قیاس فرهنگ مردم ایران با سایر کشورها

پرسش:

قیاس فرهنگ مردم ایران با سایر کشورها از جمله کشورهای غربی، آن هم در دزدی و کم کاری و سایر مولفه های اقتصادی، یک قیاس نادرست است. مردم آنها، مردم خارق العاده یا عجیبی نیستند. آنها نیز اگر چنین شرایطی را سالها تجربه کنند، شاید به مراتب از ما بدتر شوند. عدم ثبات اقتصادی و فقر دلیل بسیاری از کم کاری ها و کم فروشی ها است. فرهنگ مردم هر کشوری تابعی از سیاست و قوانین آن کشور است.
 


پاسخ:

شاخه ای از علم اخلاق وجود دارد که اخلاق توصیفی نامیده میشود. اخلاق توصیفی بدون اینکه به ارزشداوری بپردازد نظام اخلاقی و رفتاری مورد پذیرش و یا مورد عمل قرار گرفته یک فرد، دین، جامعه، نژاد، کشور و ..... را توصیف میکند. روش تحقیق در اخلاق توصیفی غالبا روش تجربی و مشاهده ای است. نتایج تحقیقات اخلاق توصیفی نشان میدهد که علیرغم برخورداری نسبی همه انسان ها از فهم مشترک در زمینه اخلاق، تفاوت های نظری و عملی قابل توجهی نیز در میان آنها وجود دارد. درباره ایران و مردم ایران نیز تحقیقاتی در این زمینه انجام گرفته است و کتاب هایی نیز تالیف شده است. مثل "کتاب ایرانی بودن و ایرانی بهتری شدن" آقای افشاری.

بنابراین طبیعی است قضاوت در مورد چیزی که یک رشته علمی به آن اختصاص دارد و متد و روش خاص خود را می طلبد کار آسانی نخواهد بود و به صرف تجربه های شخصی و شنیده های عرفی نمی توان به نتیجه قاطعی رسید. اما در عین حال تاثیر عوامل اقتصادی و سیاسی در فرهنگ و اخلاق فردی و اجتماعی غیر قابل انکار است و میتوان به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار به بررسی آن پرداخت.

ایرانی ها معمولا با خصوصیاتی معرفی میشوند که بعضا مثبت و برخی نیز منفی هستند. خصوصیاتی مانند احساسی بودن، خانواده دوست بودن، خوش مشرب و خوش گذران بودن و شاید تا حدودی کم کار، قانون گریز و ....

اما به راستی منشا این ویژگی ها چیست؟ فرهنگ اقتصاد را می سازد و یا اقتصاد فرهنگ را؟ به عبارت دیگر فرهنگ مبنایی تر است و یا اقتصاد؟
این سوال با فرض قبول وجود رابطه طرفینی در میان این دو است. یعنی به تاثیرگذاری نسبی این دو بر یکدیگر اعتراف دارد و تنها به دنبال عامل تاثیر گذار اصلی است.

برای اینکه تا حدی به پاسخ برسیم وضعیت فرهنگی و اقتصادی دهه اول بعد از انقلاب(مخصوصا دوران جنگ) را میتوان با وضعیت کنونی مقایسه کنیم. در دوران جنگ علیرغم فشارها و مشکلات اقتصادی بی سابقه که مردم را در تامین نیازهای اولیه خود دچار مشکل کرده بود اما فرهنگ پایداری و مقاومت و داشتن انگیزه و هدف مشترک فردگرایی و خودخواهی را به حداقل رسانیده بود. در این دوران نسبت به مشکلات اقتصادی موجود شاهد آسیب اجتماعی فراگیری نبودیم. دزدی، اختلاس، رشوه و ... آمار چشمگیری نداشت. در مقابل فرهنگ ایثار و انفاق نمود بیشتری داشت.

با سپری شدن دهه های بعد ثروت کشور رو به فزونی گذاشت اما به موازات آن مادی گرایی و مصرف گرایی بیشتر شد. امروزه افرادی که به اختلاس و دزدی دست می زنند از درد نداری است یا از درد سیری و طمع ورزی؟! کسی که سرمایه چند هزار میلیاردی اش او را قانع نمی کند و ریسک اعدام را به خود می خرد و به اخلال در نظام اقتصادی برای کسب سرمایه بیشتر روی می آورد مشکل مالی دارد یا فرهنگی؟ بنابراین نمیتوان مشکلات فرهنگی امروز را تنها زاییده فقر و محرومیت دانست.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64060&p=1006606&viewfull=1#post10...