روایات فراوانی در باب فضیلت انتظار فرج وارد شده است،می خواستم بدونم چه نوع انتظارى ارجح است ؟
درك دقیق معنای انتظار مبتنی بر فهم جامع اندیشه مهدویت است واندیشه مهدویت را باید با توجه به مجموعه معارف اسلامی و در راستای هدف كلی دین اسلام د ید.
بنا بر آموزه های دینی، مهدی (عج) روزی ظهور كرده و وعده های الهی را به اجرا درمی آورد، او برپا كننده حكومت صالحان می باشد و مومنان به میزان ایمان وعمل صالحشان در حكومت مهدی (عج) قرب و منزلت دارند. این اندیشه پایانی زیبا و نورانی برای جریان زندگی انسان تصویر می كند و عامل شعله ور شدن امید در دل های مومنین است.
امید به ظهور مهدی (عج) همان امید به خداست. امید موتور حركت انسان در زندگی است و امید به مهدی (عج) عامل حركت استوارتر انسان در مسیر خوبی ها یعنی همان هدف اصلی دین می باشد.
مقصود از انتظار فرج، امید و دلبستگی به مهدی (عج) است. بنابراین انتظار فرج ارجح که مقصود دین است به تعبیر شهید مطهری، انتظاری سازنده و نگه دارنده، تعهدآور، نیرو آفرین و تحرك بخش است. به گونه ای كه خود نوعی عبادت و حق پرستی است. برخی به خطا به گونه ای اندیشه مهدویت را تصویر می كنند كه انتظار براساس آن به معنای كمك به رشد ظلم و فساد و پرشدن دنیا از گناه می باشد در حالی كه بی شك چنین اموری با هدف دین بیگانه است، بنابراین انتظار و عشق به مهدی؛ یعنی، عشق به همه خوبی ها و امید اقامه همه خوبی ها در دنیا این عشق و امید عاملی است كه انسان را وا می دارد تا هر چه بیشتر و محكم تر در راه خوبی ها قدم بردارد، پس انتظارفرج مسئولیت آفرین است.
به تعبیری دیگر می توان گفت: انتظار ظهور منجی هیچ گاه به حقیقت نمی پیوندد مگر در صورتی كه سه عنصر اساسی در آن محقّق گردد:
۱ - عنصر عقیدتی:
شخص منتظر باید ایمان راسخی به حتمی بودن ظهور منجی ونجات بخشی او داشته باشد.
۲ - عنصر نفسانی:
زیرا شخص منتظر باید در حالت آمادگی دائمی به سر ببرد.
۳ - عنصر عملی وسلوكی:
شخص منتظر باید به قدر استطاعت خود در سلوك ورفتارش زمینه های اجتماعی وفردی را برای ظهور منجی فراهم نماید.
با نبود هر یك از این سه عنصر اساسی، انتظار حقیقتاً معنا پیدا نمی كند.
منابع زیر جهت مطالعه پیرامون شناخت انتظار ارجح و واقعی بسیار مفید است:
۱- قیام و انقلاب مهدی، شهید مطهری، صدرا، تهران (این كتاب اساسا" به معنای انتظار پرداخته است).
۲- امامت ومهدویت، آیت الله صافی، انتشارات اسلامی قم، ۱۳۷۵ (این اثر به مجموعه ای از بحث ها پیرامون امام مهدی (عج) پرداخته و خصوص بحث انتظار نیز یكی از فصل های كتاب است، ج ۱، ص ۳۵۱ - ۳۹۸).
بنا بر آموزه های دینی، مهدی (عج) روزی ظهور كرده و وعده های الهی را به اجرا درمی آورد، او برپا كننده حكومت صالحان می باشد و مومنان به میزان ایمان وعمل صالحشان در حكومت مهدی (عج) قرب و منزلت دارند. این اندیشه پایانی زیبا و نورانی برای جریان زندگی انسان تصویر می كند و عامل شعله ور شدن امید در دل های مومنین است.
امید به ظهور مهدی (عج) همان امید به خداست. امید موتور حركت انسان در زندگی است و امید به مهدی (عج) عامل حركت استوارتر انسان در مسیر خوبی ها یعنی همان هدف اصلی دین می باشد.
مقصود از انتظار فرج، امید و دلبستگی به مهدی (عج) است. بنابراین انتظار فرج ارجح که مقصود دین است به تعبیر شهید مطهری، انتظاری سازنده و نگه دارنده، تعهدآور، نیرو آفرین و تحرك بخش است. به گونه ای كه خود نوعی عبادت و حق پرستی است. برخی به خطا به گونه ای اندیشه مهدویت را تصویر می كنند كه انتظار براساس آن به معنای كمك به رشد ظلم و فساد و پرشدن دنیا از گناه می باشد در حالی كه بی شك چنین اموری با هدف دین بیگانه است، بنابراین انتظار و عشق به مهدی؛ یعنی، عشق به همه خوبی ها و امید اقامه همه خوبی ها در دنیا این عشق و امید عاملی است كه انسان را وا می دارد تا هر چه بیشتر و محكم تر در راه خوبی ها قدم بردارد، پس انتظارفرج مسئولیت آفرین است.
به تعبیری دیگر می توان گفت: انتظار ظهور منجی هیچ گاه به حقیقت نمی پیوندد مگر در صورتی كه سه عنصر اساسی در آن محقّق گردد:
۱ - عنصر عقیدتی:
شخص منتظر باید ایمان راسخی به حتمی بودن ظهور منجی ونجات بخشی او داشته باشد.
۲ - عنصر نفسانی:
زیرا شخص منتظر باید در حالت آمادگی دائمی به سر ببرد.
۳ - عنصر عملی وسلوكی:
شخص منتظر باید به قدر استطاعت خود در سلوك ورفتارش زمینه های اجتماعی وفردی را برای ظهور منجی فراهم نماید.
با نبود هر یك از این سه عنصر اساسی، انتظار حقیقتاً معنا پیدا نمی كند.
منابع زیر جهت مطالعه پیرامون شناخت انتظار ارجح و واقعی بسیار مفید است:
۱- قیام و انقلاب مهدی، شهید مطهری، صدرا، تهران (این كتاب اساسا" به معنای انتظار پرداخته است).
۲- امامت ومهدویت، آیت الله صافی، انتشارات اسلامی قم، ۱۳۷۵ (این اثر به مجموعه ای از بحث ها پیرامون امام مهدی (عج) پرداخته و خصوص بحث انتظار نیز یكی از فصل های كتاب است، ج ۱، ص ۳۵۱ - ۳۹۸).
موضوع: