ملاک قساوت قلب

پرسش:
من مدتی است که در نماز حواس‌پرت شدم و گریه هم نمی‌کنم. برخی می‌گویند دچار قساوت قلب شدم! منظور از قلب چیست؟ چه عواملی باعث قساوتش می‌شود و راهکار درمان چیست؟ ممنون که کامل راهنمایی می‌کنید.
 
 
پاسخ:
قلب یکی از پرکاربردترین واژه‌های استفاده‌شده در منابع دینی است که در مورد آن زیاد مطلب وجود دارد. یکی از مفاهیمی که در این مورد مطرح است واژه قساوت قلب است که به معنای سختی و تاریکی دل است که در مورد عوامل و راه‌کار رفع آن لازم است نکاتی خدمت شما عرض کنیم:
 
۱. قلب در زبان عربی و فارسی یکسان بوده و به دو معنا به کار می‌رود، قلب صنوبری که خون را به تمام بدن پمپ پاژ می‌کند و قلب به معنای روح، جان، نفس و غیره، اما فقط توسط قرائن قطعی متمایز می‌شوند. قلب در قرآن فقط به یک معنا به‌کاررفته است که با توجه به قرائن قطعی به همان معنای جان، دل، روح و... می‌باشد. برخی موارد استفاده قلب در قرآن عبارت است از: اطمینان قلب، امتحان قلوب، انکار قلب، باور قلب، تألیف قلوب(۱) و موارد متعدد دیگری که قرآن آمده حکایت از همین معناست.
 
۲. قساوت قلب یعنی سخت‌دل شدن که مهربانی و رقت قلب متضاد آن است. احادیث و روایات بسیاری رقت قلب را ستوده است. از سوی دیگر گریه نکردن را ناشی از قساوت قلب دانسته است یعنی یکی از مهم‌ترین نشانه‌های قساوت قلب، خشکی چشم و عدم توانایی در گریه است. مولای متّقیان امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «چون گریه‌ات نیاید، تظاهر در گریستن کن. پس اگر از چشمانت به‌اندازه سر پشّه‌ای اشک خارج شود، خوش به حالت»(۲) از روایات برمی‌آید گناه یکی از عوامل مهم قساوت قلب و خشکی چشم است. انسان وقتی گناه می‌کند، قلبش تیره‌وتار شده و دقّت و نرمی از آن خارج می‌شود. قلب سخت و تیره نمی‌تواند در چشم اثر بگذارد و آن را گریان کند. انسان‌های غافل نمی‌توانند گریه کنند، چون فکر و دلشان به دنیا مشغول می‌باشد. چشمانشان مجذوب جلوه‌های دنیا و قلب شان از عاطفه خالی است. چنین چشمی نمی‌تواند اشک بریزد. اشک به خارج از این عالم تعلق دارد، چون از محبت ریشه می‌گیرد و محبت جایگاه ملکوتی دارد. شهید بزرگوار مرحوم دستغیب شیرازی درباره قساوت قلب و درمان آن مطالب مبسوط و ارزنده‌ای دارند(۳) سفارش درباره یاد مرگ در خطبه‌ها و مکتوب‌های امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه و غیر آن زیاد به چشم می‌خورد. بالاتر از همه، سفارش‌ها و سخنان زیادی است که در قرآن مجید راجع به مرگ و جهان آخرت شده است. ضمن این‌که یاد خدا و نیز مهربانی بایتیم دل را نرم می‌کند البته تذکر این نکته لازم است که انسان‌ها در استعدادها، عواطف و روحیات متفاوت‌اند. بیش‌تر تفاوت‌ها ناشی از شرایط و زمینه‌ها و امکانات متفاوتی است که افراد در آن پرورش‌یافته‌اند. بعضی به خاطر عامل ارثی، کم‌تر می‌توانند گریه کنند. بارها دیده‌شده است این‌گونه افراد حتی در فوت عزیزان شان آن‌گونه که بعضی واکنش نشان می‌دهند، متأثر نمی‌شوند. بعضی هم راحت گریه می‌کنند و هم راحت می‌خندند. بعضی نمی‌توانند به‌آسانی بخندند و به‌سختی گریه می‌کنند.
 
