عجب وراه درمان آن

پرسش:

دو روایت از امام صادق(علیه السلام) نقل‌شده است که «همانا خدا دانست که ارتکاب گناه برای مؤمن از خودبینی بهتر است و اگر چنین نبود، هرگز مؤمنی به گناهی دچار نمی‌شد» و «خدا می‌داند که گناهی که از اعضا و جوارح مؤمن سرمی زند برای او بهتر است از عجب که از گناهان قلبی است» بر اساس این روایات، ظاهراً گناه «عُجب» خیلی بزرگ است؟ لطفاً توضیحی در مورد این دو روایت و همچنین تعریف «عجب» بر اساس روایات بیان کنید، آیا در روایات، راه‌هایی برای درمان و مقابله آن بیان‌شده است؟


پاسخ:

یکی از رذایل اخلاقی و صفات خطرناک که باعث هلاکت انسان می‌شود، «عُجب» است.(۱) این رذیله اخلاقی، آفت روح و روان انسان است؛ روایات فراوانی از معصومان: در مذمت این صفت بیان‌شده و ضمن برشمردن آفات و زیان‌های «عُجب»، علاج و راه‌های مقابله با آن نیز پیشنهادشده است. خطر و پیامد صفت عُجب در اسلام بیشتر از بسیاری از گناهان دیگر است به همین جهت رسول خدا(صلی الله علیه و اله) فرمودند: «لَوْ لَمْ تُذْنِبُوا لَخَشِیتُ عَلَیکُمْ مَا هُوَ أَکْبَرُ مِنْ ذَلِکَ الْعُجْبَ»(۲) یعنی اگر گناه نکنید من بر شما از چیزی که بزرگ‌تر از گناه است می‌ترسم و بیم دارم یعنی از عجب.

تعریف عُجب:
کلمه «عُجب» در فارسی به معنای خودشیفتگی، خودبزرگ‌بینی و خودپسندی به کار می‌رود. آن چه از معنای لغوی «عُجب» فهمیده می‌شود، این است که انسان در نفس خودش تکبر بورزد و خودش را بزرگ بشمارد؛(۳) یکی از معانی عجب در لغت، خود را پسندیدن و ازخودراضی بودن است.(۴)
 علامه مجلسی; «عُجب» را به معنای خودپسندی، بزرگ شمردن عمل نیک، زیاد شمردن و منت نهادن به آن و خود را از دایره تقصیر بیرون دیدن، می‌داند.(۵)
ملااحمد نراقی; نیز در تعریف عُجب می‌گوید: «آدمی خود را بزرگ شمارد به جهت کمالی که در خود بیند، خواه آن کمال را داشته باشد یا نداشته باشد».(۶)
بر اساس روایات نیز «عجب» یعنی یک نوع سُرور و به خُود نازیدن به خاطر بزرگ دیدن عمل و یا صفتی که شخص در نفس خویش پسندیده است و آن را فضل خدا نداد بلکه با آن بر خداوند منت بگذارد.

همچنان که امام کاظم(علیه السلام) می‌فرماید: «عجب دارای درجاتی است، بعضی از آن درجات این است که کارهای زشت انسان در نظرش زیبا جلوه کند و او آن‌ها را نیکو ببیند، درجه دیگرش آن است که انسان به خدا ایمان آورد و به خاطر ایمانش بر خدا منّت بگذارد درحالی‌که خدا بر او منّت دارد».(۷)
لازم به ذکر است که صفت «عُجب» با «کِبر» تفاوت دارد؛ کبر آن حالتی است که انسان خودش را از دیگران بالاتر و بزرگ‌تر بداند به‌عبارت‌دیگر، در تکبّر باید دیگری باشد تا انسان متکبر خود را از او بالاتر بداند. ولی در عُجب شخص دیگری وجود ندارد تا بر او احساس برتری شود، بلکه فرد به خود می‌بالد. رجوع کنید.(۸)

