سؤال:
آیا موضوع «نفس» همان گونه که در فلسفه و کلام مطرح است، در عرفان اسلامی نیز به همان وزان مطرح است؟
پاسخ:
به دلیل فایدهی مباحث راجع به علم النفس، همانگونه که فیلسوفان در این زمینه فعالیتهای علمی داشتهاند، عارفان مسلمان نیز در این باب نکات فراوانی را متذکر شدهاند.
شاید به نظر آید که عارفان در زمینه انسانشناختی، صرفا به مباحث انسان کامل اکتفا کردهاند و به مسائل بسیاری که در علم النفس مطرح میشود بیمیلی نشان دادهاند اما واقع امر اینچنین نیست.
اما در آثار عرفانی مباحثی چون «حقیقت نفس»، «رابطهی نفس و بدن» و «انواع قوای نفس» بصورت مستوفی به چشم میخورد.
عارفان به دلیل دستیابی به حقیقت اشیاء از راه شهود، که فیلسوفانی چون صدرالمتألهین به برتری آن نسبت به بررسی عقلانی اذعان دارند، دیدگاههای نو و عمیقی را مطرح کردهاند.
تفوق و چشمگیری آموزههای انسانشناسانهی عرفانی تا بدانجاست که رئیس مشائیان بو علی سینا در نمط هشتم اشارات به برکت دستهای از آموزههای انسانشناختی عارفان مسلمان، با گذر از دیدگاه رسمی مشاء، سعادت و کمال انسان را همانی میداند که عارفان مسلمان عرضه کردهاند.
وی در نمط نهم اشارات به اجمال اندیشهی لایههای طولی انسان، که توسط عارفان پیش از وی مطرح شده است را نیز پذیرفته است و در رسائل رمزی تأویلی خود به سمت علم النفس عرفانی تمایل نشان داده است.[1]
همچنین، شیخ اشراق موسس حکمت اشراق، بیشترین بهره را از عارفان در علم النفس اشراقیاش برده است و به صراحت از بایزید و حلاج و سایر عارفان پیش از خود یاد کرده و از آنها در تبیین حقیقت نفس و دیگر مباحث مرتبط مدد میگیرد.[2]
صدرالمتألهین بنیانگذار حکمت متعالیه، هسته مرکزی علم النفس فلسفی خود را که عبارت است از نحوه وجود نفس و ارتباط ذاتی نفس و بدن و حقیقت واحدِ ذات شؤون بودن نفس، از عارفان اخذ کرده و پرورانده است.[3]
همانگونه که در مبحث سعادت و کمال انسان و مسئله فنا و سایر مباحث، به مبانی عارفان توجه ویژهای میکند.
عارفان مسلمان از همان آغاز، بیشترین توجه را به سلوک و عرفان عملی معطوف داشته اند. آنان، در لابلای آثار عرفانی خویش در زمینهی عرفان عملی، به مبانی انسانشناختی بسیار توجه داشتهاند. پس از حیات مستقل عرفان نظری و با پدید آمدن مکتب ابنعربی، مباحث انسانشناختی به طور مفصلتر و دقیقتر مطرح گردید.[4]
در عرفان نظری، به حقیقت قلب و نفس انسانی و رابطه آن با بدن، قوای انسانی و لایههای طولی انسان به طور گسترده پرداخته شده است.
شایسته است مباحث انسانشناختی عرفانی، همچون علم النفس فلسفی به طور مفصل و دقیق مورد پژوهش قرار گیرد و آثاری مستقل به جامعه علمی عرضه شود.
برخی رئوس فوق در مقالات زیر منعکس شده است:
- مقاله «حقیقت قلب در عرفان اسلامی» نوشته رمضانی، حسن؛ پارسانژاد، محسن.
- مقاله «بررسی چگونگی ارتباط نفس با بدن از دیدگاه ابنعربی» نوشته میری، محمد.
- مقاله «مراتب قرب در عرفان اسلامی» نوشته حسن زاده کریم آباد، داود.
[1]. یزدانپناه، سید یدالله، حکمت عرفانی: «انسان شناسی عرفانی» (سخن نخست)، پاییز و زمستان 91، سال اول، شماره 4، ص 5 و 6.
[2]. همان، ص 6.
[3]. همان.
[4]. همان.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=62170&p=976776&viewfull=1#post976776