سؤال:
برای نفی خواطر چه باید کرد؟
پاسخ:
بنده یک فرمول ساده را برای کنترل ذهن و نفی خواطر عرض می کنم:
انسان هنگامی میتواند بر ذهن خود تسلط یابد که در تصمیم خود سست اراده نباشد و جدیت ورزد. گاهی اوقات انساندوست دارد کاری را انجام دهد، اما آن را بهتاخیر میاندازد. برای مثال، نیمهشب برای نماز بیدار میشود، اما با خود میگوید: میخوابم و چند دقیقه دیگر بیدار میشوم و نماز شب میخوانم. بارها بیدار میشود و میخوابد و نماز شب را بهتاخیر میاندازد تا سرانجام زمانی از خواب برمیخیزد که زمان خواندن
نماز شب گذشته و چهبسا نماز صبحش نیز قضا شده است. این مسامحه و بهتاخیر انداختن کار، ازآنروست که انسان مالک اراده خود نیست و در تصمیم و ارادهاش جدیت به خرج نمیدهد.
«اگر انسان بخواهد مالک اراده خود باشد، باید مالک ذهن خویش باشد. آدمی وقتی میتواند بر ذهنش چیره شود که چشم و گوش خود را مهار کند؛ و آسانترین و عمومیترین راه برای کنترل ذهن و یافتن حضور قلب و تمرکز فکر در نماز و عبادت، مهار چشم و گوش است.» [1]
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام درباره اوصاف متقین میفرمایند:
«غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِع لَهُم»، [2]؛
«ازآنچه خداوند حرام کرده، دیده بر هم مینهند و گوشهای خود را برای شنیدن علم سودمند میگشایند.»
درواقع اگر انسان هر عکس، فیلم و یا منظرهای را ببیند و یا به هر صدایی و سخنی گوش بدهد و از آنطرف توقع داشته باشد که حضور قلب در نماز داشته باشد، این امر، یک توقع بیجا و بیموردی است. چون این شخص، مقدمات حضور قلب که همان حفظ چشم و گوش از امور حرام بود را، فراهم نکرده است و لذا نباید انتظار حضور قلب در نماز را هم داشته باشد.
بنابراین هنگامیکه انسان چشم و گوش خود را کنترل کند، بر ذهن خود چیره میشود و خالصانه و صادقانه و با حضور قلب، خدا را عبادت میکند؛ اما اگر چشم و گوش انسان یله و رها باشد و به هر چه خواست، بنگرد و به هر چه خواست، اعم از موسیقی حرام، غیبت و تهمت و دیگر سخنان حرام، گوش کند، نه بر ذهن خویش چیره خواهد شد و نه مالک اراده و تصمیم خود خواهد بود و درنتیجه، هنگام عبادت و نماز، فکرش آشفته میشود و حضور قلب و خضوع نخواهد داشت.
در روایات،برای نفی خواطر، در کنار مراقبت دائمی از اعضاء و جوارح خودمان، به خواندن آیه سخره (70 بار) نیز توصیه شده.
«قرائت آيه سخره به نصّ معصوم كه در حديث اول باب «ما يفصل به بين دعوى المحقّ و المبطل في أمر الامامة» از كتاب حجّت «اصول كافى» (ج 1 ص 279 معرب) روايت شده است موجب صفاى نفس و اطمينان آن بر اسلام و ايمان، و تنوّر قلب به يقين، و دفع شرّ شياطين، و نفى خواطر است. [3]
«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِين*ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ *وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ )
منابع:
[1]. مصباح، محمدتقی ، سیمای سرافرازان، ص 260-261.
[2]. نهجالبلاغه، صبحی صالح، خطبه متقین، ص 303.
[3].-منبع: نور علی نور، ص 18.