
دوست مهربان حسن زاده

تا پس از چند بیتى به تفقد خوابگى و دلجوئى و بنده پرورى فرموده است :
فاعلاتن مفاعلن فعلن
چشمها شد به نامه ات روشن
نامه اى كاین چنین بلند بود
باید از تو چون ارجمند بود
آفرین بر تو باد و نامه تو
نقش شیرین شهد خامه تو
آن دبیر فلك عطارد ما
از دبیرى بداد استفعا
كه كسى را چنین قلم باشد
خود دبیرى من ستم باشد
زهره از وجد چنگ زد در دف
...
لیك اى پادشاه ملك سخن
حسن آملى پاك دهن
هر چه بینى در این نشیب و فراز
همه با حكمتى بود دمساز
هر كه او را روان بیدار است
داند هر جا گل ا ست با خار است
گر بسر القدر خبر یابى
خیر بر خیز سر به سر یابى
آیا آیه قران و روایتی داریم که خدا شعر هم گفته باشد!؟
 

پاسخ:
الف:در ادبیات، مباحثی مانند مبالغه، استعاره، تشبیه و... مطرح می شود.
اغراق یا مبالغه از آرایه‌های ادبی است، که به معنای ادعای وجود ویژگی را در کسی یا در چیزی به اندازه‌ای که به دست آوردن آن ویژگی برای آن کس یا چیز به آن اندازه، ناممکن باشد.
اغراق عموماً باعث خیال‌انگیز شدن شعر و نثر می‌شود. شاعر به یاری اغراق، معانی بزرگ را خرد و معانی خرد را بزرگ می‌نمایاند. زیبایی اغراق در این است که غیرممکن را به گونه‌ای ادا کند که ممکن به نظر رسد. اغراق، مناسب‌ترین آرایهٔ ادبی برای حماسه است.مثلا بیشترین اغراق در شاهنامهٔ سرودهٔ فردوسی دیده می‌شود.
بنابراین وجود آرایه های ادبی مبالغه، استعاره و تشبیه و...مانع نمی گردد انسان در شعر چنین تعبیراتی نداشته باشد و با وجود این نوع آرایه های ادبی، معنای حقیقی مد نظر نیست.

با توجه به محتوای اشعار روشن است که فرمایشات حضرت علامه ذو الفنون حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در بیان این نوع ساختارهای ادبی می باشد نه این که حقیقتا بخواهند تعریف و تمجیدی از خود داشته باشند.
اتفاقا در همین فضای مجازی، اگر تحقیقی داشته باشید، این اشعار تحت عنوان مطایبات حضرت علامه، ذکر شده و نگاه کشف و شهودی به آن نشده است.
ب: منظور علامه ذو الفنون حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) این نیست که شاعر آن اشعار، حقیقتا حضرت حق است، بلکه شاعر، خود حضرت ایشان می باشند، منتها حضرت علامه در صدد بیان دلداری به خود بودند، ولیکن از زبان باری تعالی، که در این وضعیت، نگران نباشید. زیرا
«هر چه بینى در این نشیب و فراز
همه با حكمتى بود دمساز»

مثلا می توان بیت مذکور را ترجمه این آیه شریفه دانست: «وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (1) و بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می‌دارید و آن برای شما بد است، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید«
اینکه فرمودند: «جواب نامه را به نظم بیش از شصت بیت بدین عنوان مرحمت فرموده است» یعنی بعد از آن شکوه به محضر حق تعالی، باری تعالی نیز آن اشعار را از باب «علمه البیان» و به حکم توحید افعالی، در ذهن شریفشان قرار دادند.
ج: برای دیدن سطح اشعار، باید به دیوان حضرت علامه رجوع نمود، و کل اشعار را در نظر گرفت و بعد قضاوت نمود. حتی برخی از افراد تحصیلکرده و محقق در مقام شرح و بسط، برخی از آن اشعار را به عنوان موضوع پایان نامه و مقالات در نظر گفته اند.
 

پی نوشت:
.1 بقره / 216