سوال1:
بعد از قبولی در رشته پزشکی متوجه شدم که دید جامعه نسبت به پزشک عمومی خیلی بد است.
فکر می کنن پزشک عمومی هیچی بارش نیست ولی ما7 سال درس خوندیم و در بیمارستان زحمت کشیدیم
پاسخ:
به این مسئله از چند جهت میشود نگاه کرد:
اولین جهت آن جایگاه واقعی رشته شما در بین رشتههای تحصیلی دیگر است.
اگر بخواهیم از این جهت رشته شما را مورد بررسی قرار دهیم طبیعی است که در واقع سطح رشته تحصیلی شما از بعضی رشته ها بالاتر و از بعضی رشتههای دیگر پایینتر است. لذا برخورد منطقی با فردی مثل شما این است که هر دو طرف قضیه را ببینیم. یعنی اگر بر فرض بنده با شما برخورد کنم، از اینکه توانستی در رشته پزشکی قبول شوی و تا اینجا ادامه دهی، شما را تحسین میکنم ولی چون جایگاه شما هنوز هم قابل ارتقا است، طبیعی است که شما را به ادامه تحصیل و کسب علم و مهارت بیشتر نیز تشویق کنم؛ چنانچه اگر با یک متخصص مغز و اعصاب هم برخورد کنم، او را تشویق به کسب علم و مهارت بیشتر در راستای رشته تحصیلیاش خواهم کرد.
البته اینکه نگاه افراد به پزشک عمومی مثل نگاه آنها به پزشک متخصص نیست از جهاتی درست و از جهاتی نادرست است. درست بودن آن از این جهت است که مهارت و تخصص یک پزشک متخصص در رشته خودش با مهارت یک پزشک عمومی در مورد آن مسئله یکی نیست و نباید هم باشد چون او تمام وقت و سرمایه و همت خود را برای یک مسئله خاص گذاشته و از خیر مسائل دیگر پزشکی گذشته است در حالی که یک پزشک عمومی مطابق با وظیفهاش اینگونه عمل نکرده است چون هدف او هدف یک متخصص نیست. اما نادرست بودن نگاه مردم به خاطر عدم اطلاع عوام از وظیفه و حیطه کاری یک پزشک عمومی است. لذا برای اصلاح این نگاه اولا باید نگاه آنها توسط توضیحاتی که قشر خودتان در اختیار مردم قرار میدهند اصلاح شود و ثانیا هیچ فردی نباید خارج از حیطه کاری خود اظهار تخصص و مهارت کند؛ چون شکست در آن مسئله موجب سلب اعتماد خواهد شد.
اما جهت دیگر قضیه نوع برخورد افراد با این مسئله است:
طبیعی است که همه افراد برخورد یکسانی نخواهند داشت. مثلا ممکن است کسی که از شما پایینتر است فقط جنبه اول مسئله یعنی بالاتر بودن قضیه را ببیند و کسی که از شما بالاتر است یا مثلا توانایی شما را بیشتر از چیزی میبیند که در آن هستی یا ... ، جهت دوم قضیه یعنی انتظار پیشرفت را میبیند و مطابق همان توصیه یا نقدی به شما میکند. در چنین شرایطی شما باید جنبه مثبت قضیه را ببینی تا از حرف یا برخورد ایشان ناراحت و دلخور نشوی.
جهت سوم این قضیه خود شما هستی:
همان طور که عرض کردم تحریک احساسات درونی شما تا حدود زیادی متأثر از نگاه شما به یک واقعه یا رویداد یا سخن است. به عبارتی انسانها این توانایی را دارند که رویدادها را آنگونه که میخواهند تفسیر کنند نه آن گونه که اتفاق میافتد. به عنوان مثال وقتی فردی یهودی به امام (علیه السلام) میرسد و شروع به فحاشی و بد و بیراه گفتن میکند، امام (علیه السلام) میتواند برخورد او را ناشی از بیادبی او دانسته و او را به خاطر رفتار ناشایستهاش مؤاخده کند اما چون نگاه ایشان محدود به امور مادی و دنیوی نیست و تئوری که در ذهن دارد هدفی فراتر از اینها را دنبال میکند، او را فردی خسته که از راه دور آمده میبیند و با برخوردی ملایم از او استقبال میکند. لذا اگر شما هم میخواهی تحت تاثیر برخوردهای نامناسب دیگران قرار نگیری، باید بتوانی کوچکترین نکته مثبت در هر برخوردی را دیده و رفتار خود را با آن تطبیق دهید و نقاط منفی آن را نادیده بگیری.
