پرسش:
در آیه ای از قران خدا میفرماید هرکسی ازذکر من رویگرداند زندگی او تنگ خواهد شد "معیشتا ضنکا"
در این آیه منظور از معیشتا ضنکا چیست و چه چیزهایی رو شامل میشه؟
بعضی ها میگویند و شبهه ای که دارند اینه که چرا عده ای از مسلمانان نماز نمیخونند ولی از زندگی راحت و رفاه بهره مندند ولی در بعضی هم که نماز میخوانند دچار فقر هستند.
پاسخ:
« وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى؛ و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى كنيم» (طه/124)
در خصوص « مَعِيشَةً ضَنْكًا » مفسران گرانقدر مطالب و توضیحاتی ارائه داده اند:
مرحوم علامه در المیزان می فرمایند:
«و اگر فرمود: كسى كه از ذكر من اعراض كند" معيشتى ضنك" يعنى تنگ دارد، براى اين است كه كسى كه خدا را فراموش كند، و با او قطع رابطه نمايد، ديگر چيزى غير دنيا نمى ماند كه وى به آن دل ببندد، و آن را مطلوب يگانه خود قرار دهد، در نتيجه همه كوشش هاى خود را منحصر در آن كند، و فقط به اصلاح زندگى دنيايش بپردازد، و روز به روز آن را توسعه بيشترى داده، به تمتع از آن سرگرم شود، و اين معيشت، او را آرام نمى كند، چه كم باشد و چه زياد، براى اينكه هر چه از آن به دست آورد به آن حد قانع نگشته و به آن راضى نمى شود، و دائما چشم به اضافه تر از آن مى دوزد، بدون اينكه اين حرص و تشنگيش به جايى منتهى شود، پس چنين كسى دائما در فقر و تنگى بسر مىبرد، و هميشه دلش علاقه مند به چيزى است كه ندارد، صرف نظر از غم و اندوه و قلق و اضطراب و ترسى كه از نزول آفات و روى آوردن ناملايمات و فرا رسيدن مرگ و بيمارى دارد، و صرف نظر از اضطرابى كه از شر حسودان و كيد دشمنان دارد، پس او على الدوام در ميان آرزوهاى بر آورده نشده، و ترس از فراق آنچه بر آورده شده به سر مىبرد.»(1)
نظر استاد جوادی آملی در مورد فراز مورد بحث از آیه 124 سوره مبارکه طه، چنین است:
«ذات اقدس الهي مشخص ميكند كه اگر جامعهاي در راه صحيح قدم بردارد بركات فراوان نصيبشان ميشود نه پُرخوري، به تكاثر برسند، بلكه به طهارت روح و كوثر برسند آنها به دنبال تكاثرند و هميشه در زحمتاند. دين، ما را به كوثر دعوت ميكند و هميشه امنيت و رفاه را به ما ارزاني ميدارد آن كجا و اين كجا، بنابراين ميفرمايد اگر جامعهاي بيراهه رفت نه آسمان به سود اوست نه زمين به كام او؛ گرفتار فشارهاي آسماني و زميني خواهد بود ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً﴾ و اگر كسي به راه بود ﴿لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ﴾ (اعراف/96) هم آسمان هم زمين؛ چون اصلِ آفرينش آسمان و زمين براي پرورش خليفةالله هست فرمود: ﴿سَخَّرَ لَكُم مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الاَرْضِ﴾(لقمان/20) در سورهٴ مباركهٴ «بقره» اين مضمون گذشت كه ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَالْسَّمَاءَ بِنَاءً﴾ (بقره/22)كذا و كذا تا شما بهرهٴ صحيح ببريد از اول تا آخر قرآن فايدهٴ آفرينش عالَم را آدمپروري ميداند
بنابراين اگر جامعهاي بيراهه رفت وجهي ندارد كه فَلك و مَلك در كار او باشند، كه نه باران به موقع و بهجا به اينها خدمت ميرساند نه آفتاب و نه موجودات سمائي يا ارضي ديگر. اين يك اصل كلّي است كه اگر كسي جهان را بداند، انسان را بشناسد، رابطهٴ انسان و جهان را بشناسد و اينكه جهانبان و جهاندان يعني خدا، جهان را به عنوان سفره خَلق كرد براي پذيرايي مهمان و آن مهمان خليفة الله است، ديگر هرگز اگر به او گفتند كه بدرفتاري جامعه باعث خشكسالي است يا فشار حوادث است اين انكار نميكند؛ اگر سلبِ امنيت در اثر بعضي از معاصي است اين به دنبال چارهجويي ميرود انكار نميكند. بين خود و حوادث عالَم از يك سو، بين اعمال خود و امنيت و آرامش دروني از سوي ديگر يك پيوند ناگسستني احساس ميكند... پس بنابراين ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً﴾ يك اصل كلي است براي اينكه ما مهمانيم مالك كه نيستيم خداي سبحان ميزبان است و مالك است اين سفره را براي مهمان هاي اهل پهن كرده نه براي نااهل.»(2)
همچنین به دو نکته مهم باید توجه داشت :
اول اینکه قاعده و قانون بهره مندی از مادیات بر مبنای دلخواسته افراد تنظیم نمی شود.
ونکته مهم دوم قانون درخدمت بودن زمین و آسمان در جهت هدف خلقت است.
بنابراین تفاسیر مراد از «مَعِيشَةً ضَنْكاً»، ضیق و تنگنای مادی نیست زیرا بسیاری از افرادی که به خدا اعتقادی ندارند از بهره مالی و مادیات منتفع هستند و در مضیقه مالی نیستند اما بسیاری از همین افراد به دلیل همین احساس تنگنا و مضیقه، دست به اقداماتی میزنند که به زعم خود آرامش پیدا کنند از مسکرات و مخدرها گرفته تا خودکشی و مرگ. غافل از اینکه خلا ایی که در این موارد وجود دارد و فرد آنرا در قالب تنگنا و سختی احساس می کند اساسا مربوط به بعد دیگری از وجود چند بعدی انسان است که با مادیات پر یا ترمیم نمی شود بلکه با رویکرد الهی به آرامش بدل خواهد شد.
پی نوشت ها:
1.طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسير الميزان، محمد باقر موسوی، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، قم، ج14، صص314و315
2. بنیاد علوم وحیانی اسراء، تفسير سوره مباركه طه جلسه 60
http://askdin.com/comment/1034206#comment-1034206
http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MjU3NA%3d%3d-bw8DBMsxfGc%3d