چه کنیم تا از مرگ نترسیم؟

مرگ و پایان زندگی دنیوی، چیزی ست که تمام انسان ها از حتمی بودن آن آگاهند و می دانند که گریزی از آن نیست. تمام ادیان از جمله دین مبین اسلام مرگ را یک امر حقیقی و قطعی می دانند. قرآن کریم در جای جای قرآن به این مطلب تصریح کرده است:

«نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ... ؛ ماييم كه ميان شما مرگ را مقدر كرده‏ ايم...»1
« الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ...؛ همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد...»2


تفکر در مرگ، باعث بی تاب شدن انسان می شود. یالوم می‌گوید: «آسان نیست که سراپا خبردار از مرگ زندگی کنیم. درست مثل آن است که به خورشید خیره شویم. فقط چند لحظه می‌توان تاب آورد.»3  دلائل اصلی ترس از مرگ یکی هراس از نیستی و پوچی ست؛ و دیگری ترس از امور ناخوشایندی که حس می کنیم با آن روبرو خواهیم شد. ترس اولی مخصوص پوچ گرایان و کسانی ست که انسان را یک موجودِ صرفا مادی و آفرینش جهان را کاملا عبث و بی فایده می دانند. اما اینکه گفته شود: دلائل عقلی و فلسفی برای دنیای پس از مرگ وجود ندارد، صحیح نیست. معاد و اعتقاد به جهان آخرت، یکی از اصول دین ماست که اتفاقا باید بر اساس استدلال و برهان پذیرفته شود و تعبدی نیست.  اما دین داران، به معنای کسانی که دین را به صورت استدلالی و منطقی پذیرفته و باور کرده اند، از این نوع ترس کاملا در امانند و اگر ترسی داشته باشند، از نوع دوم و در حقیقت ترس از نتایج اعمالشان است.

در نگاه قرآنی، این مسئله بستگی به نوع نگاه ما به مرگ و نحوه زندگی ما دارد. اگر مرگ را ملاقات خداوند و دریافت پاداش زحمات و فرمانبردای هایمان بدانیم، بسیار هم زیبا و دوست داشتنی ست. امّا اگر نسبت به دستورالعمل های سعادت و قوانین تشریع شده از جانب پروردگار بی توجهی کرده و اسباب خوشبختی مان را فراهم نکرده باشیم، قطعاً بسیار ترسناک و هولناک خواهد بود. سوره واقعه آیات 88 تا 95 مرگ و فرجام آن برای متقین و بدکاران به روشنی بیان می کند:


فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿٨٨﴾ فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِیمٍ ﴿٨٩﴾ وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿٩٠﴾ فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿٩١﴾ وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ ﴿٩٢﴾ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ ﴿٩٣﴾ وَتَصْلِیَةُ جَحِیمٍ ﴿٩٤﴾ إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ﴿٩٥﴾
اما اگر او از مقربان باشد، آنجا در آسایش و نعمت و بهشت ابدی است. و اما اگر از اصحاب يمين باشد، پس (وی را بشارت دهید که) تو را (از هر رنج و درد و الم) ایمنی و سلامت است. و اما اگر از انکار کنندگان [حقایق و] گمراه باشد، با آب جوشان دوزخ از او پذيرائي مي‏شود!


پس ترس از مرگ، در حقیقت ترس از اعمال خودمان است؛ و این خود ما هستیم که می توانیم مرگ را برای خودمان ترسناک یا زیبا کنیم. در روایت است که ملک الموت به هنگام قبض روح انسان مومن به او دلداری داده و می‌گوید: «من از پدر مهربان هم نسبت به تو مهربان‌تر و دلسوزترم. چشم‌هایت را باز کن و ببین. وقتی او چشم‌هایش را باز می‌کند، می‌بیند که پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام نزد او آمده‌اند. با دیدنشان خوشحال می‌شود. از جانب عرش، ندایی مؤمن را خطاب قرار داده و می‌گوید: يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ؛ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ؛ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ؛ وَادْخُلِي جَنَّتِي ؛ تو اي روح آرام يافته! به سوي پروردگارت بازگرد در حالي هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است. و در سلك بندگانم داخل شو. و در بهشتم وارد شو! »4 ... در اين هنگام ، چيزى براى او خوشتر از اين نيست كه جان از بدنش جدا شود و به منادى بپيوندد.»5

