سؤال:
ماهیت معنویت دینی و معنویت سکولار چیست؟
پاسخ:
امروزه برخی هم در فضای مجازی و هم در برخی محافل دانشگاهی مدعیاند که:
«من معنوی هستم اما مذهبی نیستم»؛ «مذهبیون، جزماندیش و ظاهرگرایند اما معنویتِ اصیل، پویا و زنده است»؛ «آینده بشر رو به سوی معنویتگرایی دارد و دینداری برای کسانی است که توانایی اندیشیدن و تجربه کردن ندارند»؛ «تعبد غیر اخلاقی است و آفت معنویتگرایی به شمار میآید»؛ «معنویت گرایی باید خودانگیخته و خودآیین باشد» و ... .
در این منطق، معنویت به جای آن که در چارچوب دین تعریف شود، برخاسته از درون و ساخته خلاقیت فردی است. در واقع، اینان با این ادبیات درصدد ایجاد تقابل بین معنویت و تدیّن - آنهم با قرائت عالمان دینی- میباشند.
این سبک از معنویت دارای مشخصات و ویژگیهایی است؛ از جمله این که روحیه گریزپایی و تفنّنگرایی دارد که سازگار با بستر فرهنگیِ پستمدرنیته است.
در این بستر فرهنگی (پستمدرنیته) عدم جدّیت و قطعیت و دمدمیگرایی، جستجوگری و مطالبه زندگی اصیل معنا میشود و «تغییر و تحول» بیشتر از «ثبات و استقامت» ارزش مییابد.
در این فضا، التزام به قواعد ثابت و اصول انشاء شده از بیرون معنا ندارد بلکه به دنبال ساختن راه معنوی خود با جستجو در گزینههای موجود و تغییر مدام آنها با هدف پرهیز از مرارت و یافتن گزینههای تازه و بکر است.
اینان از راه سرهمبندی گزینههای دمدست و با التقاط عقاید و آموزههای معنوی به وجود آمده به دنبال قطع امید از راهبری ادیان نهادینه در امور معنوی اند.
اما یک سوال مهم این است که چرا دین رسمی برای این دسته، هیچ جذابیتی ندارد؟ به عبارت دیگر، این گروه، در دین رسمی چه خللها و نقصانهایی پیدا کردهاند که اینچنین از دین رسمی گریزان شدهاند؟
برخی انتقادات آنان عبارت است از:
1) آنان مدعیاند در دین رسمی تأکید مفرطی بر باورها و اعتقادات است و دین ورزی محدود شده به باورها و اعتقادات متصلب.
در واقع در مساجد و هیئات و پای منابر، افراد شستو شوی مغزی داده میشوند بطوری که دینورزی را مساوی با این باورها اعلام میکنند.
2) در دین سنتی تأکید مفرطی بر آداب شرعی و مناسک است. در دین رسمی عمق ایمان یک فرد با میزان پایبندی او به مناسک شرعی سنجیده میشود.
به عقیده اینان، این دینداری، یک دینداری قشری است.
3) تربیت سنتی دینی انسانها را متعصب تربیت میکند بطوی که به لحاظ فکری منجمد و راکد اند. از این رو، هر که دین سنتی دارد میگوید من حق هستم و ادیان دیگر باطل هستند و خلاصه سایر خلائق را اهل عذاب میدانند. از این رو گرفتار رکود فکری میشوند و به دنبال تحقیق و مطالعه پیرامون ادیان دیگر نمیروند.
این عده بر آنند، معنویت یک فلسفه زندگی و یک رویکرد تازه به پیرامون است؛ لذا دغدغهی اصلی او، اینجا و اکنون است. یعنی به دنبال آن است که انسان ها در زندگی اینجهانیِ خودشان به یک میوه و ثمرهای دست یابند.
طرفداران معنویت منهای دین، ثمرهی معنویت را «آرامش، شادی، امید، و رضایت باطنی» معرفی میکنند.
آنان هیچ وقت نقد را با نسیه عوض نمیکنند. بهشت موعود را در همین جهان دنبال میکنند. نه آن که در جهان دیگری میوهی معنویت را تحصیل کنند.
