سؤال:
با توجه به این که ابن عربی در فصّ هارونیه در بیان داستان موسی و هارون ادعا دارد زمانی که موسی به سوی قوم خود برگشت و آنان را گوسالهپرست دید و برادر خود را مورد مؤاخذه قرار داد، به این علت بود که وی انکار عبادت گوساله (بت) را میکرد و قلب او مانند موسی وسعت نداشت تا بداند که گوسالهپرستی هم خداپرستی است؛ زیرا خدا حکم کرده که جز او پرستش نشود، آیا نسبت بتپرستی به ابن عربی واقعیت دارد؟
پاسخ:
چنین تفسیری که از کلام ابن عربی مطرح شد بر اساس برداشتی است که شارحان کلام وی مانند «جَندی»، «کاشانی» و «قیصری» در توضیح کلام وی دادهاند.
در حالی که اتفاقا ابن عربی در فص هارونی (علیه السلام)، حرفش این است که:
عارفان بالله اگر چه چنین شهودی دارند و خدا را در دل اشیا می بینند و چنین تجلی ای را می بینند ولی در عین حال باید عبادت بتها را انکار کنند چون «امر» و «دستور الهی» بر انکار عبادت بتها قرار گرفته است. در واقع، سلطان بحث ابن عربی در فص هارونی (علیه السلام)، روی حول همین محور میچرخد و میخواهد این مسأله را حل کند که عارف بالله در عین دیدن حق تعالی در دل اشیاء، باید عبادت بتها را منکر شود و علت آن چیزی نیست جز این که امر الهی بر انکار عبادت اصنام و بتها تعلق گرفته است.
ابن عربی در فص هارونی (علیه السلام) مطرح میکند که حضرت موسی (علیه السلام) گمان میکرد که حضرت هارون (علیه السلام) در انکار قومش از بتپرستی کوتاهی کرده و قوم را به حال خود واگذاشته ولذا نسبت به او غضب کرد. در حالی که حضرت هارون (علیه السلام) از چنین نسبتی مبرا بود «... الذی اغضبه ، مما هارون بری منه...» (1) یعنی حضرت هارون (علیه السلام) قوم خود را در غیاب موسی (علیه السلام) بعد از این که حرف سامری را گوش دادند، از بتپرستی بر حذر داشت ولی، قوم موسی (علیه السلام) سخن هارون (علیه السلام) را گوش ندادند و بر همان پرستیدن بت، ادامه دادند. و حضرت موسی (علیه السلام) که وقتی برگشتند و آن وضعیت را دیدند و گمان کردند که حضرت هارون (علیه السلام) انکار نکرده پرستیدن بتها را، لذا بر او غضبناک شدند و علت غضبشان هم این بود که عارف بالله با این که حق تعالی را در دل اشیاء میبیند و چنین شهودی دارد ولی باز هم باید عبادت بتها را منکر شود چون دستور الهی است.
و اصلا سیاق فص هارونی (علیه السلام) برای حل کردن همین مسأله است که عارف بالله چرا باید عبادت بتها را منکر شود؟
جوابی که ابن عربی میدهد، این است که چون امر و دستور الهی بر انکار عبادت بتهاست، لذا هیچ کس حق ندارد بتی را بپرستد. لذا ابن عربی در همان فص هارونی (علیه السلام) در جهت توجیه انکار عبادت اصنام و بتها میگوید: «... لما وقع الامر فی انکاره و عدم اتساعه...» یعنی چون امر الهی بر انکار عبادت عجل (گوساله) و عدم جواز عبادت گوساله تعلق گرفته است و به قرینه همین سیاق بحث است که در اواخر فص هارونی (علیه السلام) میفرماید: «... و اما العارفون بالامر علی ما هو علیه فیظهرون بصورة الانکار لما عبد من الصور»(2)
بنابراین با توجه به سیاق بحث، ابن عربی نه تنها در فص هارونی (علیه السلام) بتپرستی را تجویز نمیکند؛ بلکه به شدت با آن مخالفت میکند و علت آن را هم امر و دستور الهی بر عدم عبادت بتها می داند.
منابع:
1. ابن عربی، فصوص الحکم، فص هارونی، ص 1230.
2. همان، 1243.