در حدیث قدسی پروردگار مهربان می فرماید: «اَعْدَدْتُ لِعِبادِىَ الصّالِحينَ ما لا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لا اُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لا خَطَرَ عَلى قَلْبِ بَشَر؛ آنچه براى بندگان صالحم آماده كرده ام، نه چشمى ديده، نه گوشى شنيده، و نه بر قلب هيچ انسانى خطور كرده است!»6

قاعدتا چنین چیزهائی ترسناک نیست و همین باعث می شود که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله ) مرگ را دسته گل خوشبو معرفی کرده و می فرماید: «المَوتُ رَيحانَةُ المؤمنِ ؛ مرگ دسته گل خوشبوى مؤمن است.»7 و امیرالمومنین علی علیه السلام اجل را دارو و شفا دانسته و فرموده: «نِعْمَ الدَّواءُ الأجل؛ خوب دارويى است اجل»8


و در مورد عذاب اخروی، البته که راهی برای دوری از عذاب وجود دارد. اصولا هدف از خلقت انسان، رسیدنش به کمال و سعادت؛ و تمام هدف بعثت انبیاء و ارسال شریعت، به منظور رهایی او از درد و رنج و عذاب بوده. راهِ روشن و واضحِ نجات از عذاب، عمل کردن طبق دستورات شریعت است. همان دستورالعملِ زندگی، برای رسیدن به نهایت کمال و برترین مرتبه سعادت و خوشبختی، و متنعم شدن در جنات عدن. خداوند در آیات مختلفی از سور مبارکه واقعه، نباء، الرحمان، رعد، زمر، غاشیه، مطففین، یس و ... به توصیف نعمات بهشتی برای مومنین پرداخته و انسان را نوید می دهد که اگر در مسیر درست قدم بردارد، حتما به سعادت خواهد رسید:

«فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ؛ وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ؛ وَظِلٍّ مَمْدُودٍ؛ وَمَاءٍ مَسْکُوبٍ؛ وَفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ... »9
«إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا؛ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا؛ وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا؛ وَکَأْسًا دِهَاقًا؛ لا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلا کِذَّابًا؛ ...»10
«إِنَّ الأبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ؛ عَلَى الأرَائِکِ یَنْظُرُونَ؛ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ؛ یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ؛ ...»11


هرچند در روایات بیان شده که اینها فقط تمثیل هایی ست برای تقریب ذهن مادی انسان؛ وگرنه نعمت های بهشتی اصلا مجرد و مادی نیستند که قابل توصیف یا قابل تصور در ذهن مادی باشند. انسان مادی و تزکیه نشده، برترین لذتی که برایش قابل تصور است، همان ارضای غرائز مادی ست، خوردن، نوشیدن، بوییدن و امثال اینها؛ پس خداوند برای فهماندن نعمات و لذات بهشتی، از تمثیل های مادی استفاده می کند.

اما در بین نعمات بهشتی، برترین نعمتِ مخصوص بندگان خاص پروردگار، لذتِ رضایت خداوندی و قرین رب العالمین بودن است؛ و این لذتی معنوی ست که نه قابل وصف است و نه قابل ارزش گذاری. انسانی که در دنیا رضایت خداوند را به رضای نفسش ترجیح داده و به قولی بر نفسش پا نهاده، مستحق نعمتی می شود که اصولا در ذهن بشر نمی گنجد. قرآن می فرماید:


«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ؛ جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ ؛ مسلماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، اینانند که بهترین مخلوقاتند؛ پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاي بهشت جاويدان است كه نهرها از زير درختانش جاري است، هميشه در آن مي‏مانند، هم خدا از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنود، و اين (مقام والا) براي كسي است كه از پروردگارش بترسد.»12
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ؛ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ؛ پرهيزگاران در باغها و نهرهاي بهشتي جاي دارند؛ در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر.»13


نعمات معنوی و بهشت روحانی از حیث رتبه و مقام، بسیار برتر از بهشت مادی و نعمت های مادی ست. قرآن کریم این نکته را در سوره توبه متذکر شده و بعد از برشمردن برخی اوصاف مادی بهشت، مقام رضایت و خشنودی پروردگار را برتر از تمام نعمت های ذکر شده معرفی می کند: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ؛ خدا اهل ایمان را از مرد و زن وعده فرموده که در بهشت خلد ابدی که زیر درختانش نهرها جاری است درآورد و در عمارات نیکو و پاکیزه بهشت عدن منزل دهد و برتر و بزرگتر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودی خداست و این همان کامیابی بزرگ است.»14