مطالبهی آنان از نمازگزاران و روزهگیران این است که آثار اینجایی و دنیوی اعمالتان چیست! و اگر در پاسخ به این سؤال عاجزید، این نشان از تهی بودن دیانت شما از بار معنوی است.
هر چند پاسخ تفصیلی به هر یک از ایرادات فوق مجالی وسیع میطلبد، ولی میتوان به طور اجمال و فهرستوار به آنها اشاره کرد:
- ایمان بدون باور و اعتقاد به متعلقی خاص بیمعناست؛ از طرفی، دین بدون ایمان بیمعناست و این تنها یکی از مقوّمات و کارکردهای دین در کنار دیگر کارکردها میباشد.
- آنچه که در مراکز دینی مانند مساجد و هیئات بیان میشود، تبیین راه خیر و شر و عوارض هر یک و به تفکر وا داشتن مستمعین است تا خود با انتخاب و ارادهای آزاد، راه صواب را طی کنند و از راه خطا بپرهیزند.
- در پاسخ به این انتقاد که دین با تأکید افراطی بر مناسک، از عمق بخشیدن به ایمان غافل است باید گفت، مناسک و آداب شرعی، تنها به مثابهی پوسته و قشر دین نیست؛ بلکه این مناسک به باطن نیز رسوخ کرده، یکی از هدفگذاریهای آن، تقویت روح ایمان و ارتقاء معنویت متدینان است.
- در پاسخ به متعصب خواند مؤمنین باید گفت، پس از بازشناسی راه صواب از خطا، تعصب و استقامت ورزیدن و پایداری بر ماندن در این صراط، امری مذموم نیست بلکه امری ممدوح و پسندیده است.
- در مباحث مطرح در پلورالیسم دینی و شبهات مطرح پیرامون آن، با استناد به دلائل درون دینی و برون دینی اثبات میشود که دین حق یکی بیش نیست و تنها یک دین است که دارای حقانیت است. در عین حال، مسلمانان با پیروان ادیان دیگر رابطه داشته، خلق نیکو را در ارتباط با آنان پیاده میکنند.
- در پاسخ به این ادعا که دین تنها برای آبادانی آخرت است و به آبادی دنیا بیاعتناست باید گفت، دین داعیه ارائهی بهترین راه و رسم زندگی هم در دنیا و هم در آخرت را دارد.[1]بر این اساس، دین، تنها دارای خاصیتهای فرا دنیوی و اخروی نیست بلکه دارای ثمرات دنیوی نیز میباشد.
- میتوان موارد زیادی از مؤمنان و زندگی آنان را در حالی که آکنده از «آرامش، شادی، امید، و رضایت باطنی» است را پاسخ نقضی بر انحصاری دانستن «آرامش، شادی، امید، و رضایت باطنی» برای معنویتهای سکولار (غیر دینی) دانست.
- در پاسخ به این ادعا که نمازگزاران و ... در سایهی این مناسک به چه دستاوردی رسیدهاند باید گفت، صرف خواندن نماز و گرفتن روزه و ... موجبات فلاح و رستگاری دنیوی و اخروی را فراهم نمیآورد بلکه هر چه شرایط این عبادات رعایت شود، ثمرات بیشتری عائد فاعل آن خواهد شد؛ در میان نمازگزاران و ... کسانی هستند که در سایهی بندگی و اخلاص خویش، دارای قلوبی آرام و مطمئن میباشند بطوری که مورد رشک و غبطهی دیگر انسانها هستند.
بهتر است بجای انکارِ اصل معنویتِ وابسته به دین، به خاطر برخی مشکلاتِ پدید آمده از سوی دینداران – نه خود دین- در صدد رفع کمبودها و تکمیل همان معنویتِ دینبنیاد و وابسته به دین بود. همانطور که اکثر اشکالاتی که از سوی سردمداران معنویت منهای دین مطرح میشود در عرفان اسلامی مرتفع شده است.
عارفان مسلمان، در عین حال که به تدین و شریعت اهتمام ویژه داشتهاند، هم به دنبال پرورش درون بوده، و هم در تفسیر منابع دینی، به ظاهر بسنده نکرده، اقدام به تأویل آنها کردهاند.
