پرسش :
روزهای بدیمن را توزیع دهید با توجه به عدد۱۳ و روز تولد حضرت علی ع روز ۱۳ رجب؟
پاسخ :
از نظر عقلی دلیلی بر اثبات یا نفیسعادت و نحوست روزها وجود ندارد، همان گونه که دلیلی بر نفی آن نداریم. مرحوم علامه طباطبایی در این باره میگوید: «نحس بودن روز یا مقداری از زمان، به این معنا است که در آن زمان، جز شرّ و بدی، حادثهای روی ندهد و اعمال آدمی، یا دستکم نوع خاصی از اعمال، برای صاحب آن، برکت و نتیجه خوبی نداشته باشد. سعد بودن روز، درست برخلاف این است. ما به هیچ وجه نمیتوانیم بر سعادت روزی از روزها یا زمانی از زمانها یا نحوست آن، برهان اقامه کنیم؛ زیرا طبیعت زمان از نظر مقدار به گونهای است که اجزای آن مثل هم است و یک چیز به شمار میآید. بنابراین با نگاه به خود زمان، فرقی میان این روز و آن روز نیست تا یکی را سعد و دیگری را نحس بدانیم؛ و لیکن علل و عواملی که در حوادث مؤثرند و در به ثمر رساندن اعمال تأثیر دارند، از حیطه علم و آگاهی ما خارجند و ما نمیتوانیم قطعات زمان را با عواملی که در آن زمان دست به کارند، بسنجیم تا بفهمیم آن عوامل در این قطعه از زمان چه عملکردی دارند و عملکرد آنها به گونهای است که این قسمت از زمان را سعد یا نحس میکند، یا نه؟ تجربه نیز در این مسأله، راهگشا نیست؛ زیرا تجربه هنگامی مفید است که ما زمان را به صورت جدا از عوامل در اختیار داشته باشیم و با هر عاملی هم آن را سنجیده باشیم تا بدانیم که فلان اثر، اثر فلان عامل است؛ در حالی که ما زمان را جدا از عوامل نداریم و عوامل هم برای ما شناخته شده نیست. درست به همین علت است که ما راهی برای انکار سعادت یا نحوست ایام نداریم و نمیتوانیم بر نبودن چنین واقعیتی برهان اقامه کنیم. همان گونه که نمیتوانیم برای اثبات آن هم برهان بیاوریم. آری، وجود چنین چیزی، یعنی سعد یا نحس بودن ایام، بعید است؛ ولی بعید بودن چیزی، غیر از محال بودن آن است».
اما از نظر شرع در قرآن مجید در دوجا نامی از نحوست ایام آمده است: "مانند باد وحشتناک و سردی را در یکروز شومبر آنها فرستادیم".(۱)
در جایدیگر میفرماید: "ما تندباد سخت و سرد در روزهای شومی بر آنها مسلط کردیم".(۲)
در مقابل زمان سعد نیز در قرآن آمدهاست: "ما قرآن را در شبی مبارک نازل کردیم".(۳)
در روایاتاسلامی به نحس و سعد ایام برخورد میکنیم، مثلاً چهار شنبه هر هفته و چهار شنبه آخر ماه به عنوان ایامنحس ذکر شدهو روز اوّلماهروز سعد و مبارکی معرفیگردیده است. برخی معتقدند بعضی روزها واقعا نحساند ولی نحس بودن آن با توکل بر خداوند، صدقه و توسل به خداوند و مقربان درگاه او برطرف میشود. وظیفه ما انجام این اعمال است، نه رعایت سعد و نحس بودن ساعات. در برابر این نظریه برخی معتقدند :سعد و نحس بودن برخی ایام واقعی نیست، بلکه به جهت حوادثی است که در این روزها اتفاق افتاده و یا به جهت فال بد زدن مردم به این روزها و نحس دانستن آن از سوی مردم میباشد. ممکن است نحس دانستن در نفسهای ضعیف مؤثر واقع شود و همین اثر نفسانی و دل چرکین شدن، موجب بروز حوادثی برای انسان شود؛ به همین جهت در روایات به جهت برطرف شدن این حالت نفسانی به ما دستور داده شده صدقه بدهیم و یا دعا بخوانیم. برخی روایات هم میتواند مؤید این نظریه باشد. در پارهای از این روایات علت نحوستآمده و آن حوادث ناگواری است که اتفاق افتاده است، مانند رحلت رسول خدا (ص) و شهادت سید الشهدا و انداختن ابراهیم در آتش و غیرهکه همه در روز دو شنبه واقع شده است. علامهطباطبایی(ره) پساز نقل روایات میگوید: "اخباری که در بارة نحوست و سعادت ایام وارد شده، بیش از این دلالت ندارد کهسعادت و نحوستبه خاطر حوادث دینی است کهبر حسب ذوق دینی و یا بر حسب تأثیر نفوس یا در فلان روز ایجاد حسنکرده و یا باعث قبح و زشتیآن شده، اما اینکه خود آن روز و یا آن قطعه از زمان، متصّف بهمیمنتو یا نحوست شود و تکویناً خواص دیگری داشته باشد که سایر زمانها آن خواص را نداشته باشد، از آن روایات بر نمیآید. هر روایتیکه بر خلافآنچهگفتیم ظهور داشتهباشد، باید حمل بر تقیه کرد و یا به کلی طرح[= بی اعتبار]نمود".(۴)
