سؤال:
من تو خانواده مذهبی بزرگ شدم اما تو سنین نوجوانی مذهبی بودنم حالت افراطی بودن گرفت و مشکلاتم شدیدتر شد. من دچار مشکلاتی مثل ترس اجتماعی و افسردگی بودم و دورتر و دورتر شدم از دین و خدا ولی الان که تو 20 سالگی هستم، باز هم می خواهم مثل قبل محبّ اهل بیت (علیهم السلام) باشم اما وسواس فکری دارم و کمال گرا هستم. نمیدانم چطوری تعادل را رعایت کنم؟
پاسخ:
مراجع گرامی! احساس شما را می فهمیم و خوب می دانیم که تردید و دودلی اجازه تصمیم صحیح را به شما نمی دهد ولی مطمئنیم با اراده ای که دارید همه چیز را از اول خواهید ساخت و آینده ای موفق را برای خودتان رقم خواهید زد. در واقع افرادي چون شما نبايد بعلت اين وضعيت خودشان را از جامعه كنار بكشند و متفاوت با ديگران به اين زندگي نگاه نمايند. بلكه آنها هم مي تواند با همه مشکلات ها به موفقيت برسند.
قبل از بيان اين نكات بايد عرض كنيم خودتان را شكست خورده فرض نكنيد زيرا توانمندي هاي زيادي داريد و از آن غافليد. با اين حالت دچار خود كم بيني شده ايد و آينده را بر خود تيره و تار نموده ايد.
اما نكات: نكته اول: از مشكلات موقعيت بسازيد. مطمئنا شما اين جمله را قبول داريد كه انعطافپذيري، سودمندتر از انفعال يا مقاومت است. وقتي با هر چيزي كه پيش ميآيد فعالانه روبهرو شده و آنرا بهكار بريم، وقتي حتي دردناكترين وضعيتها را هم با آغوش باز بپذيريم، با كفايت بيشتري با مشكلات برخورد ميكنيم.
پرسشگر محترم هميشه به آن چيزي كه مجبور به پذيرشش هستي، بپيوند، سپس آن را آن طور كه ميخواهي در صندوقچه باورهايت به صورت تجربهاي مهم ذخيره كن. لازمه انعطافپذيري، پذيرش كاربردي لحظه حال است نه خشك شدن در مقابل آن، پذيرش خودمان و ديگران و وضعيتهاي جاري به هيچوجه به معني تحمل منفعلانه چيزهايي كه دوست نداريم و به هيچوجه لازمهاش چشمبستن به روي عدالت و قرباني كردن خودمان نيست لازمه انعطافپذيري حالت آگاهي وسيع و هميشه هوشيارانه است، معني آن تنها شنا كردن با جريان نيست بلكه با آغوش باز پذيرفتن و استفاده سازنده از جريان است. با تسلط روي اين موضوع شما قادريد سنگ هاي راه را قدمگاه كرده و از مشكلات موقعيت بسازيد. شما با انعطافپذيري با وجود همه مسائل پيچيده نيز رشد خواهيد كرد، چرا كه از ابتكار تغيير حالت استفاده نمودهايد و در مقابل مشكلات بهجاي شكستن خم شدهايد. انسان هم با تصميماتي كه درباره شكل دادن محيطش ميگيرد خود را نيز شكل ميدهد!
نكته دوم: موفقيت، نتيجه اميدواري ديروز است. مطمئن باشيد خوشبختي همواره در كنار ما حاضر است تا منابع خود را با ما تقسيم كند، تنها منتظر آغوش گشوده ماست اميد ميتواند خوشبختي بيافريند، موفقيت امروزمان نتيجه اميدواري ديروز ماست. معناي زندگي را نبايد در پسنگري به رشته به هم پيوسته دوران كودكي تا پيري جست، زندگي بيش از به دنيا آمدن، رشد كردن و بالغ شدن است، براي كشف زندگي و در نهايت خوشبختي بايد دانست كه اين معنا در ذات هر مرحله نهفته است. فراموش نكنيم ابزار مورد نياز را در اختيار داريم اين ابزار عبارتند از: استعدادهاي فطري و مجالي كه براي زندگي تا نقطه مرگ به ما دادهاند. حياتي كه از آن ماست تا هر چه بيشتر آنرا تجربه كنيم.