این موضوع را میتوان از دستهبندیِ «شریعت، طریقت و حقیقت» که ناظر به سلوک عرفانی آنهاست به خوبی قابل برداشت است؛ زیرا به باور آنان، قرار گرفتن در هر مرحله با پشت کردن به مراحل دیگر، گمراهی و ضلالت است و این به جهت ارتباط وثیقی است که این سه مرحله به صورت طولی با هم دارند.
در این متد، تبعیت و دنبالهروی از انسان کامل که مصداق بارز آن پیامبر خاتم (صلیالله علیه و آله) و اهلبیت معصومین (علیهمالسلام) میباشد، جزء ارکان آن محسوب میشود.
در یک جمله میتوان گفت معنویتی که در در دامان عرفان اسلامی تولید شده است معنویتی جامع و کامل است.
در این معنویت، ضمن حفظ و ارجنهادن به جایگاه خداوند به عنوان رب عالمیان، مفهوم مربوبیت انسان، در عین حال که اختیار و ارادهی آزاد وی پابرجاست، در عمل به مقتضای بندگی و سرسپردگی محض در مقابل ربوبیت تشریعی خداوند تکمیل میگردد.
این در حالی است که گوهر معنویتهای مدرن رو به سوی خدا نیست؛ بلکه غالباً در جهت انسانمحوری و فربه نمودن خودخواهیهای انسان است.
فردگرایی، لذتگرایی، نفسپروری به بهانه استقلال انسان از مشخصههای بارز معنویتهای سکولار است.
همچنین، معنویتِ ارائه شده توسط دین، به گونهای است که هم مبتدیان و هم کسانی که پتانسیل بالایی در طی مراحل معنوی دارند را در بر میگیرد و این نشان از وجود لایهها و سطوح متعدد در دین است.
در سطح اول و ظاهر، لزوماً اینچنین نیست که حتما باید دینداران به عمق و باطن برسند؛ بلکه همین که از عذاب ابدی رها شده به بهشت صوری (مادی) برسند کافی است؛ چرا که نهایت انگیزه و هدف خودشان همین اندازه است. این دسته، در ابتدا دغدغهی رسیدنِ به خدا را ندارند بلکه خدا برایشان به عنوان مسئلهای ثانوی مطرح است - مانند عبادت عبدگونه و تاجرگون در مقابل عبادت احراری در کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام)[2]- اما انسان دیندار رفته رفته در دانشگاه دین ارتقاء یافته و بدون کمترین آسیب و ضرری، به گسترش ظرفیت وجودی خویش میپردازد بطوری که در افقهای معنویِ فراتر از گذشته پرواز خواهد کرد.
نتیجه گیری:
از ویژگیهای معنویت دین بنیاد و وابسته به دین، تمرکز بر توحید و اهتمام به شریعت و فراگیر بودن و عقلپذیری و ولایت محوری است که در پرتوی آنها، در عین خالی بودن از نقائص و معایب معنویتهای سکولار و ضد دین، مزایای آنها را به نحو اکمل و اتم داراست.[3]
منابع:
[1]. «ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة» (قمی، علیبنابراهیم، تفسیر قمی، دارالکتاب، قم، 1404ق، چاپ سوم، ج1، ص 70).
[2]. علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن محبوب عن جمیل عن هارون بن خارجه عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: إن الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ (کلینی، کافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج2، ص 84.
[3]. منابع برای مطالعه بیشتر:
- مصباح، علی، فصلنامه اخلاق پزشکی: «واکاوی مفهومی معنویت و مسئله معنا»، سال چهارم، شماره چهاردهم، زمستان 1389.
- شاکرنژاد، احمد، فصلنامه علمی- پژوهشی اسلام و مطالعات اجتماعی: «رواج معنویت؛ رویگردانی از دین یا بازگشت به دین؟»، سال سوم، شماره اول، تابستان 1394.
- جریمی کارت و ریچارد کینگ، ترجمه طاهره شاکرنژاد، دین، عرفان و معنویت: «تاریخ انتقادی معنویت»، اردیبهشت 1391، شماره 105، ص 107 – 124.
- http://www.askdin.com/showthread.php?t=61864&p=976432&viewfull=1#post976432