بعلاوه اینکه اگر بنا باشد شما برای رضایت مردم کار کنی هیچ وقت نمیتوانی رضایت آنها را به طور کامل جلب کنی. ماننده همان پدری که همراه پسر و الاغش میرفت. وقتی پدر سوار و پسر پیاده بود مردم گفتند چه پدر بیرحمی! وقتی پسر سوار و پدر پیاده بود مردم گفتند عجب پسر بیحیائی! وقتی هر دو سوار شدن گفتند عجب پدر و پسر بیرحمی که دو نفری سوار الاغ بدبخت شدند! وقتی هر دو پیاده شدند گفتند عجب پدر و پسر بیعقلی!
حال جریان شما هم همین است. شما نباید به صرف نگاه اطرافیان نگاهت به رشتهای که در آن هستی تغییر کند چنانچه هیچ وقت یک معلم دبستان خودش را با استاد دانشگاه مقایسه نمیکند و بیانگیزه نمیشود چون او به کاری که میکند ایمان دارد و با انگیزه آن را انجام میدهد.
سوال2:
و مورد آخری که میخواهم مطرح کنم هم مربوط میشود به همین قضیه در ازدواج. می گویند: "پزشک عمومی که یه شغل خیلی معمولیه"... و بر طبق این حرف، مادرم میگه وقتی دیدگاه خانواده دخترها اینجور یه که حتی یه پزشک عمومی رو هم بعنوان شغل خوب قبول ندارن پس باید بری حتما تخصص رو بخونی بعد به فکر ازدواج بیفتی. و من دیگه نمیروم برای ازدواجت دنبال دختر بگردم و صحبت کنم که بعد اینجور با ما برخورد کنند...
ممنون میشوم اگه لطف کنید و درباره چند موردی که مطرح کردم راهنمایی بفرمایید.
پاسخ:
در مورد ازدواج هم تا حدودی موارد گفته شده مطرح میشود؛ یعنی هر فردی ممکن است نسبت به جایگاه و نگرشی که دارد رشته تحصیلی شما را همان گونه ببیند و در مورد شما قضاوت کند. یکی جایگاه شما را به خاطر پزشکی بودن رشته بالا بداند و دیگری به خاطر عمومی بودن آن، پایین!
البته منظورم از بالاتر، بالا بودن حقیقی نیست که بگوییم حتما کسی که تخصص فلان چیز دارد از یک دکتر عمومی بالاتر است چون با این نگاه قطعا کسی که در رشته انسانی فعالیت میکند باید از کسی که تجربی یا ریاضی خوانده پایینتر باشد در حالی که این چنین نیست. بالا و پایین بودن واقعی را تواناییها و مهارتها و خصوصیات ظاهری و باطنی افراد مشخص میکند. لذا ممکن است در مواردی یک کارگر ساده به مراتب جایگاه بالاتری از یک متخصص مغز و اعصاب داشته باشد!!
با این حال چون نگاه عرف این گونه است و از طرفی اصلاح آن به زمان نیاز دارد، در بعضی موارد شما چارهای جز اینکه خود را با آن تطبیق دهی نداری یعنی وقتی شما میخواهی ازدواج کنی، ممکن است غالب مواردی که شما به سراغشان میروی، برتری شما را نسبت به دیگران در شغل و رشته تحصیلی شما بدانند. برای همین وقتی شما میخواهی اقدام کنی باید بین ملاکهای ازدواج و شرایط خودت تناسب ایجاد کنی تا بتوانی به نتیجه برسی؛ یعنی اگر شما یک پزشک عمومی هستی باید سراغ افرادی بروی که این شغل را خوب بدانند و توقعشان از این حد بالاتر نباشد و هر زمان در هر مرحلهای از خواستگاری دیدی این گونه نیست بهتر است ادامه ندهی. بله اگر نگاه شما به ازدواج ایده آل گرایانه است و میخواهید مثلا با فردی ازدواج کنید که شرایط ایده آل داشته باشد، در این صورت شما باید خود را با او تطبیق دهی؛ مثلا تخصص بخوانی تا مورد قبول واقع شوی!! که این نگاه، کار را برای شما دشوار خواهد کرد.
