سؤال:
با توجه به حدیث «و بالاسناد يرفعه إلى المقداد بن أسود الكندي قال: كنا مع رسول الله ( صلى الله عليه وآله) و هو متعلق بأستار الكعبة و هو يقول: اللهم اعضدنی و اشدد أزري و اشرح صدری و ارفع ذكری، فنزل جبرئيل (عليه السلام) و قال: أقرأ يا محمد، قال: و ما أقرأ؟ قال: أقرأ: ألم نشرح لك صدرك ـ و وضعنا عنك وزرك ـ الذي أنقض ظهرك ـ و رفعنا لك ذكرك، بعلی صهرك؟ فقال: فقرأها (صلى الله عليه وآله) و أثبتها ابن مسعود فی مصحفه فأسقطها عثمان» آیا قرآن کریم تحریف شده است؟
پاسخ:
وَ بِالْإِسْنَادِ يَرْفَعُهُ إِلَى الْمِقْدَادِ بْنِ أَسْوَدَ الْكِنْدِيِّ قَالَ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ اعْضُدْنِي وَ اشْدُدْ أَزْرِي وَ اشْرَحْ صَدْرِي وَ ارْفَعْ ذِكْرِي فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) وَ قَالَ: اقْرَأْ يَا مُحَمَّدُ قَالَ: وَ مَا أَقْرَأُ؟ قَالَ: اقْرَأْ أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَكَ وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ بِعَلِيٍّ صِهْرِكَ فَقَالَ فَقَرَأَهَا (صلی الله علیه و آله) وَ أَثْبَتَهَا ابْنُ مَسْعُودٍ فِي مُصْحَفِهِ فَأَسْقَطَهَا عُثْمَانُ» (1)
این روایت از نظر سند مرفوع است بنابراین از نظر سند، ضعیف محسوب میشود، اما از نظر متن ـ به فرض صحت نقل ـ از مقداد بن اسود کندی جریانی را نقل میکند که گفته: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در کنار خانه خدا در حال راز و نیاز و دعا بود و در دعایش از خداوند سبحان میخواهد که او را یاری دهد و پشتیبانی نماید و نامش را بلند گرداند. جبرئیل امین (علیه السلام) نازل میشود و آیاتی از سوره انشراح را بر او میخواند و اعلام میدارد که خداوند سبحان به واسطه علی (علیه السلام) داماد پیامبر، او را یاری میکند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آیات سوره انشراح را به همراه جملهای که بیانگر یاور بودن امام علی (علیه السلام) است را برای اصحاب میخواند. ابن مسعود که یکی از کاتبان وحی است تمام آن مطالب را در مصحفش مینویسد؛ ولی عثمان در زمان جمع قرآن، آن عبارت پایانی که دال بر یاور بودن امام علی (علیه السلام) بود و در مصحف ابن مسعود هم نوشته شده بود را حذف میکند.
مشابه اینگونه روایات زیاد داریم که در ادامه یک نمونه دیگرش را نقل میکنم. این گونه روایات را اصطلاحا روایات تفسیری می نامند، یعنی گاهی میشده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ـ و بعد از ایشان، امامان معصوم (علیهم السلام) ـ آیات قرآن را برای مردم میخواندند و در حین بیان برخی آیات، به معنای آنها هم اشاره میکردند و توضیحی میدادند و میفرمودند که به عنوان نمونه، این آیه درباره چه کسی یا درباره چه چیزی نازل شده یا چه مقصودی داشته است؛ البته منظور این بزرگواران این نبوده که این توضیحات اضافه، جزء آیه قرآن است (یک شاهد این است که در مواضع متعدد، به ویژه در قرائت نماز و یا تلاوت آن آیات در جاهای دیگر، آن آیات را بدون آن توضیحات اضافه قرائت میکردهاند که به خوبی نشان میدهد آن توضیحات اضافه، جزو آیات قرآنی نبوده است).
یک نمونه دیگر از این دست روایات ـ که ناظر به آیه 67 مائده است ـ چنین است:
«... أتاه جبرئيل (عليه السلام) على خمس ساعات مضت من النهار بالزجر و الانتهار و العصمة من الناس، فقال: يا محمد، إن الله عز و جل يقرئك السلام، و يقول لك: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ في علي وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» (2)
در این روایت، عبارت «فی علی» جزو آیه 67 مائده نیست بلکه توضیح آن قسمت از آیه است که خداوند متعال به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تأکید و سفارش میکند حتما آن چه خداوند بر او نازل کرده را به مردم ابلاغ کند و تهدید جدی مینماید که ابلاغ نکردنش مساوی است با انجام ندادن رسالت! عبارت «فی علی» در واقع توضیح میدهد که آن چیز مهم که باید ابلاغ میشده، چه بوده است؛ آن موضوع، درباره علی (علیه السلام) و بیان امامت و جانشینی ایشان بوده است.
بند پایانی روایتی هم که شما اشاره داشتید در واقع توضیح دهنده آیات سوره انشراح است به ویژه آیات پایانی آن ـ فاذا فرغت فانصب (هنگامى كه از كار مهمى فارغ مىشوى، به مهم ديگرى پرداز) ـ که مطابق روایات، یک تفسیر این آیه، نصب اميرمؤمنان على (علیه السلام) به خلافت، بعد از انجام امر رسالت است. (3)
منابع:
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 36، ص 116، ح 63.
2. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان، ج 2، ص 229.
3. رجوع کنید به: تفسیر نمونه، ج 27، ص 131.