سؤال:
حکم فکرهای خوب یا بد نسبت به دیگران که ناخواسته به ذهن ما میرسد یا خودمان آن را پرورش میدهیم، چیست؟ و چه وظیفهای در مقابل این افکار داریم؟
پاسخ:
سعی کنید ذهن خود را از این نوع افکار تخلیه کنید که به این امر میگویند طهارت ذهن.
حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در پی بر شمردن اقسام طهارات، به طهارت ذهن اشاره میکند و میفرماید: «طهارت ذهن از افکار ردی و استحضارات غیر واقع غیر مفید» (1)
یعنی باید ذهن را از هر تصور ناشایست و تخیل غیر واقع و غیر مفیدی خالی نگه داشت. در قرآن کریم آمده است «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» (الحجرات/12) یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید تا حد زیادی از گمانهای بد و ناروا پرهیز کنید؛ چرا که برخی از این گمانها گناه هستند.
که در چنین مواقعی بهترین کار، انصراف دادن ذهن به یک امر دیگر است تا آن حالت برطرف شود.
اما در رابطه با سؤال دوم شما باید عرض کنم:
بد بینی و خوش بینی اقسامی دارد:
مثلا سوء ظن داشتن به دشمن: چنین سوء ظنی یکی از امور پسندیده و ممدوح است و باعث میشود تا انسان لحظهای از مکر و حیله دشمنان غافل نماند. چه بسا ممکن است دشمن از در دوستی وارد شود و ظاهری خیر خواهانه و صلح به خود بگیرد و دست دوستی دراز کند، اما در صدد مکر و ضربه زدن باشد. بر این اساس نباید به سخنان و حرکات او خوش بین بود. حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر میفرماید: «مراقب باش، مراقب باش، از دشمن خود پس از آشتی کردن؛ زیرا گاهی دشمن نزدیک میشود تا غافلگیر کند پس دور اندیش باش و حسن ظن خود را متهم کن» (2)
اما سوء ظن به نزدیکان، دوستان ، مؤمنان و ... از منابع و متون اسلامی به دست میآید که چنین چیزی به جامعه و محیطی که ما در آن زندگی می کنیم، وابستگی زیادی دارد.
الف) اگر در محیطی زندگی می کنیم که اکثر مردم آن اهل گناه و معصیت هستند و در آن جامعه عدالت جایش را به بیعدالتی و ستم داده و هر کس تنها به فکر دنیای خود است، بدیهی است که در چنین جامعهای، اصل بر عدم اعتماد و بدگمانی است؛ از این رو است که میبینیم امام هادی (علیه السلام) میفرماید: اگر روزگاری بود که در آن بیداد بر دادگری غالب شد نباید به کسی گمان نیک برد، مگر این که خوبی او بر تو معلوم شود. (3)
ب) اما اگر در یک جامعهای زندگی میکنیم که اساس آن بر عدالت استوار است و انسانهای مؤمنی در آن زندگی میکنند، در چنین جامعهای باید خوش گمان بود و از بدگمانی دوری جست؛ چون در جامعهای که بر اساس اعتماد بنا شده باید اعتماد نمود. امام هادی (علیه السلام) میفرماید: «هر گاه روزگاری بود که عدالت در آن بر ستم غالب شد، حرام است به کسی گمان بد ببری، مگر این که بدی او بر تو معلوم شود» (4)
از نظر اسلام، آبروی شخص مسلمان، دارای احترام و ارزش خاصی است و خداوند برای حفظ و آبروی مسلمان، سوء ظن را نهی نموده است. مفسران گفتهاند که مراد اجتناب از ظن که در قرآن آمده است، بدگمانی نسبت به مسلمان است بنابر این شخص مسلمان باید اعمال دیگران را حمل بر درستی و صحت نماید، هر چند در ظاهر نادرست به نظر رسد و حملش بر کارهای درست دشوار باشد.
در روایتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «برای گفتار و کرداری که از برادرت سر میزند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش» (5)
منابع:
1. حسنزاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، ج 6، ص 357.
2. موسوی، سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
3. محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج 7، ص 3401.
4. همان.
5. صدوق قمی، محمد، الخصال، ج 2، ص 622.