پرسشگر محترم، پشيمانى واقعي، تصميم بر عدم تكرار و طلب مغفرت از خداوند براى توبه كافى است. يكي از صفات خدا جبار است، اگر شما واقعا از اشتباه خود توبه كنيد، خداوند جبار، اشتباه گذشته شما را جبران مي كند. از فكر كردن به آن و نشخوار ذهني آن دست برداريد و بدانيد گذشت زمان مشكل شما را خود به خود حل مي كند. زماني كه مدت زيادي از اين اتفاق بيفتد و شما اشتباهات گذشته را انجام ندهيد، مطمئنا تنها خاطره اي مبهم از رفتار شما در ذهن اطرافيان باقي مي ماند. شما بايد در اين زمان، آرامش خود را حفظ كنيد و تلاش كنيد تا ذهنتان از دنياي واقعي دور نشود. عبادات را آغاز کنید و به فضل خدای متعال امید داشته باشید.
اکنون آنچه مهم و ضروری است برای شما کنترل وسواس فکری است که به نوعی مشکل مرکزی شما شده است:
براي علاج و درمان اين بيماري ابتدا بايد نوع آن را شناخت و روش درماني مناسب با آنرا انتخاب نمود. برخي از روشهاي مبارزه با اين حالت بدين صورت است:
1- خيلي ها فكر مي كنند اگر جايي آرام بنشينند و تمركز كنند يا نفس عميقي بكشند افكار وسواسي رهايشان خواهد كرد. اگر چه اين فكر تا حدي درست است اما واقعيت اين است كه يك ذهن بيكار، بطور ناخودآگاه به دنبال مشغوليت هايي خواهد رفت كه امكان دارد همان فكر وسواسي باشد. براي مقابله با ورود افكار وسواسي و همزمان تجربه يك استراحت ذهني، بهترين كار اين است كه خود را با فعاليت هاي ورزشي مشغول كنيد. حتي يك پياده روي ساده روزانه هم مي تواند ذهنتان را آرام كند. اين يك قانون است: بدن فعال افكار وسواسي را غيرفعال مي كند.
2- اگر تجربه طولاني مدت اشتغال به افكار وسواسي را داريد، خودتان بهتر متوجه مي شويد چه زماني رشته هايي از اين افكار به ذهنتان راه پيدا مي كنند. بنابراين درست قبل از اينكه يك كلاف به هم پيچيده افكار وسواسي تمام ذهنتان را اشغال كند، تمركز خود را روي يك فعاليت ذهني ساده و لذت بخش «دايورت» كنيد. مثلا به مطلب مورد علاقه ي خود فكر كنيد و يا به يك نواي دلپذير گوش كنيد.
3- عدم پاسخ دهي: مهمترين و كلي ترين راه درمان وسواس، بي توجهي به پيام هاي آن و عدم پاسخ دهي عملي به آن است. اين بيماري در صورتي ادامه مي يابد و تشديد مي شود كه به نداهاي دروني آن كه مبتني بر تكرار عمل ، يا دقت بي مورد و يا قضاوت غير منطقي و افراطي عملي نسبت به امور است، پاسخ دهي عملي شود. براي مقابله با اين حالت بهترين راه بي اعتنايي به اين پيام ها و ترتيب اثر ندادن به آن ها است. اگر مدتي اين روش عملي شود ، به طور قطع از شدت ابتلا به آن كاسته خواهد شد. براي اينكار مي توانيد از تكنيكهاي توقف فكر، انحراف فكر، انحراف توجه استفاده كنيد.
4- غرقه سازي يا تقابل به ضد: در مقابل دقت زیاد می توانید به کارها سرعت دهید و در زمان کوتاهی آن کار وسواسی را انجام دهید.
5- فرمان ايست: در منابع علمي جديد، براي متوقف كردن افكار وسواسي، از روش خاصي به نام توقف فكر كه قبلا نيز به آن اشاره شد استفاده مي شود، بدين ترتيب كه از بيمار خواسته مي شود كه به طور عمد افكار وسواسي خود را آزاد بگذارد و در اين بين ناگهان درمانگر با صداي بلند و بيزار كننده ، فرياد مي زند : ايست !؟! به نظر مي رسد اين عمل جريان فكر وسواسي را متوقف مي كند. شما ميتوانيد خودتان به جاي درمانگر عمل كنيد مثلا ناگهان در جريان فكركردن با صدايي خودتان را متوجه كنيد يا يك كش دور دستتان ببنديد و در اثناي فكركردن آنرا بكشيد و رها كنيد و سپس دستور توقف به فكر آزار دهند بدهيد.
6- در بعضي موارد، فقدان يا كمبود اوقات فراغت و تفريح باعث ركود و خستگي مفرط و زايش اضطراب و در نتيجه بروز اين گونه افكارمي شود. بنابراين مي توانيد در راستاي ايجاد تفريحات سالم، به صورت تخصصي به يك نوع ورزش خاص بر اساس ميل و انگيزه خودتان بپردازيد.
امیدواریم با عمل به آنچه که عرض شد بتوانید تغییرات خوبی در تصمیم گیری های خود ایجاد نمایید.