اهل بیت در مورد صوفیه چه نظری داشته اند؟

پرسش:
من احادیث زیادی در مذمت صوفیه شنیدم اما وقتی از قول علما و این احادیث می خواهم بحث کنم طرف مقابل در صحت این احادیث شک و از من قبول نمی کند و من هم علم رجال بلد نیستم می خواهم دوستان احادیث مرتبط را گذاشته و با علم رجال بررسی کنند.


پاسخ:
پيشوايان راستين اسلام که حافظان دين اند، بيش از همه با افکار انحرافي و بدعت ديني مبارزه مي کردند و پيروان خويش را از پيروي صوفيان و هر گروه باطل ديگر بر حذر داشتند و در اين باره احاديث فراواني از معصومين (عليهم السلام) وارد شده است؛ تا آن جا که مرحوم شيخ حر عاملي (متوفاي 1104 هـ ق) صاحب کتاب وسائل الشيعه در کتابي به نام الاثني عشريه ، رواياتي در انکار و نکوهش آنان نقل کرده است. وي مي نويسد :
« تمام شيعيان، فرقه هاي صوفيه را انکار نموده اند و از امامان خويش احاديث بسياري در نکوهش آنان نقل کرده اند و علماي شيعه کتاب هاي بسياري را در ردّ اين فرقه و اثبات کفر آنان تأليف نموده اند که از آن جمله کتاب شيخ مفيد در ردّ اصحاب حلاج است که در آن آمده است : صوفيه در اصل دو فرقه : حلوليه و اتحاديه مي باشند.»(1)

در منابع مختلف ، رواياتي از ائمه (عليهم السلام) در مذمت صوفیان مطرح شده که به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
از بررسي روايات معلوم مي شود طبق نقل شيخ طوسي در امالي اولين شخصي که به پيدايش اين گروه اشاره فرموده خود پيامبر گرامي اسلام( صلوات الله عليه و آله) بوده اند.

 

  1. حضرت در حديثي طولاني ضمن بیان نصايح و سفارشاتي به ابوذر غفاري مي فرمايد:« يا اباذر يکون في آخر الزمان قوم يلبسون الصوف في صيفهم و شتائهم يرون أن لهم الفضل بذلک علي غيرهم اولئک يلعنهم ملائکة السماء و الارض ؛ اي اباذر! در آخر الزمان قومي پيدا مي شوند که در تابستان و زمستان لباس پشمينه مي پوشند و اين عمل را براي خود فضيلت و نشانه زهد و پارسايي مي دانند آنان را فرشتگان آسمان و زمين لعن مي کنند.»(2)
  2. به سند صحيح از « احمد بن محمد بزنطي » روايت کرده اند که مردي به امام صادق(ع) عرض کرد : در اين زمان قومي پيدا شده اند که به آنها صوفي مي گويند. درباره آن ها چه مي فرماييد؟ امام (ع) در پاسخ فرمود:« انهم اعداءُنا فمن مال اليهم فهو منهم و يحشرمعهم سيکون اقوام يدّعون حبّنا و يميلون اليهم و يتشبهون بهم و يلقبون انفسهم بلقبهم و يأوّلون اقوالهم ألا فمن مال اليهم فليس منّا و إنّا منهم برآء و من انکرهم و ردّ عليهم کان کمن جاهد الکفار بين يدي رسول الله (ص)؛ آنها ( صوفيان ) دشمنان ما هستند ، پس هرکس به آنها ميل پيدا کند از آنان است و با آن ها محشور خواهد شد به زودي کساني پيدا مي شوند که ادعاي محبت ما را مي کنند و به ايشان نيز تمايل نشان مي دهند ، خود را به ايشان تشبيه نموده و لقب آنان را بر خود مي گذارند و گفتارشان را تأويل مي کنند . بدان که هرکس به ايشان تمايل نشان دهد ؛ از ما نيست و ما از او بيزاريم و هرکس آنها را رد کند مانند کسي است که در حضور پيامبر (ص) با کفار جهاد کرده است.»(3)
  3. به سند صحيح از « بزنطي » و « اسماعيل بن بزيع » از امام رضا عليه السلام روايت شده است که آن حضرت فرمود:« مَن ذُکِرَ عِندَهُ الصُوفِيَة وَ لَم ينکرهم بِلِسانِه و قلبه فليس منّا و مَن انکرهم فکأنّما جاهد الکفار بين يدي رسول الله (ص)؛ هر کس نزد او از صوفيه سخن به ميان آيد و به زبان و دل انکار ايشان نکند، از ما نيست و هر کس صوفيه را انکار نمايد، گويا اين که در راه خدا و در حضور رسول خدا (ص) با کفار جهاد کرده است.»(4)
  4. در کتب معتبر روايت کرده اند که امام حسن عسکري (عليه السلام) فرمودند : « از امام صادق (عليه السلام) از حال « ابوهاشم کوفي » صوفي، بنيانگذار تصوف در اسلام، سوال کردند، ايشان فرمودند» : إنّه کان فاسدَ العقيدة جدّا و هو ألّذي ابتدع مذهبا يقال له التصوف و جعله مفرا لعقيدته الخبيث ؛ ابوهاشم کوفي جدّاً فاسد العقيده است او همان کسي است که از روي بدعت، مذهبي اختراع کرد که به آن تصوف گفته مي شود و آن را فرارگاه عقيده خبيث خود ساخت.»(5)
    http://www.askdin.com/showthread.php?t=27313&page=5

    برای مطالعه بیشتر درمورد نقد صوفیه از مقاله زیر هم میتوانید استفاده کنید
    بررسی نقد صوفیه در سخنان ائمه علیهم السلام
    http://www.askdin.com/showthread.php?t=23924


منابع:
1.(الاثني عشريه ص53)
2.(خيراتيه ج1 ص38) و (عبقري حسان ج2 ص54) و (مستدرک سفينه ج6 ص398) و (دايرة المعارف علامه شيخ محمد حسين اعلمي ج4 ص115 و ج 20 ص243 چاپ تهران) و (وسايل الشيعه ج11 ص508 چاپ بيروت) و (المحاسن للبرقي ص208) و (الاصول ص27) و (بحارالانوار ج74 ص91 و ج77 ص93 چاپ اسلاميه) و (سفينة البحار ج2 ص57 انتشارات فراهاني تهراني و ج 5 ص96 چاپ اسوه قم) و (طرائق الحقائق ج1 ص209) و (ميزان الحکمة ج5 ص462) و (عين الحيوة ص576) و (تنبيه الغافلين ص13) و (مجموعه ورّام ص66 چاپ بيروت) و (مکارم الاخلاق طبرسي ص471) و (امالي شيخ طوسي ج2 ص152) و (اعلام الدين ديلمي ص204 چاپ موسسه آل البيت) و (انوار النعمانية ج2 ص295)

3.(اثني عشريه/ص33) و (سفينة البحار چاپ فراهاني ج2 ص57 و در چاپ اسوه قم ج5 ص 197) و (انوار نعمانيه سيد نعمت الله جزايري ج2 ص293 چاپ تهران) و ( منهاج البراعه علامه خوئي ج6 ص304) . ( طرائق الحقائق ج1 ص208 چاپ کتابخانه باراني) و (خيراتيه ج1 ص 36) و (البدعة و التحرف ص113) و (مصابيح الدجي ص244) و (حديقة الشيعة ص562) و (کشکول علامه بحراني ج3 ص229) و (فضايح الصوفيه ص35) و (بين التصوف و التشيع ص584 چاپ بيروت) و (صفوة الاخيار ص238 چاپ مشهد) و الفصول التامه رازي.)

4.(سفينه البحار/ج2/ص57 چاپ فراهاني تهران و ج5 ص197 چاپ اسوه قم)) و ( مستدرک الوسائل ج12 ص 323) و (مستدرک سفينة الحار ج2 ص398) و البدعة و التحرف ص112) و (دايرة المعارف اعلمي ج20 ص243) و (طرائق الحقائق ج1 ص212) و (حديقة الشيعه ص563) و (مصابيح الدجي ص244) و کشف المعارف مستعليشاه ص18) و (اثني عشريه شيخ حر عاملي ص32) و (تنبيه الغافلين ص12) و (انوار النعمانيه ج2 ص293)

5.(حديقه الشيعه/ص563-564) و (اثني عشريه ص33) و (طرائق الحقائق ج1 ص209) و (بين التصوف و التشيع ص585 چاپ بيروت) و ( منهاج البراعه علامه خوئي ج14 ص8) و (عرفان و تصوف ص86) و (فضايح الصوفيه ص41) و (البدعة و التحرف ص126) و )سفينة البحار ج2 ص57 چاپ فراهاني تهران و ج5 ص198)