سؤال:
من تصمیم گرفتم تا آخر عمرم مجرد بمانم. از نظر تنهایی هم مشکلی ندارم. این مسئله و احادیث و روایات را هم درباره ازدواج کامل میدانم که ازدواج مستحب مؤکد هست اما من نمی خواهم ازدواج کنم. قرصهای شیمیایی و گیاهی در بازار وجود دارند که میل جنسی را به شدت پایین می آوردند.
چند سوال دارم:
1- آیا این داروها علاوه بر نیاز جنسی نیاز عاطفی رو از هم بین می برند؟ از یک نفر شنیده بودم نیاز عاطفی را از بین می برند و کلا شخص نسبت به جنس مخالف و ازدواج تا مدت خیلی طولانی کاملا بی میل می شود.
2- از نظر دینی از بین بردن شهوت و اینکه شخص نسبت به ازدواج میلی نداشته باشد، گناه محسوب می شود؟
3-مهم ترین عوارض این داروها را بیان نمایید.
پاسخ:
در پاسخ به سؤالتان ای کاش توضیح بیشتری پیرامون دلایل خود مبنی بر عدم ازدواج می فرمودید و اینکه
چرا نمی خواهید ازدواج کنید؟
آیا توصیفات منفی ای برای ازدواج شنیده اید که شما منصرف کرده است؟
آیا تجربه ناموفقی داشته اید؟
آیا صرف هیجانی تصمیم گرفته اید یا اینکه در مورد آن فکر و مطالعه کرده اید؟
برخوردهاى شما باجنس مخالف چگونه ودرچه سطحى بوده است؟
به هر حال در پاسخ شما باید گفت مطمئنا انسان ها در مسير تحول و رشد خود به مرحله ايي مي رسند كه غريزه خفته جنسي به اوج فعاليت خود مي رسد و در كنار اين فعاليت غريزه جنسي به تعبير اريكسون رسيدن به يك صميميت هم در وجود فرد شكل مي گيرد و همين عامل زمينه تمايل به جنس مخالف را در انسان پايه ريزي مي نمايد و ازدواج ثمره اين مرحله از زندگي فرد است. يعني فردي كه مانند شما تا بحال خود را حفظ نموده است و ارتباط با جنس مخالف را تجربه نكرده است به اين نياز خود از طريق درست و اصولي كه همان ازدواج است پاسخ مي دهد. اجازه دهيد موضوع را كمي بيشتر باز نماييم. همانطور كه مي دانيد يكي از مهم ترين دام هاي شيطان كه به وسيله آن بيشتر افراد از صراط مستقيم الهي و دين حق منحرف مي شوند و به گرداب معصيت وگناه مي افتند، همين مساله غريزه جنسي است. وقتي انسان مورد حلالي براي ارضاي اين غريزه و خاموش كردن اين آتش سوزان داشته باشد، ديگر فكرخيانت به نواميس ديگران و آلوده شدن به گناهان ديگر از سرش بيرون مي رود .همچنين مرتكب گناهان ديگري كه مقدمه براي بعضي از كارها است ( مثل دروغ ، حيله و مكر، خودكشي ، قتل و .... ) نمي شود و اين مساله به تجربه ثابت شده است . آري! پیامبر خدا (صل الله علیه و آله) فرمودند: اگر كسي ازدواج كند در واقع نصف دينش را حفظ كرده، پس بايد راجع به نصف ديگرش تقواپيشه كند) (1)؛ چون نصف ديگر گناهان هم منشا ديگري دارد مثل ربا خواري ،رشوه ، ظلم و تعدي، حب رياست كه منشا آنها حب و علاقه به دنيا است.بى شك هيچ شالوده اى، مقدستر از بناى رفيع ازدواج نيست. رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: «ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عز و جل من التزويج»؛ «هيچ بنايى در اسلام محبوبتر از ازدواج، نزد خداوند بنا نشده است» (2) و هر ملتى در دين و آيين خود به نوعى از آن بهره مند است.
پرسشگر محترم! ازدواج مستحب مؤکد است و درجایی که فرد بداند به گناه کشیده می شود ازدواج واجب است پس ما نمی توانیم معیاری برای تشخیص گناه یا عدم گناه شما در ازدواج یا عدم آن باشیم ولی شما قصد دارید با داروهایی نیاز خود را نهفته یا سرکوب کنید. اولا این قبیل داروها عوارض فراوانی دارد ثانیا این داروها نیاز عاطفی را سرکوب نمی کنند یا اگر سرکوب کنند، به شکل دیگری در قالب یک اختلال روانی بعد از گذشت مدتی نمود پیدا می کنند.
بنابراین اصلا مصرف این داروها به صلاح نیست و لازم است شما به روانشناس مراجعه نموده و یا دقیقا علت عدم تمایلتان به ازدواج را بیان کنید.
بدانيد كه ازدواج صرفاً جهت توليد نسل و پاسخ به غريزه جنسى يك طرف نيست؛ گرچه اين غريزه يكى از نيازهاى انسان - چه مرد و چه زن - است و بايد به آن پاسخ مثبت داد و آن را از طريق معقول و مشروع ارضا و تمأمين كرد (هم زن نيازمند به تأمين آن است و هم مرد). در عين حال با ازدواج، مرد و زن به كمال مىرسند و در پرتو ازدواج، آن دو به آرامش روحى و روانى دست مى يابند. در اين زمينه مى توانيد كتاب «تشكيل خانواده در اسلام»، دكتر على قائمى را مطالعه كنيد تا از این طریق اهميت و نقش ازدواج و آثار مثبت و فوايد فراوان آن را مورد توجه و ارزيابى قرار دهيد تا نگرش مثبتى به امر ازدواج در شما ايجاد شود.
------------------------------
پی نوشت:
1. مَن تَزَوَّجَ فقد أحرَزَ نِصفَ دِينِهِ، فَلْيَتَّقِ اللّه َ في النِّصفَ الباقي؛ (كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، اصول كافي، قم: دار الحديث، 1429ق، ج5، ص328، حدیث2).
2. حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، قم: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)، 1409ق، ج 14، ص3.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63892&p=1005053&viewfull=1#post10...