سوال:
طی الارض در حکمت متعالیه چگونه توجیه می شود؟
پاسخ:
پیش از شروع بحث باید بین دو بحث طی الارض و معراج تفاوت قائل شد، چرا که طی الارض مربوط به جا به جایی در زمین است، اما معراج مربوط به عروج به آسمان. از طرف دیگر با توجه به اینکه طی الارض جزو مکاشفات محسوب می شود، بررسی انواع مکاشفه خالی از لطف نیست. عرفا مکاشفات را به دو قسم صوری و معنوی تقسیم می کنند. کشف صوری از طریق حواس پنج گانه حاصل می شود، اما کشف معنوی بدون واسطه ابزار حسی بوده و انسان در این حالت معنایی را بدون خواص مادی آن درک می کند. همانطور که از تعریف اقسام مکاشفه برمی آید، طی الارض جزو کشف های صوری خواهد بود.
اما در مورد کیفیت طی الارض نظرات گوناگونی ارائه شده است، که با توجه به عرفانی بودن این مساله، غالب مباحث، عرفانی یا تفسیری است. بسیاری از این نظرات در ذیل آیه شریفه سوره نمل و در جریان احضار تخت ملکه سباء مطرح شده است: قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُك(1) مرحوم طبرسی برای این عمل(انتقال تخت)، شش احتمال مطرح می کند:
- ملائکه با امر الهی حمل کرده اند؛
- باد آن را حمل کرده است؛
- خداوند در آن حرکات متوالی ایجاد نموده است؛
- جای خود را شکافته و در پیشگاه حضرت سلیمانعلیه السلام از زمین خارج شده است؛
- زمین پیچیده شده است(بنابر نقل از امام صادق علیه السلام)؛
- خداوند آن را در همان جایگاه خودش معدوم نموده و در مجلس حضرت سلیمانعلیه السلام اعاده(ایجاد) کرده است.(2)
مجموع این نظرات در دو عنوان کلی قرار می گیرد، یکی دفعی بودن این امر و فارق بودنش از زمان و دیگری مقید به حرکت تدریجی بودن و تقید به زمان که البته این مقدار زمان بسیار محدود و اندک است، اما بالاخره زمان در آن دخیل است.
خود مرحوم طبرسی متمایل به نظر پنجم است و آخرین نظریه نیز مربوط به ابن عربی است که البته منظور او از اعدام، اعدام مطلق نیست تا از نوع اعاده ی معدوم شمرده شود بلکه این اعدام از نوع ادخال در زیر پوشش اسمای باطنی حق تعالی است که بعداً از همان پوشش اظهار می شود. دلیل تمایل او به اعدام تخت بلقیس در سباء و ایجاد آن در نزد حضرت سلیمان(علیه السلام) این است که اگر معتقد به حرکت و انتقال تخت شویم، لازمه آن گرفتار شدن در مساله مسافت و زمان است که با عبارت چشم بر هم زدن سازگار نیست.(3)
این نظر ابن عربی با توجه به مبنای او در «خلق جدید» یا «عدم تکرار در تجلی» قابل توضیح است. چرا که او «موجودِ هم اکنون» را با «موجودِ یک لحظه قبل» متفاوت می داند و بر اساس آیه شریفه: إِنَّا لَفي خَلْقٍ جَديد(4) فیض حق تعالی را دم به دم و پیاپی می داند. عدم تکرار در تجلی مقدمه ای برای بحث حرکت جوهری ملاصدرا قرار گرفت و بدین ترتیب می توان با حرکت جوهری نیز این نحو از مکاشفه را توضیح داد. البته بین عدم تکرار در تجلی و حرکت جوهری تفاوتهایی وجود دارد که در جای خود قابل بررسی است.
البته در آثار ملاصدرا تبیینی از طی الارض یافت نشد، اما با توجه به مبانی او و مباحثی که شارحان او به جا گذاشته اند می توان توجیه هایی برای این بحث مطرح کرد. بطوری که شیء در جایی تحت اسم باطن رفته و در جای دیگر با اسم ظاهر متجلی می گردد. بر اساس حرکت جوهری، لحظه به لحظه صُوَری از عقل فعال به ماده افاضه شده که در فرض طی الارض، نفس، ماده بدن خود را در مکان مبدء معدوم کرده و در مکان مقصد ایجاد می کند و از آنجایی که شیئیت شیء به صورت است، لذا عینیت در این حرکت حفظ خواهد شد.
تفاوتی که بین دیدگاه ابن عربی و نتیجه حاصل از حکمت متعالیه است بر مبنای دو دید فلسفی در مورد حرکت می باشد. به عبارتی ایجاد و اعدام بر اساس خلع و لبس سازگار است اما اساس حرکت جوهری بر لبس بعد از لبس است.
از نظر صدرا هر یک از عناصر طبیعت می تواند به عنصر دیگر تبدیل شود و مصحح این تبدیل نیز جهت مشترک بین همه آنهاست که از آن به ماده اولی تعبیر می شود: فلانّ مادّة العناصر قابلة لان یتکون منها الصّور الغیر المتناهیة علی التعاقب، فیجوز ان یستحیل بعض أجزاء الحجر ماءً؛(5) بر این اساس نیز می توان کرامات و خصوصا طی الارض را توجیه کرد.
مرحوم امام نیز در توضیح طی الارض متوسل می شود به مساله ظهور و بطون اسماء که یک مساله عرفانی است.(6) این تبیین دقیق تر از ایجاد و اعدام است و در آثار عبد الرحمان جامی نیز با تعبیر قبض و بسط از آن یاد شده است. او در این رابطه می گوید: مسئله ی طی الارض که نفس کامله می تواند ظهور بدنی خود را در مکانی از امکنه قبض نموده و در مکانی دیگر (دور یا نزدیک) بسط نماید و ظاهر است که این قبض و بسط را زمانی متخلل نباشد؛ یعنی زمانی فی مابین آن نباشد.(7)
بنابراین می توان بر اساس ایجاد و اعدام یا قبض و بسط این امر را توجیه کرد و همچنین بر اساس حرکت نیز می توان طی الارض را موجه کرد به عبارتی همانطور که در دراز مدت و به صورت طبیعی ممکن است طی مسافتی تحقق یابد، در کوتاه مدت و به صورت کرامت نیز امری میسّر است. این توجیه با پیچیده شدن زمین که در برخی روایات به آن اشاره شده است نیز سازگار است.
1. نمل: 40.
2. طبرسی، فضل بن حسن، (1372)، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تحقیق محمد جواد بلاغى، سوم، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ج7، ص349.
3. ابن عربی، محی الدین، (1946)، فصوص الحکم، تصحیح و شرح ابوالعلا عفیفی، اول، قاهره، درا احیاء الکتب العربیة، ج2، ص212.
4. رعد: 5؛ سجده: 10.
5. صدرالمتالهين، محمد بن ابراهيم، (1366)، تفسير القرآن الكريم، دوم، قم، بیدار، ج3، ص438.
6. قیصری، داود، (1375)، شرح فصوص الحکم، تصحیح سید جلال آشتیانی، اول، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ص926.
7. جامى، عبد الرحمن، (1358)، الدرة الفاخرة فى تحقيق مذهب الصوفية، اول، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامى، ص157.