پرسش:
شیعیان در حالی مدعی هستند قرآن از هرگونه اختلاف و تناقض خالی است که محمدهادی معرفت از علمای مذهب تشیع در جلد اول کتاب التمهید، ص 371 فهرستی از تناقضات املایی قرآن را ارائه داده (...ففیه الکثیر من الأخطاء الإملائیّه و تناقضات فی رسم الکلمات...). مگر شرط معجزه بودن قرآن خالی بودن از تناقض نیست؟ مگر شیعه نمیگوید در قرآن تناقض نیست پس چرا ایشان قبول دارد؟
پاسخ:
یکی از نشانههای الهی بودن قرآن، نبود اختلاف در آن است. منظور از اختلاف در اصطلاح علم منطق «تناقض» است. علت اینکه نباید در قرآن تناقض باشد این است که از یکسو تناقضگویی ناشی از عجز و ناتوانی است و از سوی دیگر، عجز و ناتوانی در خداوند راه ندارد و بنابراین، در قرآن بهعنوان یک کتاب الهی و آسمانی نباید تناقض باشد.
تناقضات املائی قرآن
محمدهادی معرفت در کتاب التمهید فی علوم القرآن، بخش تاریخ قرآن، قسمتی را به بررسی چگونگی نگارش قرآن در صدر اسلام و رسمالخط آن اختصاص میدهد. وی در مقام نقد عملکرد اعضای گروه توحید (یکی کردن) مصاحف، به نمونههایی از غلطهای املائی موجود در مصحف عثمانی اشاره کرده است. منظور از غلط املائی شکل نوشتن برخی از واژگان قرآن است که با شیوه صحیح کتابت آنها متفاوت است. برای نمونه کاتب عبارت ﴿یَا بْنَ أُمَّ﴾ در آیه 94 سوره طه را بهصورت پیوسته و سرهم «یبنوم» نوشته است. وی در ادامه، به مواردی اشاره میکند که کلمهای درجایی از قرآن به شکلی نوشته شده، اما همان کلمه در جای دیگری به شکل متفاوتی به نگارش درآمده است:
- نعمت / نعمه؛
- بسطه / بصطه؛
- یبسط / یبصط؛
- ضعفؤا / ضعفاء؛
- إیلاف / إی لاف؛
- شیء / شایء؛
- نشاء / نشؤا.
معرفت نام این موارد را «مناقضات فی الرسم العثمانی»(1) یا «تناقضهای نگارشی در مصحف عثمانی»(2) گذاشته است. تناقض نامیدن این موارد بدین جهت است که وقتی کاتب کلمهای را به شکل الف مینویسد، به صورت ضمنی اشاره میکند که نگارش این کلمه تنها به شکل الف صحیح است و به شکلهای دیگر صحیح نیست؛ بنابراین، وقتی همان کاتب همان کلمه را به شکل ب مینویسد، چون باز به صورت ضمنی اشاره میکند که نگارش این کلمه تنها به شکل ب صحیح است و به شکلهای دیگر ازجمله شکل الف صحیح نیست، هرکدام از این دو شکل، دیگری را غلط و نادرست میدانند و درنتیجه، بین این دو شکل از نوشتار تناقض رخ میدهد.
آیا تناقضات املائی با الهی بودن قرآن منافات دارد؟
در مقام پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره میشود:
1. «تَنَاقُض» در زبان عربی از ریشه «ن ق ض» و در لغت به معنای گسستن و فاسدکردن یک امر پیوسته و محکم است؛(3) اما در اصطلاح وقتی معنای دو جمله یا به عبارت دقیقتر، دو «قَضیّه» را با هم مقایسه میکنیم، اگر تصدیق یکی از آن دو قضیه به معنای تکذیب دیگری باشد، این دو قضیه با هم «متناقض» هستند و بین آنها رابطه «تناقض» برقرار است؛ بنابراین، اگر دو قضیه داشته باشیم که نمیتوانند هردو راست یا هردو دروغ باشند، آن دو با هم متناقض هستند.(4)
2. ماهیت اصلی قرآن، شفاهی است؛ یعنی آنچهکه بر پیامبر خدا نازل شده، نه چیزی از جنس نوشتار، بلکه از نوع گفتار بوده است؛(5) یعنی هرچند قرآن الهی است و بر قلب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نازل و معصومانه توسط ایشان به مردم ابلاغ شده است، اما کتابت و نوشتن آن الهی نیست و کاملاً بشری است. بنابراین، وجود شفاهی قرآن اصل است و وجود کتبی برای حفاظت از وجود شفاهی آن است و اصلاً الهی نیست تا کسی مدعی نبود تناقض در آن شود.
3. رسمالخط زبان عربی در صدر اسلام بسیار ابتدایی و ناقص بود و هنوز به مرحله کمال خود نرسیده و قانونمند نشده بود؛ به همین دلیل، وجود تفاوت بین رسمالخط کنونی زبان عربی با رسمالخطی که صحابه قرآن را با آن نوشتهاند، نهتنها عجیب نیست، بلکه کاملاً طبیعی است. چنانکه حتی نمیتوان املای برخی از کلماتی که معرفت، آنها را غلط یا تناقض املائی نامیده، غلط یا حتی متناقض دانست؛ چراکه ثابت نیست که آیا در آن زمان برای هرکدام از آن کلمات یک شکل ثابت و معین بهعنوان تنها شکل صحیح نگارش آنها وجود داشته اما کاتب بر اساس آن ننوشته یا چنین نبوده است؛ بههمیندلیل، نگارش متفاوت دو کلمه لزوماً به معنای نادرستی یکی از آن دو یا وقوع تناقض نیست؛ زیرا این احتمال وجود دارد که در آن زمان برای برخی از آن کلمات دو گونه متفاوت اما صحیح، متعارف بوده است. برای نمونه به این کلمات در زبان فارسی نگاه کنید:
- اتاق / اطاق؛
- امپراتور / امپراطور؛
- توس / طوس؛
- بلیت / بلیط؛
- باتری / باطری.
