برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه کرد:
نکته اول:
یکی از بزرگترین مفاسدی که می تواند گریبان یک جامعه را بگیرد ناپایداری خانواده و تزلزل آن است، بدون شک حجاب در استحکام خانواده نقش بی بدیلی دارد، این را هر کسی که مدتی را نه به عنوان گردشگر، بلکه برای زندگی به اروپا و آمریکا رفته باشد به خوبی می فهمد که مفهوم خانواده و استحکام آن در اسلام و غرب چقدر متفاوت است، و البته بالارفتن آمار طلاق در ایران علامت گام نهادن در جای پای اروپا و آمریکاست که اگر غیر ازاین بود آمار در شهرهای کوچک و روستاها پایین تر نمیبود.
یعنی ما اصلا بدون نیاز به آمار، با بررسی اوضاع پیرامون خودمان به راحتی به نتیجه می رسیم، براستی چرا در شهرهایی که بیشتر رنگ و بوی مدرنیسم و آموزه های غربی به خود گرفته است آمار طلاق بالاتر است، و هرچه به بخش های مذهبی، شهرهای کوچک و روستایی نزدیک می شویم آمار طلاق پایین تر است؟!
نکته دوم:
نکته دیگر اینکه رابطه حجاب و روابط جنسی رابطه دو سویه است، نمی شود این دو را بدون هم دید و حکم کرد؛ بنابراین در جامعه بیش از دو نسخه نمی توان پیچید:
1- یا هم نگاه آزاد باشد و هم روابط
2- یا هم نگاه محدود باشد و هم روابط
نمی شود گفت در جامعه نگاه آزاد باشد اما روابط محدود! این را هیچ انسان عاقلی که توجه داشته باشد نمیگوید! در غرب اگر نگاه آزاد بر فرض مشکلی ایجاد نمی کند چون روابط هم قید و بندی ندارد، فضا برای تخلیه، گسترده است، فضا برای تنوع طلبی باز است؛ اما اگر با همین آزادی نگاه؛ روابط را محدود کنید می بینید که جامعه به سمت انفجار خواهد رفت.
انسان با نگاه به غذا هرگز سیر نمیشود منطقی نیست که بگوییم اگر غذاهای زیادی جلوی انسان گرسنه بگذاریم برای او عادی می شود و او را سیر می کند، آنچه که او را سیر و بی اعتنا میکند خوردن آنهاست، نیاز جنسی هم از سنخ غریزی و مثل تغذیه است، هرگز منطقی نیست که بگوییم اگر حجاب آزاد شود برای مردم عادی می شود! نتیجه چنین نگرشی جز بالا رفتن آمار قتل و تجاوز به زنان نخواهد بود.
پس باید دقت کنند آنچه که این بی حجابی ها را برای مردان غربی عادی کرده خود بی حجابی نیست، روابط پس از آن بی حجابی است؛ و چنین مسئله ای هرگز با عرف جامعه ما همخوانی ندارد، جامعه حیوانی که روابط جنسی آزاد خیلی راحت تلقی شود! ازدواج سفید و طلاق عادی سازی شود، نباید از این مسائل اینقدر راحت گذشت!
میل جنسی به اندازه کافی در انسان ها وجود دارد که برای ازدواج دست به اقدام بزنند، اما این بی حجابی موجب تشدید این میل و ایجاد یک میل افراطی می شود، در چنین صورتی اگر مرد برای ارضای جنسی اش با مانعی روبرو باشد با تشدید این میل دچار یک فشار درونی شده و صدور هر عملی از او ممکن میشود.
بنابراین هر مسئله ای که ارضای صحیح جنسی را با مخاطره مواجه کند نیز در فساد نقش دارد، یعنی قطعا تاثیر بیکاری، و سایر موانع ازدواج مثل نداشتن مسکن و مانند آن کمتر از تاثیر بدحجابی بر بروز مفاسد اجتماعی نیست، یعنی اینکه میگوییم بی حجابی در فساد نقش دارد نه اینکه عوامل دیگر را انکار کنیم، عوامل دیگر چون فقر و بیکاری راه ارضای صحیح را می بندد و از آن طرف بی حجابی موجب تحریک بیشتر شخصی می شود که در ارضاء جنسی به بن بست خورده است و این جامعه را به سمت انفجار می برد.
با این اوصاف روشن میشود که بهترین نسخه را برای پیشگیری از فساد اسلام دارد که از سویی فضا برای ارضای صحیح جنسی در درون خانواده کاملا آسان و مهیا باشد و از سوی دیگر فضا برای تحریک جنسی در بیرون از خانواده به حداقل رسیده باشد.
نکته سوم:
وقتی حکومتی با مبنای قوانین اسلامی و دین خداوند شکل میگیرد دیگر نمی شود دهان دین را بست و از خود نسخه ارائه کرد! باید دید اسلام چه می گوید و چه نسخه ای می پیچد. بنابراین قانون ضرورت حجاب در ایران با منع حجاب در فرانسه و مانند آن فرق می کند، نظام حکومتی فرانسه شعار خود را اصالت آزادی «Liberté» قرار داده ولی بر خلاف آن عمل می کند، اما حکومت ایران نام «اسلامی» را بر خود نهاده و به همان عمل می کند، چون حجاب فرمان دین خدا است.
پس اگرچه هر دو قانون در مورد حجاب اجباری است، اما یکی مطابق با ادعای ما و تابلویی است که نصب کرده ایم، و دیگری مخالف آن!
نکته چهارم:
تأکید بنده بر ضرورت حفظ نظام و قوانین اسلامی، و ضروری بودن حجاب در جامعه به معنای تأیید برخی رفتارهای سلیقگی در خصوص برخورد با بدحجابان نیست، من هم معتقدم که اگرچه رویکرد اساسی و کلان نظام خوب است اما بالاخره در سطح خرد ممکن است بد رفتاری ها و افراط هایی صورت بگیرد.
امر به معروف و نهی از منکر قطعا ضروری است، همانطور که قرآن کریم در وصف انسان هایی که در زمین قدرت یافته اند می فرماید:
«الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَر»؛ كسانى كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مى دارند، و زكات مى دهند، و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند.(1)
اما در نحوه برخورد باید بین دو قشر تفاوت گذاشت:
1- برخی که به قصد هنجار شکنی بدحجابی می کنند: با اینها باید برخورد کرد، چون گناه اینها بدحجابی یا بی حجابی نیست، گناه اینها امنیتی است.
2- برخی که این بدحجابی نه به صورت سازماندهی شده، بلکه به عنوان یک نقص در ایشان وجود دارد، با اینها باید در کمال ملاطفت رفتار نمود، همانطور که مقام معظم رهبری می فرمایند:
«خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت»(2)
بنابراین ما هم قبول داریم که برخی انسان های مذهبی در نحوه نهی از منکر کج سلیقگی به خرج می دهند و با نفرت و کینه نهی از منکر میکنند که قطعا نتیجه عکس خواهد داشت. اما نباید از آن طرف افتاد و معتقد به رها کردن مسئله حجاب شد.
____________________________________
1. حج:41/22.
2. بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی، 19/7/1391
http://www.askdin.com/showthread.php?t=59570&p=945464&viewfull=1#post945464