عالم خارج از ذهن

پرسش: در مورد اثبات عالم خارج، برخی معتقدند که پذیرش عالم خارج از ذهن، راه حل اثباتی و استدلالی ندارد. بلکه راه حل این مسئله این است که بتوانیم نقطه ای وجودی میان فاعل شناسا و هستی فراتر از ذهن را یافت که در آن نقطه اشتراک و تلاقی داشته باشند. این مسئله تنها در فضایی قابل فهم و پذیرش است که نفس مورد قبول باشد. بنابراین، مشکل وجودی میان ذهن و عالم خارج از ذهن، به صورت وجودی قابل حل است نه اثباتی. بر اساس این نظر دو سوال دارم:

1.آیا طبق این متن وجود عالم خارج از ذهن بدیهی نیست؟

2.منظور از جمله ی "مشکل و دیوار وجودی میان ذهن و عالم خارج از ذهن باید به نحو وجودی برداشته شود و ته به نحو اثباتی"چیست؟

 

 

پاسخ:

مطلبی که در این مقاله وجود دارد به صورت خلاصه بیان کننده این است که راه هایی که در مورد وجود عالمی خارج از ذهن انسان طی شده است، با یک اشکال دوگانه روبروست. از یک سو، برخی از این راه حلها، به دنبال اثبات وجود عالم خارج بر آمده اند در حالیکه اثبات عالم خارج اصلا امکان ندارد. از سوی دیگر، بداهت که از سوی فلاسفه اسلامی مطرح شده است نیز برای ایده آلیستها قانع کننده نیست.

 

بر این اساس،

 

اولا: اصولا نمیتوان راهی برای اثبات عالم خارج یافت و تمام راه های رفته شده، نادرست و غیرکافی است.

 

ثانیا: در مورد عالم خارج، باید به سمت جنبه ثبوتی جریان رفت نه جنبه اثباتی. راه حل ثبوتی بدین معناست که بتوانیم نقطه مشترکی را یافت که فاعل ناسا و هستی خارج از ذهن در آن نقطه تلاقی داشته باشند. که عبارت است از نفس. 

 

در مورد سوال نخست: در این متن تا جائی که ظاهرش نشان میدهد، صحبتی از این نیست که وجود عالم خارج بدیهی است یا نیست. بلکه اساسا به دنبال این است که اثبات آن امکان ندارد و باید قبل از اثبات(که البته امکان ندارد) سراغ جنبه ثبوتی و تبین نحوه وجودش رفت. حال، بدیهی بودن عالم خارج به عنوان یک گزاره و یک تصدیق، اگر نحوه ای برای اثبات در نظر گرفته شود، قطعا نادرست و خلاف منظور نویسنده این متن است. اما اگر بدین معناست که وجود عالم خارج یا اصلا قابل اثبات نیست و یا نیازی به اثبات ندارد(کما اینکه معنای بداهت در تصدیقات، بدین دو معنا بیان شده است)، منظور وی از ادعای بداهت عالم خارج دقیقا این نکته است که نباید سراغ اثبات رفت. بنابراین اینکه این نویسنده، بداهت عالم خارج را پذیرفته است یا خیر، متوقف بر این است که بدیهی دانستن عالم خارج را به چه معنایی بدانیم. بداهت به معنای تصدیق و اثبات، یا بداهت به معنای عدم امکان یا عدم نیاز به اثبات.  در نتیجه نویسنده به دنبال ادعای بداهت یا نقد آن نبوده است بلکه تنها خواسته از این ادعای فلاسفه به نکته مورد نظر خود(غیر اثباتی بودن این مسئله و وجودی بودنش برسد.)

 

 

در مورد سوال دوم: در این مطلب که بخشی از یک مقاله است، نویسنده به اندازه کفایت در مورد مراد خود از وجودی بودن مسئله عالم خارج از ذهن صحبت کرده است. وی در این مطلب، دو ادعا کرده است؛ ادعایی سلبی و ادعایی ایجابی. ادعای سلبی وی این است که مسئله عالم خارج، یک مسئله اثباتی نیست و نباید به سراغ نحوه اثبات و استدلال برای این مسئله رفت.  ادعای ایجابی نیز این است که این مسئله، یک مسئله وجودی و ثبوتی است. البته این دو ادعا دو رویه و ضلع یک مسئله است. اگر اثبات کردیم که این مسئله(یعنی وجود عالم خارج) به نحو وجودی و ثبوتی است، دیگر جنبه اثباتی آن بی معنا خواهد شد. چرا که این دو دوساحت بحث در مورد متعلق‌های مختلف شناخت است.  خود نویسنده در بند سوم این مقاله اینگونه مینویسد:

 

«به نظر میرسد به اشتباه بنا بوده فاصله ثبوتی به نحو اثباتی پیموده شود. شکاف میان ذهن و عالم خارج(برفرض پذیرش) امری وجود است و گذر از این دیوار ضخیم، به معنای گذر از ....مفاهیم ذهنی به وجود خارجی و عینی و یا عبور از عالم ذهن به عالم خارج است و این عبور تنها میتواند به گونه وجودی و ثبوتی باشد نه اثباتی و استدلالی و مفهومی.  »

 

بنابراین مراد نویسنده از این جمله این است که نباید به سراغ اثبات استدلالی عالم خارج رفت چرا که این مسئله، اصولا در مرتبه قبل قرار دارد و نباید فاصله وجودی را اثباتی طی کرد.

http://askdin.com/comment/1038994#comment-1038994