سوال3:
تو جمع فامیل که مینشینیم...هر کسی شروع میکنه سوال پرسیدن. هرکسی مشکلات پزشکی خودش را میپرسد. گاهی بعضی چیزایی رو می پرسند که بلدیم و میتوانم جواب بدم اما گاهی یه سوالاتی میپرسند واقعا فراتر از سطح یه پزشک عمومی هست و میگم مثلا باید متخصص در این مورد نظر بده. در جواب میگن پس تو چیکار میکنی این همه تو بیمارستان؟ چی یادت دادن؟ اگه قرار بود خودمون بریم پیش متخصص که نمیومدیم از تو بپرسیم!!!
پاسخ:
شما به عنوان یک فردی که در زمینه علمی فعال هستی و مراجعه کننده داری، باید توان این که در مواردی بگویی من فلان مسئله را بلد نیستم داشته باشی و از برخورد طرف هم هراس نداشته باشی. اگر سوال کرد پس چی یاد گرفتی؟! آن موقع میتوانی حیطه کاری خودت را برای او روشن کنی تا متوجه شود سؤالش خارج از تخصص شماست.
سوال4:
جالبه تو خواستگاری هم از من میپرسیدند چه رشتهای میخواهی بخونی؟ وقتی من هم رشته های ترجیحی خودم رو میگفتم نقدمیکردند که این رشته خوب نیست و مثلا درآمدش کمه یا جایگاهش خیلی بالا نیست...آخه این چیزا واقعا اهمیت داره در ازدواج؟ این مهمه که مثلا کسی متخصص چشم باشه یا متخصص پوست؟ جراح باشه یا متخصص داخلی؟
پاسخ:
افراد با هم یکی نیستند و هر کسی برای خودش ملاکهایی دارد. ممکن است ملاک ایشان نادرست باشد اما چیزی که شما با آن مواجه هستی همان چیزی است که طرف در ذهن دارد و امکان تغییر آن هم در جلسه خواستگاری وجود ندارد. وظیفه شما این است که خودت را آن گونه که طرف میخواهد معرفی کنی. حالا یا او چنین چیزی را قبول میکند یا نه.
سوال5:
از این موضوع هم خیلی بدم میآید که صرفا به شغلم نگاه بشه....یعنی چون پزشک باشم یا چون متخصص باشم باهام ازدواج کنن یا بهم جواب رد بدن...میخوام من رو بخاطر شخصیت و ویژگیهای خودم بعنوان یه پسر نگاه کنن نه بعنوان یه پزشک...یعنی اینجور نگاه کنن که یه پسر با یه سری ویژگیها و خصوصیات و شخصیت آمده خواستگاری نه اینکه اینجور نگاه کنن که یه پزشک آمده...
پاسخ:
نمی شود اینها را از هم جدا کرد چون شما مجموعهای از خصوصیات اخلاقی و خانوادگی و فرهنگی و شغلی و ... هست و کسی که میخواهد با شما زندگی کند باید همه این جوانب را در نظر بگیرد. بله اینکه فقط به خاطر شغل باشد و موارد دیگر را نادیده بگیرد اشتباه است. لذا دختر باید قبل از پاسخ دادن ببیند آیا شرایط طرف مقابل با او سازگار است یا خیر و بعد جواب دهد. لازمه این کار بررسی تمام جوانب شما از جمله شغل شماست.
سوال6:
این 7 سال یه مقدار خستهام کرده...برای ادامه تحصیل دادن در دوره تخصص هم نظرم اینه که حداقل یکسال بگذرد که هم استراحت کنم هم فرصت بیشتری داشته باشم که درس بخوانم و بنابراین نمره و رتبه بهتری در امتحان بیارم...امتحان هم اردیبهشت ماه هست یعنی فقط پنح ماه تا امتحان باقی مانده
اما پدر و مادرم مخالفند و میگویند 1. اگر فاصله افتاد درسها یادت میره و سخت میشه برات و دیگه نمیتونی قبول بشی 2. اگر ازدواج کردی باید وقت بذاری برای همسرت و نمیتوانی درس بخوانی پس باید اول امتحان بدی 3و چون در ازدواج در گزینههای قبلی متخصص بودن مهم بوده پس باید تخصص بگیری بعد به فکر ازدواج باشی
در این مورد هم ممنون میشم توضیحات تون رو بفرمایید...