هرچند امروزه نوشتن این کلمات با حرف «ت» ترجیح دارد اما چه در قدیم و چه هماکنون، نوشتن آنها با حرف «ط» را نمیتوان غلط املائی شمرد.
4. آنچه باعث تناقض دو قضیه و تکذیب یکی توسط دیگری میشود، این است که هردو قضیه مدعی انطباق با واقعیت خارجی و اِخبار از آن هستند و چون واقعیت خارجی یکچیز بیشتر نیست، دستکم یکی از آن دو غلط است. این ازیکطرف و از طرف دیگر، نحوه و شکل نوشتن کلمات، قراردادی است، نه امری که مبتنی بر واقعیت خارجی باشد؛ ازین رو میتوان برای نوشتن یک کلمه، بیش از یکشکل درست وضع کرد و قرار داد. بنابراین، اگر یک نویسنده، اول «اتاق» بنویسد و بار دیگر «اطاق»، نمیتوان او را متهم به تناقضنویسی کرد؛ چراکه هردو شکل، صحیح هستند.
5. برفرض هم بپذیریم که در زمان عثمان هر کلمه یکشکل صحیح نوشتاری مشخص و معین داشته است، باز نیز نگارش یک کلمه به دو صورت متفاوت لزوماً به معنای تناقضنویسی نیست و نهایتاً غلط املائی است؛ چراکه یکی از شرایط تناقض، وحدت فاعل است اما مشخص نیست که نویسنده مصحف عثمانی از آغاز تا پایان یک نفر بوده است و به همین دلیل، با وجود بشری بودن کتابت قرآن، تناقض ثابت نیست.
6. همانطور که اگر پیادهکننده سخنان یک سخنران دچار اشتباه شود و درنتیجه، یک کلمه را به دو شکل متفاوت با هم بنویسد و اصطلاحاً دچار تناقض املائی شود، این به معنای تناقضگویی آن سخنران نیست، تناقضات املائی کاتبان قرآن نیز به معنای وجود تناقض در قرآن شفاهی نیست.
نکته پایانی نیز اینکه هرچند ادله، شواهد و قرائن مختلف و متعددی دلالت بر کتابت قرآن در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میکند، (6) اما این مهم در استدلال بالا تغییری ایجاد نمیکند؛ چراکه حضرت رسمالخط جدیدی نیاوردند و صحابه با استفاده از رسمالخط ابتدایی موجود در آن زمان که هنوز کاستیهای زیادی داشت، اقدام به نگارش قرآن کردهاند.
نتیجه گیری
رسمالخط عربی نیز همانند سایر رسمالخطها در آغاز، ابتدایی بوده و با گذشت زمان نقایص آن برطرف شده و به شکل کنونی درآمده است؛ ازین جهت تفاوت رسمالخط مصاحف اولیه با رسمالخط مصاحف کنونی نهتنها عجیب نیست بلکه کاملاً طبیعی است. نکته مهم این است که این تفاوتها را نباید لزوماً حمل بر خطا و غلط املائی کرد؛ چراکه غلط املائی زمانی معنا دارد که شکل صحیح نگارش کلمه بهصورت مشخص و معین معلوم بوده باشد و درباره برخی از کلماتی که ادعا شده بهغلط نوشته شدهاند، چنین چیزی مشخص نیست. چنانکه احتمال وجود دو شکل نوشتاری صحیح برای یک کلمه، مانع از این میشود که تفاوت نگارش یک کلمه در دو جا را لزوماً تناقض بدانیم؛ بهویژهکه وحدت کاتب نیز مشخص نیست. نکته دیگر اینکه کتابت قرآن بشری است و درنتیجه اصلاً کسی مدعی نیست که نباید در آن تناقض باشد؛ بنابراین، ادعای التمهید مبنی بر وجود تناقضات املائی در مصحف عثمانی، برفرض صحت، نه به معنای وجود تناقض در قرآن است و نه با الهی بودن این کتاب منافات دارد. ازاینرو عبارت التمهید، به همان خطای نوشتاری و غلط املایی اشاره دارد که توسط کاتبان انجام شده و با اصل قرآن که شفاهی بوده و سالم مانده، ارتباطی ندارد.
پینوشتها
1. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1388 ش، ص 371.
2. معرفت، محمدهادی، ترجمه فارسی التمهید، ترجمه جواد ایروانی، چاپ اول، 1396 ش، ج 1، ص 494.
3. خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، مؤسسه دارالهجره، چاپ سوم، 1409 ق، ج5، ص 50؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، بیتا ج7، ص 242؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالشامیه، چاپ اول، 1412 ق، ص 821.
4. مظفر، محمدرضا، المنطق، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ سیزدهم، 1384 ش، ص 157: «تناقض القضایا اختلاف فی القضیتین یقتضی لذاته ان تکون احداهما صادقه و الاخری کاذبه».
5. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ 17، 1400 ش، ص 63.
6. ناصحیان، علیاصغر، علوم قرآنی در مکتب اهلبیت علیهمالسلام، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، چاپ چهارم، 1396 ش، ص 261-278.