ـسوال بنده در مورد مسئله سکوت و کم گویی در اخلاق و عرفان هست. این سوال چند بخش داره،
با توجه به اینکه آدم نمیتونه در طول روز اصلا حرف نزنه و این منطقی هم نیست، و هیچ کدوم از معصومین تا اونجایی که بنده میدونم اینطور نبودن؛ این سوال مطرح هست که آیا به طور مطلق سکوت بهتر از حرف زدن هست یا برای افراد مختلف فرق می کنه؟
بنده در مواردی نمیدونم باید حرف بزنم یا نزنم! چه کار کنم؟ مثلا اگر با مهمان صحبت و شوخی نکنی، احساس میکنه شما تحویلش نگرفتی و ناراحت میشه. یا در مسافرت، شنیدم که علامه طباطبائی تو سفر تا کسی ازشون سوال نمیکرد صحبت نمیکردن! چطور چنین چیزی ممکنه؟ منظورم اینه که کم حرفی که اخلاق اسلامی مدنظرشه، در خیلی از شرایط، ظاهرا عملی نیست.
راهکار عملی شما برای کم حرف شدن چیه؟
پاسخ:
سوال اول: در مورد این سوال، به نکات زیر توجه بفرمایید:
1- سکوت در سلوک، به معنای پرهیز از لغو گویی ست و اگر کسی در مقام و مصدری بود که کلامش نافع بود، سکوت برای او نه تنها نافع نیست، بلکه مضر هم هست. منتها چیزی که هست، معمولا افراد در تشخیصِ لغو، دچار خطا می شوند؛ لذا بهتر می بینند که کمتر صحبت کنند. پس سکوت با دو مولفه ی پرهیز از لغو و موقعیت اجتماعی و شخصی، معنای صحیح پیدا می کند. هم به شرایط فرد بستگی دارد و هم اینکه از لغویات پرهیز شود، نه از کلام نافع.
2- یکی از اشتباهات رایج در افرادی که قصد خودسازی دارند، این است که خود را با افرادی قیاس می کنند که مدتها راه رفته و افعال ایشان را که مختص حال آن زمانِ همان افراد است، برای خود تجویز می کنند. این مشکل باعث مشکلات کوچک و گاه بزرگی برای سالکین شده و برخی را از ادامه راه باز داشته است.
3- رعایت حد و اندازه ی خود و مراعات حالِ نفس، برای سالک از اوجب واجبات است.
پاسخ سوال دوم: در هر دو مثال، شوخی و صحبت با میهمان نه تنها لغو نیست، بلکه از آداب پسندیده ی مهمان داری و معاشرت با دیگران است. منتها باید در این صحبتها از گناهان زبان به شدت پرهیز کرده و مراقب ادب نیز باشیم.
در مورد علامه طباطبایی هم که عرض شد، رفتارهای یک عارف برای الانِ من و شما، قابل عمل نیست. ایشان در آن حال لذت خود را می برده و اطرافیان هم درک خوبی از حال ایشان داشته اند و لذا ناراحت نمی شدند. بزرگان نیز کم کم راه رفته تا به منازل بالاتر رسیده اند. پس ره چنان رو که رهروان رفتند.....
پاسخ سوال سوم: بهتر است برای کم شدن لغو گویی و بیهوده گویی برای خودتان شرط بگذارید که مثلا اگر امروز ده بار بیهوده گویی کردم، فلان چیز جریمه ی من باشد. بعد این تعداد خطا را به مرور کم کنید تا ان شاء الله به کل رفع شود و نفستان تربیت شود. برای جریمه هم چیزی را معین کنید که هم برای نفستان سخت باشد و هم نشدنی نباشد. تعیین جریمه برای هر شخصی می تواند کاملا متفاوت با دیگری باشد. پس آخر شب وضعیت روز خود را در این مورد بررسی کنید و اگر خطا رفته بودید، خودتان را جریمه؛ و اگر موفق بودید، سجده ی شکر به جا بیاورید.
تنبیه می تواند محرومیت از دیدن یک فیلم یا نخوردن مقداری از غذا (تا حدی که ضرر نداشته باشد) یا الزام خود بر انجام کاری که دوست ندارید مانند جارو کردن تمام منزل یا کارهای دیگری از این دست می باشد. همانطور که عرض شد، باید تنبیه قابل انجام و در عین حال برای نفس سخت باشد.
برای عدم فرار هم می توانید از عهد یا قسم شرعی استفاده کنید تا در صورت فرار، مجبور به کفاره شوید. البته این کار چندان توصیه نمی شود، ولی ممکن است برای برخی نفوس در ابتدا مفید باشد.
زمان هم اصلا قابل تعیین نیست، زیرا برای افراد مختلف فرق می کند. تدریج در تربیت نفس نقش اساسی دارد.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=59171&p=945415&viewfull=1#post945415