سؤال:
آیا انشاء نفس -خلق و ایجاد- و برقراری ارتباط روحی با افراد دیگر دارای تبعاتِ روحی- معنوی برای فردِ برقرارکنندهی ارتباط است؟
پاسخ:
بر اساس مبنای صدرالمتألهین، نفس انسان مثال اعظم خداوند است و همچنان که خداوند وجود خارجی اشیاء را ایجاد میکند انسان نیز در باطن خود صورتی شبیه به صورت اشیاء خارجی را انشاء میکند.[1] بر خلاف شیخ اشراق، صدرالمتألهین بر آن است که در همه ادراکات حسی، صور محسوسات به انشاء نفس در عالم مثالِ متصل تحقق مییابند و اساساً بدین ترتیب، ادراک صورت میگیرد.
بر اساس این مبنا، میتوان گفت ادراکات حسی نیز از نوع علوم حضوری اند و مجرد بودن متعلق علم، به دلیل تجرد علم و عالم، با مادی بودن معلوم و محسوس منافات ندارد؛ زیرا تقسیم موجود به مجرد و مادی از نوع تقسیم قیاسی است. لذا خارجی بودن هر وجودی منافات با تقسیم وجود به خارجی و ذهنی ندارد.[2]
با این مقدمه، تفاوت چندانی میان انشاء نفس در درون نفس و انشاء نفس در بیرون نفس به لحاظ آثار روحیِ ایجاد شده برای فرد انشاء کننده، نخواهد بود.
حتی آنجا که نفس با قدرت روحیایی که در سایه ریاضتها پیدا کرده، به انشاء بیرونی و خارجی اقدام میکند، پیش از آن بایستی در نفس خویش به چنین انشائی دست یازد. پس انسان در هر حال در حال انشاء صُوَر است.
این انشائات، به اعتبار عیار و ارزش شیء انشاء شده، متفاوتاند و باعث رنگ زدن به صفحه وجود آدمی میگردند. از این رو، در شریعت ما را از تصورات آلوده منع کردهاند و برخی تصورات صواب، ثوابهایی در نظر گرفته شده است؛ مانند:
عن أبي عبداللَّه عليه السلام قال: «إنّ العبد المؤمن الفقير يقول: ياربّ ارزقني حتّى أفعل كذا وكذا من البرّ ووجوه الخير، فإذا علم اللَّه ذلك منه بصدق نيّة، كتب اللَّه له من الأجر مثل ما يكتب له لو عمله»[3]
ترجمه: عبد مومن فقیری خطاب به خداوند میگوید: خدایا، رزقی به من بده تا فلان کار خیر را انجام دهم؛ هرگاه خداوند از صدق نیت وی آگاه شود، برای او اجر مثل آن کاری را –در صورتی که امکانات مادی پیدا میکرد- که در سر داشت، عطا میکند.
حال در مورد فردی که دارای قدرت انشاء وجود بیرونی باشد، بر اساس امر الهی و در چارچوب ضوابط شریعی و به هدف نهادینه کردن بندگی به چنین انشائی مبادرت ورزد، قطعا از آثار معنوی آن نیز برخوردار خواهد شد؛ اما اگر به جهت تفنن و از سر هوای نفس و اهداف غیر الهی چنین کند، برای او نتیجهای جز خِذلان و دوری از حق نخواهد داشت.
همچنان که در انشائات دروننفسی، آثار وضعیِ متناسب –به حسب نوع صورتی که انشاء شده- به بار خواهند آورد؛ زیرا، وجود آدمی بسانِ ظرفی است که متأثر از مظروف –آنچه در ظرف ریخته شده- خویش است؛ اگر مظروف، نیکو و طیب باشد، ظرف را نیز طیب میسازد و از طرفی، مظروفِ مُلَوِّث و آلوده، ظرف خود را نیز ملوَّث خواهد کرد.
از اینرو، حضرت عیسی به پیروان خود فرمود:
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... إِنَّ مُوسَى نَبِيَّ اللَّهِ ع أَمَرَكُمْ أَنْ لَا تَزْنُوا وَ أَنَا آمُرُكُمْ أَنْ لَا تُحَدِّثُوا أَنْفُسَكُمْ بِالزِّنَا فَضْلًا عَنْ أَنْ تَزْنُوا فَإِنَّ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالزِّنَا كَانَ كَمَنْ أَوْقَدَ فِي بَيْتٍ مُزَوَّقٍ فَأَفْسَدَ التَّزَاوِيقَ الدُّخَانُ وَ إِنْ لَمْ يَحْتَرِقِ الْبَيْت»[4]
ترجمه: ... موسى بن عمران به شما دستور داد زنا نكنيد، اما من به شما سفارش مىكنم فكر زنا هم نكنيد، زيرا كسى كه به زنا بينديشد مانند كسى است كه در اطاق زيبا و رنگ آميزى شدهاى آتش روشن كند، كه در اين صورت، هر چند ممكن است خانه در آتش نسوزد لكن دست كم دود آن را سياه و خراب مىكند.