بررسی معنای روایت
روایات متعددی در مورد «عُجب» از معصومان: صادرشده است، یکی از این روایات، حدیث امام صادق(علیه السلام) است که در سؤال نیز مورداشاره قرار گرفت، حضرت فرمودند:
«إنَّ اللهَ عَلِمَ أنَّ الذَّنْبَ خَیرٌ لِلْمُؤمِنِ مِنَ الْعُجْب وَلَوْلا ذلِکَ ما ابْتُلِی مُؤْمِنٌ بذَنْب أبداً»؛(۹)
ترجمه: خدا می‌داند که (حتی) گناه برای مؤمن از عُجب بهتر است و اگر چنین نبود هیچ‌گاه مؤمن به گناهی آلوده نمی‌شد.
مؤمن واقعی وقتی به عظمت خدا و ناچیز بودن خود فکر می‌کند هرگز بهانه و انگیزه‌ای برای خودبینی نمی‌یابد. به‌عبارت‌دیگر انسانی که به‌ظاهر اهل گناه نیست، باید بداند که خودبزرگ‌بینی آن‌قدر گناه بزرگی است که گاه خداوند، مبتلا شدن به گناه را برای مؤمن از داشتن صفت «عُجب» بهتر می‌داند. البته معنای سخن این نیست که مؤمن تشویق بر گناه شود بلکه امام صادق(علیه السلام) درصدد بیان بزرگی گناه عُجب است که این صفت، ریشه بسیاری از گناهان دیگر می‌باشد.
بنابراین در این روایت مقایسه بین دو گناه باهم هست به‌عبارت‌دیگر مقایسه‌ای بین گناه کردن و مبتلابه عُجب شدن است و بر اساس روایت گناه کردن بهتر از گناه نکردن و مبتلابه عُجب شدن است. درنتیجه اصلاً مقایسه بین گناه کردن و گناه نکردن نیست چون کاملاً مشخص است که اگر کسی گناه نکند قطعاً افضل و برتر است از کسی که گناه کرده و بعد توبه می‌کند همچنان که در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) نقل‌شده است که «خداوند بنده‌ای را که در فتنه گناه افتاده و بسیار توبه کرده، دوست می‌دارد و هر بنده‌ای که گناه از او صادر نشود برتر است».(۱۰) پس خداوند هرگز از ما گناه کردن را نخواسته است بلکه از گناه کردن نیز نهی فرموده است اما اگر شخصی گناه کند راه توبه و غفران برای او باز است.

دلیل این‌که گناه «عُجب» از دیگر گناهان بزرگ‌تر است نیز کاملاً روشن است، زیرا انسان معصیت‌کاری که از عمل زشت خود ناراحت می‌شود به‌سوی پشیمانی و توبه و جبران آن گام برمی‌دارد حال‌آنکه آن‌کس که از کار نیک خود مغرور می‌گردد گامی به‌سوی ریاکاری برمی‌دارد. توبه آثار شوم آن معصیت را می‌شوید درحالی‌که غرور عُجب و ریا از کارهای نیک، انسان را به پرتگاه گناهان کبیره می‌کشاند.(۱۱)

راه‌های مقابله با عُجب
درآیات و روایات، راهکارهای مختلفی برای درمان این صفت رذیله بیان‌شده است؛ اما با توجه به این‌که در روایات متعدد، عُجب، نشانه جهل(۱۲) و حماقت(۱۳) دانسته شده، درنتیجه بهترین درمان و مقابله، علم و معرفت است همچنان که امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «سُدَّ سَبِیلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَهِ النَّفْس‌» یعنی راه عجب را بامعرفت نفس ببند.(۱۴) 
البته علم و آگاهی از پیامدهای هلاک‌کننده خودپسندی همچون گشایش راه نفوذ و تسلط شیطان، خروج انسان از بندگی و... نیز سبب می‌شود که انسان از این گناه دوری کند.

 نتیجه:
عُجب یکی از صفات رذیله و هلاک‌کننده است که انسان‌ها با آن مواجه هستند. این صفت، حالتی را در انسان به وجود می‌آورد که سبب خودپسندی و خودبزرگ‌بینی می‌شود. عُجب مفاسد بزرگ دیگری را به دنبال دارد به همین جهت در روایات اشاره‌شده است که گاه انسان مبتلابه گناه می‌شود تا این‌که از عُجب رهایی پیدا کند. در روایات معصومان:، راهکارهای متعددی برای درمان و مقابله با آن بیان‌شده است که علم و معرفت نسبت به پیامدهای خطرناک آن ازجمله مهم‌ترین آن‌ها است.

پی‌نوشت‌ها:
۱. رجوع کنید: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج‌۲، ص۳۱۳.
۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت:‌دار إحیاء التراث العربی‌، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‌۶۹، ص۳۲۹.
۳. ابن فارس، احمد، معجم المقاییس اللغه، محقق/مصحح: عبدالسلام محمد هارون، قم: مکتب الاعلام الاسلامی‌، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق، ج‌۴، ص۲۴۳.
۴. رجوع کنید: -ابن اثیر مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، محقق: طناحی محمود محمد، قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان‌، چهارم، ۱۳۶۷ ش‌، ج‌۳، ص۱۸۴.
۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت:‌دار إحیاء التراث العربی‌، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۶۸، ص۵۱۶.
۶. نراقی، احمد بن محمدمهدی، معراج السعاده. قم: مؤسسه انتشارات هجرت. ۲۹۱۱ ق، ص۲۶۳.
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج‌۲، ص۳۱۳.
۸. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، بیروت: دارالقلم‌، الدار الشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ص۶۹۷.
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج‌۲، ص۳۱۳.
۱۰. همان، ج‌۲، ص۴۳۵.
۱۱. مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین۷، قم: مدرسه الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ۱۳۹۷ ش، ذیل حکمت ۴۶.
۱۲. رجوع کنید: تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی‌، قم:‌دار الکتاب الإسلامی‌، چاپ دوم، ۱۴۱۰ ق، ص۳۳.
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج‌۸، ص۲۴۴.
۱۴. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول‌، محقق / مصحح: غفاری، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‌، چاپ دوم، ۱۳۶۳ ق، ص۲۸۵.