روایتیکه یکیاز یاران امام هادی(ع) نقل کرده، مؤیدّ این مطلب است: روزی خواستم خدمت امام هادی(ع) برسمکه در آنروز در مسیر راه انگشتممجروحشد و سواری از کنارم گذشت و به شانة من صدمهزد و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباس را پاره کردند. گفتم: خدا مرا از شرّ تو ای روز حفظکند. عجبروز شومی هستی! امام(ع) فرمود:"با اینکه با ما ارتباط داری، چنین میگوییو روز را کهگناهی ندارد، گناهکار میشمری؟"آن مرد عرض میکند: از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطای خود پیبردم. عرض کردم: ای مولای من، از این خطا استغفار میکنم. حضرتفرمود:"روزها چه گناهی دارند که شما آنها را شوممیدانید و حال آنکهکیفر اعمال شما در اینروزها دامانتان را میگیرد؟" .(۵)
پس طبق این روایت، روزها نحس ندارند بلکه نتایج اعمال ما آن روز یا شب را به خوب یا بد بودن متصّف میکند. اما روایاتی که برای رفع نحوست اعمال یا دعاها یا اذکار خاصی بیان کردهاند، مثل آنچه از امامصادق(ع) نقلشده که: کسی که اولّ صبح صدقه دهد، خداوند نحوست در آن روز را از او دفعسازد".(۶)
یا فرموده اند:"اگر روز چهار شنبه سفر میکنی، صدقه بده و آیتالکرسی بخوان".(۷)
علامه طباطبایی چنین توجیه کردهاند: "اینروایات در مقام نجات دادن مردم از شرّ تفأل(فال بد زدن) است. میخواهد بفرماید: اگر قوّت قلبت بهاین حد است که اعتنایی به نحوست ایام نکنی، کهچه بهتر و اگر چنین قّوت قلبی نداری، دست به دامنخدا شو و قرآنی بخوان و دعائیبکن".(۸)
از مجموع این دو آیه چنین بر میآید که سعادت و نحوست روزها و ساعتها به علت حوادثی همچون نزول عذاب بر امت، ولادت پیامبر، بعثت پیامبر، رحلت پیامبر، شهادت حضرت امام حسین و... بوده که در آن روزها رخ داده است؛ اما این که خود آن روزها و یا آن قطعه از زمان، به میمنت و یا شومیت متصف شود و از لحاظ تکوینی خواص دیگری داشته باشد که سایر زمانها آن خواص را نداشته باشند، از روایات برنمیآید. تذکر دو نکته در مورد سعد و نحس ایام ضروری است: ۱. مسأله توجه به سعد و نحس ایام، علاوه بر این که انسان را غالباً به حوادث تاریخی آموزنده رهنمون میشود، عاملی برای توسل و توجه به ساحت قدس الهی، و استمداد از ذات پاک پروردگار است؛ در روایات میخوانیم: در روزهایی که بر آنها نام نحس گذارده شده، میتوانید با دادن صدقه و استمداد از لطف خداوند، به دنبال کارها بروید و پیروز و موفق باشید. ۲. بعضی در مسألة سعد و نحس ایام، به اندازهای راه افراط را پوییدهاند که برای انجام هر کاری، اوّل به سراغ سعد و نحس ایام میروند و عملاً از بسیاری فعالیتها باز میمانند و فرصتهای طلایی را از دست میدهند یا این که به جای بررسی عوامل شکست و پیروزی خود و دیگران، گناه همه شکستها را به گردن شومی ایام میاندازند؛ همان گونه که رمز پیروزیها را در نیکی ایام جستجو میکنند. این، نوعی فرار از حقیقت، و افراط در مسأله، و توضیح خرافی حوادث زندگی است که باید به شدت از آن پرهیز کرد.(۹)
نحوست سیزده عقیده خرافاتی است(احتمالا از خرافههای روزگار قدیم ایرانیان است و یا این که از خرافه های کشورهای غربی است و از فرهنگ آنها به فرهنگ ما رخنه کرده است.) این خرافه از نظر اسلام، هیچ پایه و اساسی ندارد و ما شیعیان ۱۳ رجب را که روز ولادت حضرت امام علی(ع) است، عید خود دانسته و احترام خاصی به آن داریم.(۱۰)
پی نوشت:
۱. المیزان، ج ۱۹، ص ۷۱ - ۷۲
۲ . قمر (۵۴) آیه ۱۹.
۳ . فصلت (۴۱) آیه ۱۶.
۴ . دخان (۴۴) آیه ۳.
۵ . ترجمه المیزان، ج۱۹، ص ۱۴۴.
۶ . بحارالانوار، ج۵۶، ص ۲.
۷ . همان، ج۵۶، ص ۳۱.
۸ . همان، ص ۲۸.
۹ . ترجمه المیزان، ج۱۹، ص ۱۴۳.
۱۰. ر، ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج ۲۳، ص ۴۲؛ ترجمة المیزان، موسوی همدانی، ج ۱۹، ص ۱۱۵، انتشارات جامعه مدرسین.