پرسش:
زنی هستم که با همه محبتهایی که همسرم به من کرده، به او خیانت کردم و از این کارم بسیار پشیمانم، مدتی است که از زندگی هیچ لذتی نمی برم، و خودم را بابت گناهی که کردم نمی توانم ببخشم. آیا خداوند با توبه من، قلم عفو به این همه گناه می کشد؟
پاسخ:
این حالت شما گواه از داشتن ایمان به خداوند متعال و همچنین روحیه قدر شناسی از محبتهای همسرتان می باشد. اگر این حال را نداشتید باید برای خودتان احساس خطری بزرگ می کردید. چرا که عدم پشیمانی از گناه به معنای نشناختن خداوند متعال است.
حق تعالی در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً (1) محققا خدا توبه آنهايى را مىپذيرد كه عمل ناشايسته را از روى نادانى مرتكب شوند و پس از آن به زودى توبه كنند، البته خدا آنها را مىبخشد و خدا (به مصالح خلق) دانا و آگاه است.»
در این آیه صریحا مسأله توبه و پاره اى از شرایط آن را بیان مى کند و مى فرماید: « انما التوبه على الله للذین یعلمون السوء بجهالة؛توبه تنها براى آنها است که گناهى را از روى جهالت انجام مى دهند».
اکنون ببینیم منظور از «جهالت » چیست؟ آیا همان جهل و نادانى و بى خبرى از گناه است؟، و یا عدم آگاهى از اثرات شوم و عواقب دردناک آن مى باشد؟
کلمه «جهل» و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده، ولى از قرائن استفاده مى شود که منظور از آن در آیه مورد بحث، طغیان غرایز و تسلط هوسهاى سرکش و چیره شدن آنها بر نیروى عقل و ایمان است، و در این حالت، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بین نمى رود، اما تحت تأثیر آن غرائز سرکش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گردد، و هنگامى که علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود.
ولى اگر گناه بر اثر چنین جهالتى نباشد، بلکه از روى انکار حکم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گیرد، چنین گناهى حکایت از کفر مى کند و به همین جهت توبه آن قبول نیست، مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.
در باره این که منظور از قریب (زمان نزدیک ) چیست؟ در میان مفسران گفتگو است، جمع زیادى آن را به معنى قبل از آشکار شدن نشانه هاى مرگ مى گیرند، اما بعضى دیگر آن را به معنى زمان نزدیک به گناه گرفته اند، یعنى به زودى از کار خود پشیمان شود و به سوى خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه را به طور کلى از روح و جان انسان بشوید، و کمترین اثرى از آن در دل باقى نماند، و این در صورتى ممکن است که در فاصله نزدیکى قبل از آنکه گناه در وجود انسان ریشه بدواند و به شکل طبیعت ثانوى در آید، از آن پشیمان شود، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایاى قلب و جان انسانى باقى خواهد ماند، پس توبه کامل، توبه اى است که به زودى انجام پذیرد و کلمه «قریب» از نظر لغت و فهم عرف، نیز با این معنى مناسبتر است.
درست است که توبه بعد از زمان طولانى نیز پذیرفته مى شود، اما توبه کامل نیست و شاید تعبیر به «على الله»: (توبه اى که بر خدا لازم است آن را بپذیرد) نیز اشاره به همین معنى باشد، زیرا این تعبیر تنها در این آیه از قرآن آمده و مفهوم آن این است که پذیرش این گونه توبه ها از حقوق بندگان مى باشد، در حالى که پذیرش توبه هاى دور دست، از طرف خداوند یک نوع تفضل است نه حق.
پس از ذکر شرایط توبه مى فرماید: «فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما؛ خداوند توبه چنین اشخاصى را مى پذیرد و خداوند دانا و حکیم است.»
بنابراین شما نباید از رحمت خداوند مأیوس شوید، که این خود گناهى است بزرگتر از جرم اولیه، و چاره یأس و روى آوردن به ناامیدى از رحمت بیکرانه الهى نیست، چاره کسب طهارت بیشتر و اهتمام جدى تر در اعمال عبادى و انجام کارهاى نیک و پسندیده است.
بنابراین به جاى یأس، به انجام کارهاى نیک و پسندیده اهتمام ورزید، و از طرفى به محض ورود افکار یأس آلود به کارهاى مورد علاقه مشغول شوید، و رشته افکار خود را به ناامیدى نسپارید، و بدانید که خدا اگر مجازات و کیفر و یا پاداش را مقرر نموده است، جملگى براى اصلاح ماست.
لذا از رحمت بى منتهاى الهى، نباید نا امید بود و با رعایت شرایط، حتى بعد از صد بار توبه شکستن، باز هم توبه کنید و راه راستى را پیش گیرید.
پی نوشت:
1.نساء/17.
http://askdin.com/comment/1039970#comment-1039970