پرسش:
آیا انرژی درمانی که اکنون در این عصر جایگاه ویژه ای پیدا کرده درست است یا خیر؟
پاسخ:
در پاسخ به این سوال، توجه شما را به چند نکته جلب می نمایم:
اولا: بسیاری از مدعیان انرژی درمانی، توانمندی درمانگری ندارند و یا بسیار کمتر از آن که ادعا می کنند؛ مهارت دارند. یعنی اگر هم کمی از انرژی درمانی اطلاعاتی دارند، به این حد نیست که بتوانند مواردی را که ادعا می کنند؛ مداوا کنند. چرا که موارد زیادی مشاهده شده است که این افراد با اغراض ناشایستی مانند شهرت و یا کسب پول و یا احیانا تمتعات جنسی از دیگران این گونه ادعا ها را مطرح می کنند.
در موارد دیگری هم افرادی وجود داشته اند که قدرت های غیر شرعی دیگری غیر از انرژی درمانی داشته اند و افراد ناآگاه چون نمی دانسته اند که این قدرت روحی با انرژی درمانی تفاوت دارد؛ به نفع این افراد تبلیغ کرده اند که فلان فرد انرژی درمانگر است. در حالی که انرژی درمانی نبوده است، بلکه جن گیری بوده است.
مثلا در یک مورد یک کسی که به نام انرژی درمانگر مشهور بود، معلوم شد که از طریق بعضی کارهای ضد شرعی با پاره ای از اجنه کافر ارتباط دارد و اخباری را در مورد زندگی مریدانش، از طریق کسب خبر از جنیان به هوادارانش میدهد و ایشان هم فکر می کردند که این فرد، توان درمان گری دارد؛ در حالی که هیچ کار درمانی از وی ندیده بودند. و چون تصور می کردند که استادشان صاحب کرامت است؛ خیال کردند که هر کاری از وی ساخته است. به همین علت انرژی درمانی را هم برایش کاری راحت و قابل انجام می دانستند.
ثانیا: این که انرژی درمانی ـ صرف نظر از مدعیان دروغین زیادی که الان در بازار مرید پروری فعالند یکی از توان مندی هایی است که به قدرت نفس انسان بر می گردد. که در سایه برخی تمرین ها و ریاضت ها به دست می آید.
ثالثا: انرژی درمانی نه یک مسئله معنوی و نه یک قابلیت عرفان حقیقی است و اساسا ربطی به ایمان و تقوای افراد ندارد؛ یعنی یک فرد بی ایمان و حتی یک انسان ضد خدا هم می تواند در صورت تمرین و ممارست از این قدرت بهره بگیرد.
به همین علت است در غرب و در اماکن آکادمیک با انرژی درمانی برخوردی علمی کرده اند و نه روحی. چرا که انرژی درمانی و کار با انرژی را در قالب یک رشته علمی تدوین کرده اند و برای آن ضابطه و شرایط و فیلتر های آموزشی قرار داده اند.
رابعا:در تحقیقات مخصوص ثابت شده که افراد مومن و با تقوی میزان انرژی زیادتری دارند و حالات معنوی مانند نماز و روزه و دعا انسان را در حالت انرژی متراکم تری قرار می دهد. بنا براین به روش تجربی هم اثبات گردیده که تاثیر ارتباط با خدا و حالت های معنوی که در دین مقدس اسلام به آن پرداخته شده است، بی بدیل است. به عبارت دیگر اعمال شرعی که در متون دینی به آن ها سفارش شده است؛ هم همین تاثیرات را دارد. هر چند انسان مومن و متعبد نباید این اعمال را با قصد کسب انرژی به جا آورد؛ بلکه باید با نیت انجام اوامر الهی به انجام این دستورات اقدام کند. در این صورت هم از نتایج معنوی و اخروی آن بهره مند شده و هم ازثمراتی که در کوتاه مدت بر جسم داشته است، نیز محروم نمانده است.
خامسا: انسان ممکن است با انجام بعضی از امور و ریاضتهای غیرشرعی، نفس خود را قوی کند و کارهای خارقالعاده انجام دهد، لکن این مساله، دلالت بر طهارت نفس و قرب انسان به حقتعالی ندارد، چنانکه مرتاضان هندی و بعضی از مدعیان عرفان که تعبدی به احکام شریعت ندارند این چنیناند. در واقع هر قوّتی دلالت بر طهارت ندارد. برای تقریب به ذهن میشود مثال زد که هم گاو حیوان قویای است و هم خوک، لکن اولی علاوه بر قوت، طهارت هم دارد، ولی دومی در کنار قوتش، نجاست دارد. البته تزکیه و طهارت نفس، تقویت نفس را نیز در پی دارد. مانند انیباء و ائمه دین علیهم السلام و اولیاء الهی، که علاوه بر پاکی و طهارت نفس، صاحب معجزه و کرامت هم بودند، لکن عکسش درست نیست که هر کس نفس قویای داشته باشد، لزوما نفس پاک و طاهری هم دارد. مانند بعضی از هندوها و مرتاضان هندی که با ریاضتهای آنچنانی، قوت نفس را بهدست آوردهاند ولی چون در مسیر شریعت نیستند، نفسشان پاک و طاهر نیست.
لذا حقتعالی در سوره «الشمس» بعد از یازده بار قسمی که یاد میکند، و قرار است مطلب بسیار مهمی ذکر شود، میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها (1) به ترديد كسى كه نفس را [از آلودگى پاك كرد و] رشد داد، رستگار شد» یا در بیان دیگر میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّی(2) حقّا فلاح و رستگارى يافت آن كسىكه تزكيه نفس كرد.» و نمیفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ اقواها» و یا «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَقَوَّی» در واقع رستگاری در گرو تزکیه نفس و طهارت نفس است، نه تقویت نفس.
بنابراین، آنچه مهم جلوه میکند، تزکیه و طهارت نفس است، که آنهم در گرو تعبد و تقید به دستورات شریعت و احکام دین به دست میآید و به فرموده علامه طباطبایی(ره): «بزرگترین ریاضت دینداری است. لذا کاریکه مرتاضان هندی انجام میدهند و بعضی قوایشان را نابود میکنند، این هنر نیست! هنر آن استکه شهوت و غضب و سایر قوا باشند اما تحت کنترل دستورات دین و عقل قرار بگیرند.»(3)
و البته در شریعت هم امری تحت عنوان به نام انرژی درمانی نداریم.
پی نوشت:
1. شمس/9.
2.اعلی/14.
3. محیطی، علی، صراط سلوک، ص 131، قائم آل علی، 1393.