پرسش:
بنده یک سؤال داشتم خدمتتون در انتخاب بین بد و بدتر چگونه تشخیص دهیم کدام بدتر است مثلاً وقتی یک فرد در کوچهای خلوت با قمه جلوی شما را میگیرد و گوشی شما را طلب میکند خب طبیعتاً مرگ بدتر است و شما گوشی را به او میدهید، اما وقتی یک فرد درخواست نابجا ای دارد مثلاً معلمی مغرور است و برای نمره گرفتن باید از او خواهش و تمنا کرد کدام بدتر است یا وقتی شما جرمی مرتکب نشدهاید، اما اعتراف به آن مجازات شما را کاهش میدهد و غیره بهطور کلی جان مال ناموس آبرو عزتنفس و عزتمندی کدام ارجحتر هستند؟
پاسخ:
محافظت از جان و مال و ناموس و عزتنفس از مواردی است که هر انسان دارای شخصیت سالم و درستکار و آزادهای با هر کیش و مرامی آنها را ارزشمند میداند؛ یعنی درک خوب بودن و ارزشمندی این صفات نیاز به ارسال پیامبران و وحی از طرف پروردگار ندارد و عقل خوبی آنها را مستقلاً درک میکند؛ اما در مقام مقایسه و رجحان یکی بر دیگری لازم است چند نکته را تقدیم کنیم.
۱. با تکیه به معارف اسلامی به این نکته پی میبریم که جان و مال و ناموس و عزت همیشه ارزشمند بوده است. در قرآن در ارزش حفظ جان فرموده: ﴿ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً﴾؛ (۱) «هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است»؛ و حفظ ناموس و خانواده نیز در قرآن توصیهشده است. ﴿ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ﴾؛ (۲) «اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگهدارید» این همان محافظت از آنها در مقابل بدیها و فسادهاست»؛ و اساساً یکی از کارکردهای غیرت نیز به خاطر حفظ ناموس و خانواده است زیرا پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمود: «پدرم حضرت ابراهیم باغیرت بود و من از او غیرتمندترم و هر مؤمنی که باغیرت نباشد، خداوند بینی او را به خاک میمالد. (او را خوار و ذلیل میکند).»(۳)
در مورد عزت نیز در روایات آمده «اگر خواستار عزت بدون داشتن قوموخویش و طالب شکوه بدون سلطنتی؛ از ذلّت نافرمانی خدا بهسوی عزت اطاعت او حرکت کن!»(۴) بنابراین همه این صفات ارزشمند است و ازنظر اخلاقی تا جایی که ممکن است باید بین این صفات جمع کرد و نباید یکی را فدای دیگری کرد. در بسیاری اوقات در انسانها توهم تعارض و تضاد هست چراکه یا علم کافی وجود ندارد یا روش حل تعارض ابتدایی را نمیدانیم و اگر با یک کارشناس ماهر و آگاه و خُبره مشورت شود یا علم و آگاهی کافی وجود داشته باشد تعارض ابتدایی را برطرف کرده و بین آنها جمع خواهیم کرد.
۲. اما اگر به هر طریقی بین یکی از این حفظ جان و مال و ناموس و عزتنفس در دوراهی ماندیم، با مراجعه به منابع دینی متوجه میشویم که رجحان با حفظ جان و مال و ناموس خود و دیگران است. اساساً آیاتی که در مورد تقیه آمده است در تبیین صریح این نکته است که برای حفظ جان میتوان از حق گذشت و حتی ایمان را نیز میشود کتمان کرد و اظهار کفر کرد. قرآن متعال میفرماید: ﴿ مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمان ﴾؛ (۵) «کسانی که بعد از ایمانشان به خدا کافر شوند (مجازات میشوند) بهجز آنها که تحت فشار واقعشدهاند در حالی که قلبشان باایمان، آرام است»؛ این آیه میگوید اگر کسی از روی تقیه و برای حفظ جانش، کلمه کفر را بر زبان جاری کند، ایرادی ندارد. آیه مطلق هم هست؛ یعنی فرقی نمیکند که از چه کسی مکره بشود، یعنی ترس از جان و مال و ناموس از سوی مسلمان یا کافر باشد فرقی نمیکند. این موارد در اولویت است. وقتی میشود به خاطر حفظ جان از ایمان دست کشید و بهظاهر ایمان را کتمان کرد و کفر را اظهار کرد حتماً به طریق اولی میتوان از یک صفت و امر مستحب مانند عزتنفس به خاطر حفظ جان و مال و ناموس دست کشید.
۳. اما اگر خطر جانی یا مالی خاصی برای شما و دیگران ندارد لزومی ندارد عزتنفس را فدا کنید. مثلاً نباید به خاطر گرفتن نمره از استاد عزت را زیر پا گذاشت یا خود را خوار و خفیف کنیم. بله اگر میشود با حفظ احترام با درخواست و متواضعانه درخواستی از استاد برای مساعدت مطرح کرد و انسانخوار و ذلیل نشود، اشکالی ندارد درخواست کنیم، ولی ذلیل کردن خود جایز نیست چون ضرر مهمی به انسان نمیرسد. یا درجایی که خطایی و جرمی مرتکب نشدید نباید به آن اعتراف کنید، زیرا بهناحق آبروی خود را کم کردهاید و خودتان را ذلیل کردهاید. این نادرست است. البته تصویر اینکه چگونه ممکن است کسی با اعتراف به جرمی نکرده تخفیف بگیرد هم دشوار است چون اعتراف به جرم مجازات دارد و عدم اعتراف طبیعتاً نباید مجازات داشته باشد. در هر حال درجایی که خطر جانی و مالی مهمی برای انسان وجود ندارد نباید عزتنفس خود را زیر پا بگذاریم و این ملاک خوبی برای تشخیص و تصمیمگیری صحیح است.
نتیجه:
محافظت از جان و مال و ناموس و حتی عزتنفس نیز از موارد ارزشمند و خوب است و در منابع اسلامی در مورد همه این موارد آیات و روایات متعددی وجود دارد؛ و باید اول سعی شود بین این موارد جمع کنیم. اگر نشد و در دوراهی بین حفظ جان و عزتنفس قرار گرفتیم حتماً اولویت حفظ جان و مال و ناموس است. اساساً مستنداتی که در منابع اسلامی در مورد تقیه وجود دارد تأییدکننده همین نکته است؛ اما اگر جان و مال و ناموس درخطر نیست جایی برای زیر پا گذاشتن عزتنفس نیست.
منابع برای مطالعه بیشتر:
- تقیه و حفظ نیروها، سید محمدجواد بنی سعید.
پینوشتها:
۱. سوره مائده، آیه ۳۲.
۲. سوره تحریم، آیه ۶.
۳. کلینى، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۵، ص ۵۳۶.
۴. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۴۴، ص ۱۳۹.
۵. سوره غافر، آیه ۲۸.