در حدیث نبوی آمده که پروردگار متعال فرمودند: «براى بندگانم چیزهایى فراهم کرده‌ام که نه چشمی دیده و نه گوشى شنیده و نه به قلب بشرى خطور کرده است‏...»15 تمام این نعمت ها و مقامات، مختص کسانی ست که در دنیا فرمانبردار بوده و طبق دستورالعمل سعادت رفتار کرده اند. خداوند بر این اساس زندگی دنیا را بی ارزش و کم مقدار شمرده و می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد شما را چه شده است كه چون به شما گفته مى ‏شود در راه خدا بسيج ‏شويد كندى به خرج مى‏ دهيد آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كرده‏ ايد متاع زندگى دنيا در برابر آخرت جز اندكى نيست.»16

پس اگر می خواهیم ترس از مرگ در ما از بین برود، راهش هموار کردن مسیر سفر آخرت و آراستن منزلگاه ابدی مان است. امیرالمومنین علی علیه السلام نسبت به کسانی که به این امر بی توجهند، اظهار تعجب کرده و می فرمایند: «عجبت لعامر دارالفناء و تارک دارالبقاء؛ در شگفتم از آن کس که خانه ی نابود شدنی را آباد می کند، اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.»17

"پس رهایی از عذاب قیامت و رسیدن به نعمات الهی، منحصر در انجام واجبات و ترک محرمات است"

خداوند متعال در حدیث قدسی می فرماید:
«...وَ ما تَقَرَّبَ اِلَىَّ عَبْدٌ بِشَيْئ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ اِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ اِلَىَّ بِالنّافِلَةِ حَتّى اُحِبُّهُ فَاِذا اَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذى يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذى يُبْصِرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذى يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتي يَبْطِشُ بِها اِنْ دَعانى اَجَبْتُهُ وَ اِنْ سَأَلَنى اَعْطَيْتُهُ...؛ ...و نزديك نشد بنده‌اى به من به چيزى كه محبوب‌تر از انجام اَعمالى باشد كه بر او واجب كرده ام؛ و او با انجام مستحبات تا آن جا نزد من مقرب مى‌شود كه او را دوست مى‌دارم. پس وقتى او را دوست داشتم گوش او مى‌شوم كه با آن مى‌شنود، و چشم او مى‌شوم كه با آن مى‌بيند، و زبان او مى‌شوم كه با آن سخن مى‌گويد، و دست او مى‌شوم كه با آن كار انجام مى‌دهد. اگر مرا بخواند او را اجابت مى‌كنم؛ و اگر از من چيزى بخواهد به او عطا مى‌كنم...»18 هرچقدر بهتر و با دقت بیشتری به این دستورات عمل شود، جایگاه انسان برتر و جایگاهش در نزد خداوند متعال بالاتر خواهد بود.

برای اطلاعات بیشتر می توانید کتاب های "منازل الاخره"، از مرحوم شیخ عباس قمی (ره) و جلد 4 و 5 از تفسیر موضوعی قرآن کریم، نوشته آیه الله جوادی آملی را مطالعه بفرمایید.




پی نوشت:
1. سوره واقعه، 60
2. سوره ملک، 2
3. اروین یالوم، خیره به خورشید، ص 13
4. سوره مبارکه فجر، آیات 27 تا 30
5. بحار الانوار، ج ‏6، ص 163، منتخب ميزان الحكمة،520
6. بحار الانوار، ج 8، باب 23، ص 92
7. منتخب ميزان الحكمة، 518
8. شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج6 ، ص160 ، ح9905
9. سوره واقعه
10. سوره نباء
11. سوره مطففین
12. سوره بینه، 7 و 8
13. سوره قمر، 54 و 55
14. سوره توبه، 72
15.بحارالانوار، ج 8، ص92
16. سوره توبه، 36
17. نهج البلاغه، حکمت 126
18. اصول كافى، ج 2، ص 252، روايت 7

 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=60447&p=946893&viewfull=1#post946893