منظور از توكل سپردن كارها به خدا، و اعتماد بر لطف اوست، زیرا «توكل» از ماده «وكالت» به معنی وكیل نمودن و اعتماد بر دیگری كردن است.
توكل آن است كه انسان در برابر خداوند خود را جاهل و عاجز بداند و در عیین حالی که وظیفه اش را انجام می دهد و تلاشش را می کند كار خود را به خدای علیم قدیر واگذار كند.
ما برای انجام كارها و دستیابی به اهداف خود همواره از اسباب و وسایلی استفاده می كنیم و برای رسیدن به مرحله توكل باید در عین حالی که از آن ها استفاده می کنیم همه آن اسباب و وسایل را از خدا و خدا را «مسبب الاسباب» بدانیم. بنابراین، توكل در همه امور زندگی ما لازم است و باید جریان داشته باشد. و ما هیچ گاه حتی اگر تمام ملزومات ضروری برای انجام یك كار را داشته باشیم، باز هم بخاطر اثر بخشی همه آنها، باید توكل كنیم و حصول نتیجه را فقط از او بدانیم و از او طلب كنیم.
معنای توكل این نیست كه انسان دست از کار بكشد و در انتظار این باشد كه خدا كلیه كارهای او را انجام دهد. تفاوت انسان متوکل و غیر متوکل در یک بینشی است که شخص متوکل دارد. او در پشت همه نیروها و اتفاقات دست قدرت خدا را می بیند و به همین خاطر اعتماد و تکیه اش بر خداست. چنین فردی هیچ گاه برای رسیدن به هدفش و تامین نیازش از گناه استفاده نمیکند. چون میداند اگر خدا بخواهد میتواند خواسته اش را از طریق حلال تامین نماید. خدا نیز به مومن متوکل این وعده را داده است که او را کفایت کند و به مطلوبش برساند.(۱)
در احادیث وارد شده است كه از امام معصوم پرسیدند: توكل چیست؟ فرمود: «لاتخاف سواه. توكل این است كه از غیر خدا نترسی».(۲) از این تعبیرات به خوبی استفاده می شود كه روح توكل انقطاع الی الله یعنی بریدن از مخلوق و پیوستن به خالق است، و آن كس كه دارای این روحیه نباشد به حقیقت توكل نایل نشده است. در حقیقت سرّ توكل تكیه و اعتماد به خداست، بجای تكیه و مغرور شدن به توان، عقل و علم شخصی و نگاه استقلالی داشتن به موجودات و امکانات.
برخی می پندارند كه مرز «توكل» از مرز «تسبب» (استفاده از اسباب) جداست. بدین معنا كه هرگاه ابزارها، اسباب و عوامل كار فراهم است نیازی به توكل نیست و تنها در جایی كه اسباب و عوامل كار فراهم نیست، انسان باید بر خدا اعتماد و توكل كند. و آن جا كه توكل می كند نیازی به استفاده از اسباب ندارد و باید اسباب را رها كند.
چنین نیست كه انسان بخشی از كار را با اسباب عادی بدون توكل انجام دهد و بخش دیگر را با توكل، توسل و دعا، بلكه اینها در همه بخش های فعل آدمی حضور و ظهور دارد و حتی در جایی كه انسان با وسایل و اسباب كار می كند، باید بر خدا توكل كند. ما حتی در تهیه كردن ابزار و اسباب فعل و همچنین در استفاده از ابزارها باید اهل دعا و توكل باشیم. زیرا از یك سو اسباب موجود را، خدای «سبب ساز» فراهم آورده است و از سوی دیگر ممكن است بر اثر علل خاصی همان خدای سبب ساز كه «سبب سوز» نیز هست، ابزار موجود را از دست ما بگیرد و میان ما و هدفمان حایلی ایجاد كند.(۳) وظیفه ماست كه، چه آنجا كه اسباب و لوازم فراهم است، و چه جایی كه فراهم نیست، در هر حالت به خدا توكل كنیم.
پی نوشت:
۱. طلاق، ۳
۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۴۳، ح۴۲
۳. جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن کریم، برگرفته از کتابخانه نور. ص۳۶۵ ـ ۳۶۶