پرسش:
من از۱۴سالگی ام به یک دختر خانم که هم سن بودیم علاقه مند شدم، ایشان دختر صمیمی ترین دوست مادرم هستند، و ما الان تقریبا هر دو سه ماه یک بار همدیگرا در حد سلام علیک می بینیم، من قصد ازدواج با ایشان دارم، ما هر دو ۱۹ سالمان هست و دانشجو، لطفا راهنمایی بکنید که چگونه من ارتباطم را ادامه بدهم و مسئله تصمیم به ازدواجم را نیز اعلام بکنم؟
پاسخ:
هر تصمیمی یک روال خاصی دارد و بهتر است مسیر عقلانیت طی شود. در این قصه ازدواج که شما در وادی آن وارد شده اید. توجه به بعد علاقه داشتن گزینه مناسب و عامل اصلی برای انتخاب نیست و بهتر است سایر ملاکها هم در این مسئله، مد نظر قرار بگیرد. در عین حال در نظر شرایط وآمادگی های لازم بهتر است جدی گرفته شود.
شما باید با یک پشتوانه عقلانی وارد مرحله ازدواج بشوید تا توان مدیریت و حل مسائل را به صورت مستقل را داشته و بعدا احساس ندامت و پشیمانی نکنید.
اگر تصورتان این باشد که تا زمان جور شدن شرایط ازدواج، همین ارتباط آن هم به طور پنهانی ادامه بدهید، تصمیم درستی نیست و قطعا آسیب زا بوده و ما چنین توصیه ای نمی کنیم.
اما مسئله طرح ازدواج و انجام مقدمات آن؛
این موضوع هم بهتر است از طریق بزرگترها انجام بگیرد. از آنجایی که سابقه شناخت شما از همدیگر و خانواده ها وجود دارد، بنابراین اعتماد به آنها می تواند راهگشا باشد.
اگر تایید می کنند و هیچ بهانه ای هم وجود ندارد؛ در این شکل شما به مطلوب خودتان می رسید و دیگر مسئله حل شده است.
منتها اگر مخالفت بکنند؛ باید صبورانه علت مخالفت آنها را جویا شوید و تامل هم داشته باشید. چه بسا دلایل منطقی هم داشته باشند.
هر چند به نظر می رسد به خاطر اینکه هنوز در حال تحصیل هستید و شرایط سنی و موقعیتی شما فعلا زود به نظر می رسد؛ با این قضیه مخالفت کنند. در این صورت شما می توانید تا زمان جور شدن شرایط صبر بکنید یا با کمک خانواده خودتان تدبیری بیاندیشید و نظر آنها را جلب بکنید. البته اصرار و پافشاری شما برای رسیدن به خواسته تان خیلی موثر می باشد. اما باید در کنار این اصرار، به صورت منطقی موضوع و مسائل دیگر را هم بخوبی بنگرید تا بعدا مشکل ساز نشود. این مسئله قابل حل می باشد منتها زحمت زیادی دارد و باید همت والای داشته باشید تا مسائل بتدریج حل شود.