پاسخ کسانی که به اصل ازدواج موقت، اشکال کرده و می‌گویند: آیا شما حاضرید دختر باکره‌ خودتان را به عقد موقت کسی در بیاورید، چیست؟

سؤال:
پاسخ کسانی که به اصل ازدواج موقت، اشکال کرده و می‌گویند: آیا شما حاضرید دختر باکره‌ خودتان را به عقد موقت کسی در بیاورید، چیست؟

پاسخ:
پاسخ را ضمن بیان سه نکته عرض می‌کنم:
نکته اول:
خدای متعال به ما یاد داد که وقتی حکمی صادر کردم، شما دیگر حق چون و چرا و اما و اگر ندارید؟!
«وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً» (1)
هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است

حکم ازدواج موقت، در قرآن کریم سوره نساء آیه 24 آمده:«...فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً...»
...و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت‏] مى‌كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد...
و روایات ذیل آیه هم جزئیات حکم را برایمان روشن نموده و ما حق چون و چرا درباره حکم خداوند حکیم را نداریم! یکی از بدعت های عمر بن خطاب این بود که بدون دلیل این حکم خداوند را حرام اعلام نمود! از امام علی (علیه السلام) نقل شده که:
«لو لا ان عمر نهی عن المتعة ما زنی الا شقی (و مطابق روایت دیگر فرمود: الا الاشقیاء)» : اگر عمر ازدواج موقت را منع نمی‌کرد، جز افراد شقی و بدبخت کسی زنا نمی‌کرد. (2)

نکته دوم:
در ازدواج دختر باکره ـ به نظر اکثر مراجع عظام ـ اذن ولی شرط است. معمولا هم هیچ ولی‌ای راضی به ازدواج موقت دختر باکره اش نمی‌شود و خدای متعال هم حکیمانه این اذن را به ولی دختر داده است. حالا اگر ولی‌ای شرایط خاصی مد نظرش بود و مصلحت خاصی منظور نظرش بود و به چنان ازدواجی راضی شد، خودش می‌داند، و قطعا من و شما از او نسبت به دخترش، باغیرت‌تر نیستیم و نخواهیم بود!

