جبران کوتاهی در حق والدین

پرسش:
پدر و مادر‌ها برای ما بسیار عزیزند و گاهی ممکن است به دلیل شرایط بد روحی و جسمی، به ایشان بی‌احترامی کنیم و بعد پشیمان شویم. چه باید بکنیم تا کاملا جبران شود؟
 
 
پاسخ:
برای جبران عاق والدین در زمان حیاتشان نشان دهید که قصد تکرار چنین عملی را ندارید و از ایشان حلالیت بطلبید.
 
اما اگر در قید حیات نیستند،
۱) واجباتی که از آنها در حال حیات فوت شده مثل نماز و روزه و حج و بدهی‌های آنها ادا گردد.
۲) به آنچه وصیت کرده‌اند، عمل شود.
۳) آنها را تا آخر عمر نباید فراموش کرد. باید برایشان طلب آمرزش و رحمت کرد. به نیابت از آنها صدقه داد. اعمال مستحب به قصد و نیت آنها به جا آورد. هدایای معنوی برای آنها فرستاد.
امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: بنده‌ای که در حیات و زنده بودن پدر و مادرش به حال آنها نیکوکار است. اگر پس از مرگ، آنها را فراموش کند و حقوق و بدهی آنها را ادا نکند و برای آنها طلب رحمت نکند، خداوند او را عاق والدین به شمار می‌آورد. بنده‌ای که در زمان زنده بودن پدر و مادرش به آنها نیکی و احترام و احسان نکرده، عاق والدین می‌باشد، اگر پس از مرگ جبران کند و قرض و بدهی آنها را ادا کند و با دعا و طلب رحمت آنها را یاد کند، خداوند متعال او را نیکوکار، نسبت به پدر و مادرش به شمار می‌آورد و ثبت می‌کند.(۱)
 
روایات زیادی داریم که کسانی که از دنیا می‌روند، از وضع خانواده خود و اعمال خوب و بد آنها آگاهند. از اعمال خوب آنها خوشحال و شاد و از اعمال بد آنها دلگیر می‌شوند، به ویژه در مورد والدین روایت داریم که ارتباط آنها با اعمال فرزندانشان برقرار است. اعمال خوب و بد فرزندان باعث خوشی یا عذاب و ناراحتی آنها در عالم برزخ می‌گردد.
 
بی توجهی فرزندان و فراموش کردن پدر و مادر پس از مرگ آنها و سهل انگاری در پرداخت حقوقی که در دنیا بر گردن آنها بوده و عمدا یا سهوا پرداخت نکرده‌اند، باعث آزردگی و اذیت شدن و ناراحتی آنها می‌گردد. همین به معنای عاق والدین است، بر عکس جبران کوتاهی‌ها، بی‌احترامی‌ها و بی‌توجهی‌هایی که نسبت به پدر و مادر در زمان زنده بودنشان روا داشته شده، اما بعدا جبران شده، باعث شادی و خرسندی آنها در عالم برزخ می‌گردد و موجب می‌شود فرزندانی که در زمان زنده بودن شان عاق آنها بوده‌اند، در اثر نیکی پس از مرگشان، پدر و مادر از آنها راضی شوند و مورد دعای خیر و لطف آنها قرار بگیرند.
 
 
پی‌نوشت:
۱- اصول کافی، ج۳، ص۲۳۸