سؤال:
چرا آیه «وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فىِ أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكمْ فىِ أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضىَِ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا وَ إِلىَ اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» (انفال:7/ 44) تعداد مومنان را برای کافران کم نشان داد ؟
پاسخ:
کمی تعداد کافران در نظر مسلمانان:
در سایه ایمان به خدا و پیروی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، مسلمانان دارای روحیهای قوی برای مقابله با دشمن بوده و با داشتن چنین روحیهای، انگیزه و توان بیشتری در خود میدیدند.
از طرفی خداوند تعداد کافران را در نظر آنها اندک مینمایاند تا بر این روحیه قوی و امید به فتح و پیروزی، افزوده شود و از نبرد با کافران، منصرف نشوند.
کمی تعداد مسلمانان در نظر کافران:
در این صورت بود که کافران مغرور شده و در اقدام به جنگی که نتیجه آن شکست آنها بود، مصمم میشدند.
از طرفی، وقتی تعداد مسلمانان در نظر آنها کم جلوه کند، کفار دیگر در صدد جمعآوری نیروی بیشتر نیستند و به همان تعداد نیرو، اکتفا میکنند و بر تجهیزات و آمادگی جنگی خود نمیافزایند.
کافران، که در هر روز برای خوراک سپاهیان خود، 10 شتر ذبح میکردند، وقتی مسلمانان را ديدند، آنچنان در نظرشان كم جلوه كرد كه از روی تحقیر گفتند: آنها به اندازه خوراک یک شتر هستند.
همچنین ابوجهل گفت: ما بردگان خود را مىفرستيم تا مسلمين را نابود كنند. (1)
علامه طباطبایی میگوید:
گويا خداى سبحان مؤمنين را در اولين برخورد به نظر مشركين اندك نشان داده، تا مغرور شده و ايشان را غير قابل اعتناء تلقى كنند و همين معنا ايشان را بر پياده شدن و جنگيدن دلير كند، ولى وقتى دست به كار جنگ شده و در هم آميختند، خداوند همان مؤمنين را كه تا آن موقع به نظرشان اندك مىآمد در نظرهايشان بسيار و دو برابر وانمود، و همين معنا باعث شد كه عزيمتهايشان سست گشته و دل از دست داده و در نتيجه شكست خوردند. (2)
دو برابر جلوه دادن تعداد مسلمانان در جنگ بدر، در آیهای دیگر چنین بیان شده: «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ»؛ در حالى كه آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مىديدند. (3)
شکست کافران، سرانجامی حتمی برای این جنگ:
خداوند سرانجام شکست کفار را برای این جنگ، مقدر فرموده بود و همه اينها به خاطر آن بود كه خداوند، موضوعى را كه در هر حال مىبايست تحقق يابد انجام دهد: «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا»
منابع:
1. فیض کاشانی، محسن، تفسير الصافی، ج 2، ص 307؛ تفسير نمونه، ج 7، ص 191.
2. موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه الميزان، ج 9، ص 123.
3. آل عمران: 7/ 13.