پاسخ:
این مسئله تا حدود زیادی به خود شما بستگی دارد. با این حال در مورد سوالات شما باید عرض کنم:
1. اینکه با فاصله افتادن بین درس و آزمون، کار شما برای مطالعه سختتر میشود طبیعی است اما این مسئله به تنهایی تعیین کننده موفقیت شما در آزمون نیست. لذا شما باید شرایط دیگرت را هم مثل انگیزه، توان روحی و فکری و ... را هم در نظر بگیری. اگر فکر میکنی این شرایط فراهم است بهتر است همین امسال شرکت کنی اما اگر فراهم نیست باید علت فراهم نبودن شرایط را پیدا کرده و بعد از رفع آن به آزمون فکر کنی.
2. بله با ازدواج مسلما وقت شما محدودتر خواهد شد ولی همان طور که در مورد قبلی عرض کردم موفقیت در آزمون نیار به فراهم بودن شرایطی روحی و فکری هم دارد. مثلا اگر احساس نیاز به ازدواج در شما شدید باشد و بخش زیادی از فکر شما را به خودش مشغول کرده باشد، طبیعی است که اگر شب تا صبح هم بیکار باشی و بخواهی به مطالعه بپردازی، بازدهی لازم را نخواهی داشت. بنابراین اگر مشغله فکری شما به حدی نیست که مانع از مطالعه شود این چند ماه را هم صبر کن و بعد از آزمون ازدواج کن اما اگر چنین چیزی ممکن نبود میتوانی ازدواج و ازمون را در کنار هم پی بگیری.
3. این مورد را قبلا توضیح دادم
سوال7:
راستش آره یه مقدار انگیزهام رو از دست دادم...
و اینکه خیلی فکرم به قضیه ازدواج مشغول هست...
در خصوص اون مورد سوم که مطرح کردم {عقیده خانواده در مورد تخصص گرفتن بعد ازدواج} شما فرمودید به خواستگاری دخترانی برم که شرایطم رو قبول کنن. اما سوالی که در سوال دومم از شما پرسیدم منظورم این بود که با این دیدگاه خانواده چه کنم؟ چطور با خانوادهام برخورد کنم؟
پاسخ:
اگر خانواده ای منطقی داری و فکر میکنی میتوانی آنها را با صحبت راضی کنی، همین مواردی که من خدمت شما عرض کردم را به آنها بگو. یعنی به آنها بگو:
اول این که:
دخترها با هم یکی نیستند و این طور نیست که همه آنها چشمشان فقط به رشته تحصیلی من باشد
دوم این که:
پزشکی یک رشتهای است که در نگاه غالب افراد جلوه خوبی دارد و به صرف اینکه یکی دو نفر گفتهاند پزشک عمومی جایگاه خوبی ندارد نباید کلا از خواستگاری و ازدواج منصرف شویم چون حداقل آن این است که نسبت به رشتههای دیگر ضمانت شغلی بیشتری دارد!
سوم این که:
ما باید سراغ موردهایی برویم که احتمال قبول کردنشان وجود داشته باشد
چهارم این که:
اینکه میگویید اول قبولی در تخصص بعد ازدواج، از جهاتی خوب است اما مشکل من این است که در شرایط اضطراری گیر کردهام؛ یعنی اگر برایم ممکن بود حتما همین کاری را میکردم که شما میگویید ولی عملا برایم ممکن نیست چون فکر و ذهنم را به خودش مشغول کرده و هر چه سعی میکنم روی درسم تمرکز کنم نمیتوانم. بله ممکن است وقت من گرفته شود و نتوانم به آزمون امسال برسم ولی تا وقتی این مشغله فکری هست نه به آزمون امسال بلکه به سالهای بعد هم نخواهم رسید! اما اگر بتوانم این مشغله فکری را با ازدواج برطرف کنم حداقل تلاش من برای آزمون سال آینده دوچندان خواهد شد و احتمال قبولیام بیشتر میشود.
http://www.askdin.com/thread44818-8.html#post632470