پرسش: بهانه آوردن چه حکمی دارد؟ گاهی وقت ها کاری را نمی خواهیم انجام دهید اما دلیلش را هم نمی خواهیم بگوییم. آیا میتوانیم بهانه دیگری مطرح کنیم؟ دروغ میشود؟
پاسخ:
بهانه در لغت به معنای عذر نابجا و دستاویزی برای رسیدن به هدف است. اما در استعمال عرفی معانی مختلفی میدهد. گاهی بهانه به معنای دلتنگی و سراغ گرفتن کودک از پدر و مادر خود است. گاهی به معنای دست و پا کردن عذری برای از زیر کار در رفتن و ایراد و اشکال گرفتن است. گاهی نیز به معنای مخفی کردن دلیل اصلی یک تصمیم و عنوان کردن دلیل دیگری به جای آن است.
به عنوان یک اصل این را بدانید که شما مجبور نیستید دلیل همه کارهایتان را برای دیگران توضیح دهید. اما اگر خواستید توضیح دهید نباید دروغ بگویید. بهانه آوردن دو حالت کلی دارد. گاهی اوقات فرد برای زیر بار یک کار نرفتن بهانه ای می آورد که از اصل دروغ و غیر واقعی است.
در سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) واقعه درس آموزی وجود دارد که در این روایت نقل شده است:
«قَالَتْ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ كُنْتُ صَاحِبَةَ عَائِشَةَ الَّتِي هَيَّأْتُهَا وَ أَدْخَلْتُهَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَعِي نِسْوَةٌ قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْنَا عِنْدَهُ قُوتاً إِلَّا قَدَحاً مِنْ لَبَنٍ فَشَرِبَ ثُمَّ نَاوَلَهُ عَائِشَةَ قَالَتْ فَاسْتَحْيَتِ الْجَارِيَةُ فَقُلْتُ لَا تَرُدِّينَ يَدَ رَسُولِ اللَّهِ خُذِي مِنْهُ قَالَتْ فَأَخَذَتْهُ عَلَى حَيَاءٍ فَشَرِبَتْ مِنْهُ ثُمَّ قَالَ نَاوِلِي صَوَاحِبَكِ فَقُلْنَ لَا نَشْتَهِيهِ فَقَالَ لَا تَجْمَعْنَ جُوعاً وَ كَذِباً قَالَتْ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ قَالَتْ أَحَدُنَا لِشَيْءٍ يَشْتَهِيهِ لَا نَشْتَهِيهِ أَ يُعَدُّ ذَلِكَ كَذِباً قَالَ إِنَّ الْكَذِبَ لَيُكْتَبُ حَتَّى يُكْتَبَ الْكُذَيْبَةُ كُذَيْبَةً؛ اسماء بنت عمیس می گوید: در شب زفاف عایشه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ظرف شیری را به من داد و فرمود: به زنها بده تا بخورند، (وقتی به آنها تعارف کردم) آنها گفتند میلی به نوشیدن شیر نداریم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: بین گرسنگی و دروغ جمع نکنید. اسماء گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) اگر چیزی را که به آن میل داریم و بگوییم میل نداریم، آیا دروغ شمرده می شود؟! فرمودند: به درستی که دروغ در نامه عمل ثبت می شود هرچند کوچک باشد.»(1)
میهمانان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نمی خواستند غذا بخورند و نمی خواستند بگویند که رویمان نمی شود. به همین خاطر بهانه میل نداشتن به غذا را مطرح کردند که در اصل دروغ و غیر واقعی بود. بدیهی است که این نوع از بهانه آوردن دروغ و گناه محسوب می شود.
حالت دوم این است که فرد برای اینکه کاری را انجام ندهد مسئله ای را عنوان می کند که واقعی است. اما در عین حال دلیل تصمیم او در انجام ندادن آن کار نیست و یا دلیل اصلی نیست. مثلا به خاطر دیدن یک برنامه تلوزیونی به مدرسه نمی رود و بیماری را بهانه می کند در حالی که واقعا هم بیمار است. اما این بیماری به اندازه ای جزئی است که یا هیچ تاثیری در مدرسه نرفتن او نداشته و یا تاثیر کمی داشته است. در این موارد اگر صرفا به آن اتفاق اشاره کند بدون اینکه آنرا دلیل بر تصمیم خود معرفی نماید دروغ نگفته است. اما اگر صریحا آن اتفاق را دلیل بر تصمیم خود بیان نماید مرتکب دروغ شده است.
پی نوشت:
1. مجلسی، محمد باقر(1110ق)، بحار الانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، ج69، ص258.