پس تا به اینجا نتیجه این است که نفس انشاء کردن نفس –چه این که موطن شیء انشاء شده درون نفس انسان باشد و چه در خارج از نفس- دارای اثر است و نوع اثر، به آن شیء انشاء شده بستگی دارد.
اما این که آیا انسان میتواند همانطور که در نفس خویش صوری را انشاء میکند در خارج از نفس خویش نیز انشاء کند؛ در زیر به آن میپردازیم.
امکان انشاء موجودات در خارج از نفس توسط انسان:
در عرفان اسلامی از این موضوع با عنوان «خلق به همت» یاد شده است.
در خلق به همت، این مقدمه مفروض است که هر موجودی اگر بخواهد در عالم ماده موجود شود لازم است در عوالم فوق ماده موجود باشد؛ زیرا کارگردانی عالم از عوالم بالا به سمت عوالم پایین است پس محال است یک موجودی در عالم ماده باشد اما در عالم مثال و عقول نباشد. یکی از مستندات عارفان بر این سخن، آیه شریفه «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»[5] ترجمه: و هيچ چيزى نيست مگر آنكه خزانههايش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معين نازل نمىكنيم.
مقدمه دوم آن است که اصل خلق موجودات –چه در عوالم فوق ماده و چه در عالم ماده- در اختیار خداوند است؛ چون تنها او مالک مطلق است اما به حسب آن که در نتیجه خلق انسان، بهرهای از روح خویش را در وی به ودیعت نهاد «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي»[6] انسان را مستعد خلافت و جانشینی خود در زمین قرار داد در نتیجه، انسان، اگر در جهت کمال روحی خویش گام بردارد میتواند اقدام به امور حقانی کند که از جمله این امور، خلق موجودات –علاوه بر داخل نفس خویش- در خارج از نفس خویش است. انسانی که صاحب این مقام گشته، اگر بخواهد موجودی را در عالم ماده محقق کند، بایستی علاوه بر ایجاد جسم مادی، حقیقت آن را در حضرات فوق ماده ایجاد کند.
معنای این سخن آن است که در مسئلهی خلق، اشیاء از عدم خلق نمیشوند. در حقيقت، عارف با تمرکز همت خود بر صورت شيئي در حضرات فوق ماده و ایجاد آن در آن، میتواند به آن صورت، در عالم طبیعت خاکی نیز، قالبي محسوس ببخشد. آنگاه چنین شخصی میتواند، در خارج از بدن خویش اقدام به ایجاد و خلق – یا انشاء- کند.
همچنين، با حفظ کردن آن صورت در حضرت، يا حضرات مافوق، صورت محسوس را از انعدام و زوال حفظ کند.[7]
گفتنی است برای کملین -انسان کاملِ مکمِّلی مانند امامان معصوم علیهم السلام- انشائات نفس و ارتباطات روحی، نیاز به تمرکز و تجمیع همت ندارد و بدون آن نیز قادر به چنین اموری میباشند.
حال اگر کسی بر اثر ریاضت –اعم از شرعی و غیر شرعی- به این قدرت روحی دست یافت، اگر برخلاف روحیه بندگی و عمل به رسم ادب –ادب بندگی- بدون هیچ وجه شرعی و الهی، اقدام به خلق و انشاء کند، نه تنها در جهت رفعت مقام معنوی خویش گام ننهاده؛ بلکه بر ظلمت و تاریکی خویش افزوده است.
نتیجه:
انشاء نفس چه در موطن نفس و چه در خارج از آن، اگر در چارچوب عبودیت و بندگی قرار بگیرد، موجب صعود روح و نیل آن به مقامات معنوی خواهد بود و الا انسان را به سوی ظلمتکده دنیا سوق میدهد و نتیجهای جز خسارت نخواهد داشت.
منابع[1]. عربمؤمنی، ناصر، مقاله «حقیقت علم از نظر صدرالمتألهین»، خردنامه صدرا، زمستان ۸۱، ص ۲۹.
[2]. عسکری سلیمانی امیری، مقاله حضوری بودن محسوسات، معرفت فلسفی، بهار ۸۴، ص ۱۲.
[3]. کلینی، کافی، ج۲، ص ۸۴.
[4]. کلینی، کافی، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج۵، ص ۵۴۲.
[5]. حجر: ۲۱.
[6]. حجر: ۲۹؛ ص: ۷۲.
[7]. ابنعربی در این باب مباحثی بیان داشته است ر.ک: محييالدينبنعربي، فصوص الحکم، قاهره: دار احیاء الکتب العربیة، ۱۹۴۶، چ اول، ص ۸۱.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63925&p=1006730&viewfull=1#post10...