۳. برای به دست آوردن رقت قلب باید اسباب و عللی را بادل آمیخت. پاره‌ای از اسباب رقت قلب عبارت‌اند از:
الف: اجتناب از گناه: حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «اشک‌ها خشکیده نشد مگر به خاطر سنگدلی‌ها و قساوت قلب‌ها. قلوب با قساوت نشد مگر به خاطر زیادی گناهان»(۴) بنابراین یکی از ریشه‌های اشک نداشتن، قساوت قلب است. ریشه قساوت قلب گناه است. پس ریشه اشک داشتن رقت قلب است. ریشه رقت قلب پرهیز از گناه است.
ب: زهد در دنیا: امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: زهد ورزان در دنیا قلب‌های شان می‌گرید، گرچه به‌ظاهر بخندند(۵) گریه قلب همان رقت قلب است و با زهد در دنیا حاصل می‌شود. زهد یعنی دل را درگرو مال و آمال نگذاشتن.
ج: ترک آرزوهای دراز: خداوند به حضرت موسی(علیه السلام) می‌فرمایند: «آرزویت را در دنیا طولانی مکن تا که قلبت با قساوت گردد. کسی که قساوت قلب دارد، از من دور است.»(۶)
د: اندازه خوری: روایاتی نقل شد که دلالت دارد پرخوری دل را قساوت می‌بخشد. پس می‌توان نتیجه گرفت که اندازه خوری مانع قساوت قلب و روح می‌شود. مراد از اندازه خوری آن است که انسان به حدی بخورد که از پرخوری مریض نشود. ملاک این است که از پرخوری بدنش بیمار نگردد؛ پس اگر از افراط در کم خوری هم کسی مریض شود، نکوهیده است. بدن چون مرکب روح است، باید قوی و چالاک باشد.
و علاوه بر آن چه گذشت اموری مانند:
-مهربانی کردن به یتیم.
-خوردن بعضی غذاها و میوه‌ها البته با رعایت مزاج و سنجش دیگر شرط‌ها مانند انجیر، انگور و زیتون.
-یاد و ذکر خدا.
-قرائت قرآن.
-شرکت در تشییع‌جنازه.
- پرداخت بدهی‌ها.
-شستشوی لباس‌ها.
-رفتن به بیمارستان‌ها و سرکشی به بیماران و مستضعفان، در رقت قلب مؤثر است.(۷)
 
۴. توجه و حضور قلب در نماز بسیار خوب است، ولی لازمه‌اش داشتن گریه و اشک در نماز نیست. شما می‌توانید در نماز حضور قلب داشته باشید، ولی گریه هم نکنید. اساس حضور قلب و توجه در نماز آن است که انسان مقدمات و تعقیبات نماز را طوری رعایت کند که در وسط نماز بداند چه می‌گوید و معانی الفاظی که استعمال می‌کند را بفهمد. برای این منظور راهکارهایی وجود دارد که به‌صورت مختصر عبارت است از: انجام مقدمات نماز مانند نافله‌ها، اذان و اقامه و سجاده و...، انجام تعقیبات نماز از دعا و ذکر و...، خواندن نماز به صور شمرده و با ذکر رکوع و سجود و قنوت طولانی و دقت در معانی الفاظی که استفاده می‌کند. این کارها باعث می‌شود کم‌کم توجه و حضور قلب در نماز زیادتر شود و آثار نماز را بهتر احساس کند و به‌تدریج لذت بیشتری از نماز برده و اشتیاق به نماز نیز بیشتر می‌شود.
 
نتیجه: 
گریه نکردن در نماز نشانه قساوت قلب نیست. اساساً چنین چیزی در نماز لازم نیست بلکه مهم حضور و توجه قلبی به معنویت و عالم بالاست. گاهی منظور از قلب همان روح آدمی است که بر اساس عواملی دچار سختی و سفتی می‌شود و نرمی و انعطاف‌پذیری لازم را ندارد ازاین‌رو باید راه‌هایی را به کاربرد تا بتوان مجدد آن را از این حالت خارج کرد.
 
 
منابع برای مطالعه بیشتر:
-قلب سلیم، عبدالحسین دستغیب
-حضور قلب در نماز، هادی قطبی
-کتاب مهارت حضور قلب در نماز، منصوره شایسته
 
 
 
کلیدواژه‌ها:
قلب، قساوت قلب، رقت قلب، عوامل قساوت، نماز، حضور قلب در نماز، گریه.
پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره بقره، آیه ۲۶۰؛ آل‌عمران، آیه ۱۵۴؛ توبه، آیه ۸؛ آل‌عمران، آیه ۱۶۷؛ انفال، آیه ۱۶۷.
۲. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق،‌دار الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ ه ق، ص۳۱۷.
۳. دستغیب، عبدالحسین، قلب سلیم، انتشارات دارالکتاب، ص۳۰۱ تا ۳۵۷.
۴. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۹ ه. ق، ج۱۱، ص۳۳۷.
۵. سید رضی، نهج‌البلاغه؛ انتشارات‌دار الهجره، قم، خطبه ۱۱۳.
۶. ثقه الاسلام کلینی، کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ش، ج۳، ص۳۲۹.
۷. قلب سلیم، ص۲۳۲.