احکام اطاعت ازوالدین 2

 
 
پرسش:
آیا پدر و مادر حق كسب اطلاع از امور شخصی زندگی فرزند خود، كه دارای همسر و فرزند می‌باشد و زندگی مستقلی دارد را دارند یا خیر و اگر در این خصوص از ما سؤال كردند آیا بر ما واجب است كه تمامی جزئیات و كلیات زندگی خود را به اطلاع آنها برسانیم و یا می‌توان- البته با اجتناب از دروغ - از ارائه پاسخ امتناع كرد؟
 
پاسخ:
پدر و مادر حق كسب اطلاع از امور شخصی زندگی فرزند خود، كه دارای همسر و فرزند می‌باشد و زندگی مستقلی دارد را دارند. ولی بر فرزند لازم نیست تمامی جزییات و كلیات زندگی خود را به اطلاع آنها برساند. بلکه می‌تواند بدون آن که آن هارا ناراحت کرده باشد و دروغی گفته باشد از اطلاع رسانی خود داری کند.
باید توجه داشت که معمولا والدین خیرخواه فرزندان هستند و اگر بفهمند که فرزندشان از دخالت درزندگی او ناراحت می‌شود از دخالت و کسب اطلاع خودداری می‌کنند بنابراین اگر فرزند با زبان خوش والدینش را توجیه کند شاید مؤثر باشد که دیگر کسب اطلاع نکنند.
 
پرسش:
آیا اگر پدر و مادر در خصوص امور مالی فرزند عاقل و بالغ خود از قبیل خرید و فروش ملك، واگذاری ملك به غیر، میزان مخارج، بردن هدیه و یا دریافت قرض، امر و یا نهی خاصی داشتند این امر و نهی، لازم الاطاعه است یا خیر و اگر به خاطر اجتناب از وقوع بحثها و اختلافات خانوادگی آنها را در جریان این امور قرار ندهیم آیا پدر و مادر به حكم آیه شریفه(و بالوالدین احسانا) مجاز به تجسس از سایر اعضای فامیل و همسایگان و آشنایان جهت كشف موضوع هستند یا خیر؟
پاسخ:
اموال فرزند در ملکیت خود اوست و تصمیم گیری در مورد آنها نیز با خودش است. اما از آنجا که پدر و مادر ضرر فرزند خود را نمی‌خواهند و احترام آنها واجب است. نباید به آنها بی‌حرمتی شود و یا موجبات آزار و اذیت آنها فراهم آید.(سؤال تلفنی از دفتر آیت الله صافی)
تجسس در امور دیگران جایز نیست حتی فرزند.
 
پرسش:
آیا فرزند و همسر فرزند انسان نیز به حكم آیه (و قولوا للناس حسنا) جزیی از كلمه ناس تلقی می‌شوند و احتراز از غیبت و ظن و گمان در خصوص آنان نیز واجب است و یا در صورت دلسوزی، پدر و مادر می‌توانند در خصوص ایشان غیبت یا ظن و گمان داشته باشند؟
پاسخ:
این دستور قرآن عمومی است و هیچ آیه و روایتی نداریم که غیبت زن و فرزند را استثنا کرده و مجاز شمرده باشد. از لحاظ فقهی و اصولی این خطاب و آیه سخن گفتن نیکو را با همه مردم (ناس) لازم شمرده و غیبت را به طور عام و مطلق جز در موارد استثنایی و محدود که در جای خود ذکر شده و دلیل خاص دارد (که در آن موارد انگیزه و اثر مثبت هست)منع کرده و تا زمانی که دلیل بر استثنای موارد دیگر نداشته باشیم، منع بر عمومیت خود باقی و موارد ممنوع می‌باشند و تا به حال دلیلی بر استثنای زن و فرزند ارائه نشده است.
ما نباید عیب پنهان هیچ مؤمنی را نزد دیگران آشکار کرده و او را تحقیر و بی‌آبرو سازیم؛ همچنین باید به همه انسان‌های مؤمن تا ممکن است خوش گمان باشیم و کار آنان را بر وجه صحیح حمل کنیم و در این وظیفه فرقی نیست که طرف مقابل همسر، فرزند ما یا دیگری باشد.
وقتی کسی دلسوز دیگری است در حفظ آبروی او تلاش بیشتر دارد و تذکر عیب فرد به خود فرد در تنهایی برای اصلاح او، اصلا غیبت نیست تا بگوییم این غیبت نسبت به فرزندان جایز است. چنین تذکری نسبت به همه لازم است و اختصاص به زن و فرزند ندارد و ناشی از دلسوزی و تعهد ایمانی است و کرامت و شخصیت فرد هم لکه‌دار نمی‌شود.
غیبت، افشای عیب پنهانی فرد نزد دیگران برای بی‌آبرو کردن و تحقیر نمودن اوست نه تذکر به فرد در تنهایی و دور از چشم دیگران و یا در صورت لزوم نزد دیگران تا اصلاح شود. تذکر دلسوزانه و دور از چشم دیگران و در صورت لزوم جلوی چشم دیگران، نسبت به همه افراد پسندیده و مصداق امر به معروف و نهی از منکر است.
 
پرسش:
آیا اگر پدر و مادر اصرار كنند كه موضوعی را برایشان فاش سازیم و به دلایلی این امر از نظر ما منطقی یا عقلانی نباشد و پدر و مادر تهدید كنند كه در صورت عدم افشای موضوع، دل ما می‌شكند و عواقب سختی برای فرزند در پی دارد تكلیف چیست؟
پاسخ:
این امر بستگی به موضوعی دارد که می‌خواهد فاش شود
اگر آن موضوع راجع به گناه و یا اشتباه فاحشی بوده که خود فرد انجام داده است و یا راجع به گناه فرد دیگری بوده است و یا راجع به اسرار فرد دیگری است که در صورت گفتن آبروی آن فرد می‌رود، یا آن فرد راضی به افشای آن نیست، فرزند اصلا مجاز نیست این موضوعات را فاش کند. چون هیچ کس حق ندارد گناهان خود یا دیگری را فاش سازد و اعتراف کند و آبروی خود یا دیگران را ببرد، در این موارد که پای گناه به میان می‌آید و والدین از ما درخواست دارند گناه کنیم لازم نیست از حرف آنها اطاعت کنیم. ولی در عین حال نباید با آنها به درشتی سخن گفت و یا برخورد و حرکت بدی انجام داد، فقط آن موضوع را فاش نساختن کافی است.
اما اگر افشای آن موضوع باعث آبروریزی و یا خارشدن خود و دیگران نمی‌شود. بلکه امری جزئی و یا شخصی است و ممکن است حتی بتوانند در این زمینه به فرزند کمک کنند در این جا باید به حرف آن‌ها عمل کرد و آن موضوع را به آنها گفت.