نکته سوم:
عین همین اشکال را شخصی نادان به امام باقر (علیه السلام) ایراد کرد و امام هم پاسخ بسیار زیبایی به او داد و او را قانع نمود؛ لطفا توجه فرمایید:
«كشف الغمة قَالَ الْآبِيُّ فِي كِتَابِ نَثْرِ الدُّرَرِ رُوِيَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مَعْمَرٍ اللَّيْثِيَّ قَالَ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع- بَلَغَنِي أَنَّكَ تُفْتِي فِي الْمُتْعَةِ- فَقَالَ أَحَلَّهَا اللَّهُ فِي كِتَابِهِ- وَ سَنَّهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَمِلَ بِهَا أَصْحَابُهُ- فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ فَقَدْ نَهَى عَنْهَا عُمَرُ- قَالَ فَأَنْتَ عَلَى قَوْلِ صَاحِبِكَ- وَ أَنَا عَلَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص- قَالَ عَبْدُ اللَّهِ فَيَسُرُّكَ أَنَّ نِسَاءَكَ فَعَلْنَ ذَلِكَ- قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ مَا ذِكْرُ النِّسَاءِ هَاهُنَا يَا أَنْوَكُ- إِنَّ الَّذِي أَحَلَّهَا فِي كِتَابِهِ وَ أَبَاحَهَا لِعِبَادِهِ- أَغْيَرُ مِنْكَ وَ مِمَّنْ نَهَى عَنْهَا تَكَلُّفاً- بَلْ يَسُرُّكَ أَنَّ بَعْضَ حَرَمِكَ تَحْتَ حَائِكٍ مِنْ حَاكَةِ يَثْرِبَ نِكَاحاً- قَالَ لَا قَالَ فَلِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ قَالَ لَا أُحَرِّمُ- وَ لَكِنَّ الْحَائِكَ مَا هُوَ لِي بِكُفْوٍ- قَالَ فَإِنَّ اللَّهَ ارْتَضَى عَمَلَهُ وَ رَغِبَ فِيهِ وَ زَوَّجَهُ حُوراً- أَ فَتَرْغَبُ عَمَّنْ رَغِبَ اللَّهُ فِيهِ- وَ تَسْتَنْكِفُ مِمَّنْ هُوَ كُفْوٌ لِحُورِ الْجِنَانِ كِبْراً وَ عُتُوّاً- قَالَ فَضَحِكَ عَبْدُ اللَّهِ- وَ قَالَ مَا أَحْسَبُ صُدُورَكُمْ إِلَّا مَنَابِتَ أَشْجَارِ الْعِلْمِ- فَصَارَ لَكُمْ ثَمَرُهُ وَ لِلنَّاسِ وَرَقُهُ» (3)
روایت شده که: عبد الله بن معمر ليثى به امام باقر (علیه السلام) گفت: شنيده‌‏ام شما به ازدواج موقت فتوا می‌دهی! امام فرمود: خدا در قرآن آن را حلال اعلام کرده و پيامبر سنت قرار داده و اصحاب نيز بدان عمل كرده‏‌اند. عبدالله بن معمر گفت: عمر از آن نهى كرده! امام فرمود: تو به گفته رفیق خودت هستی [یعنی تو به جای پذیرش فرمان خداوند، دستور عمر را انجام می‌‌دهی!]، و من به فرمایش پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) هستم. عبدالله بن معمر گفت: مايلى زنان خويشاوندت چنين كارى بكنند؟! امام فرمود: نادان! زنان خويشاوند من چه ربطی به این مساله دارد؟! آن كسى كه اين كار را در قرآن براى بندگان خود حلال نموده و اجازه داده، از تو و آن كسى كه بی‌جهت از آن جلوگيرى كرده، غيرتش بيشتر است. حالا بگو ببينم مايلى يكى از بستگان نزديكت، با مردى از كولی‌هاى مدينه ازدواج کند؟ عبدالله بن معمر گفت: نه! امام فرمود: چرا چيزى كه خدا حلال كرده را حرام می‌کنی؟! گفت: حرام نمی‌کنم اما كولى با من هم‌کفو نيست. امام فرمود: آیا از کسی که [مؤمن است و از این نظر] مورد توجه خداست رویگردانی، و از کسی که [خداوند به او پاداش حوريه می دهد و] هم‌کفو حوریان بهشتی است از روی سرکشی و تکبر پرهیز می‌کنی؟! عبد الله بن معمر [که گویی قانع شده بود] خندید و گفت: سينه‏ هاى شما كانون علم و دانش است كه ميوه آن نصيب شما، و برگش براى مردم است.

نتیجه:
حکم خدا را نباید با احساسات شخصی قاطی کرد! ازدواج دختر باکره با اذن ولی او انجام می شود و معمولا هیچ ولی‌ای هم به ازدواج موقت دختر باکره‌اش اجازه نمی‌دهد مگر چند روز قبل از عقد دائم که توافقات ازدواج دائم قطعی شده و زوجین به همراه خانواده برای خرید جهیزیه ازدواج اقدام می‌کنند.
ازدواج موقت، همان طور که از نامش هم پیداست یک راه حل موقت است و اگر مروری به آنچه که در آموزه‌های قرآنی و روایی و روش زندگی پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) وارد شده داشته باشیم به روشنی درمی‌یابیم که در دین مبین اسلام، تلاش و تاکید ویژه ای بر تشکیل دائمی خانواده و توجه ویژه به همسر و فرزندان شده است. به خاطر آسیب‌های گریزناپذیر از
دواج موقت، توصیه می‌شود دوشیزگان از آن پرهیز‌کنند و زندگی‌شان را با ازدواج دائم سامان دهند.

منابع:
1. غافر: 40/ 36.
2. احسائی، محمد بن ابراهیم، عوالی اللئالی، ج 2 ، ص 125 و 126، ح 346 و 347.
3. مجلسي، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ‏46، ص 357.

http://www.askdin.com/thread41760-2.html