پرسش: من مدتی است باورم نسبت به امور دینی کم شده است. خیلی از دعاها و نمازهایی را که قبلا می خواندم الآن نمی خوانم. نسبت به ثواب هایی که برای عبادات نقل شده است احساس تردید میکنم. برای قوی شدن ارتباط با خداوند راهکار بدهید.
پاسخ: مومن در مسیر عبادت و ارتباط با خداوند ممکن است دچار چالش ها و تهدیدهایی شود و تجربه های معنوی گذشته را از دست بدهد. برخی از مهم ترین عواملی که کمیت و کیفیت ارتباط با خداوند را دستخوش تغییر میکنند عبارت اند از:
اکتفا به عبادت قالبی و کمرنگ شدن جنبه قلبی
عبادات معمولا دو جنبه قلبی و قالبی دارند. جنبه قالبی ظاهر و نمود رفتاری عبادت است که دراعضا و جوارح خود را نشان می دهد. اما جنبه قلبی عبادت محبت و خشوع و خوف و امیدی است که عابد در قلب خود نسبت به پروردگار احساس می کند و به عبادتش معنا و مفهوم می بخشد. عبادتی که تنها اعضا و جوارح عبد را به کار گیرد ولی قلب از لذت ارتباط با خداوند محروم باشد خسته کننده و ملال آور است.
برخی از راهکارهای افزایش لذت معنوی در عبادت از این قرار است:
ترک گناه، رعایت اعتدال در عبادات مستحبی، تقویت باور به معاد، ارتباط با معانی اذکار و مطالعه فلسفه عبادات، داشتن تفریح حلال و روابط اجتماعی سالم، مطالعه احوال علما و عرفا ...
تعبّد تنها بدون پشتوانه معرفت
گاهی اوقات بنده معرفت صحیحی نسبت به معبود ندارد و تنها عبادت را از روی تعبّد و تقلید انجام میدهد. او عظمت خداوند را درک نکرده است تا قلبش نسبت به او خاشع شود و تسلیم گردد. مهربانی خداوند را با عمق وجود احساس نکرده تا به او عشق ورزد و از ارتباط با او لذت برد. قهر و غضب الهی را باور ندارد تا او را به تضرع و کوچکی در پیشگاه خدا وا دارد. عبادت بدون معرفت اثر و نتیجه مطلوب را به دنبال ندارد. حتی اگر مخ عبادت یعنی دعا هم بدون معرفت انجام شود بی اثر است. از امام صادق(علیه السلام) سوال شد چرا ما دعا می کنیم اما مستجاب نمی شود؟ حضرت فرمود:
«لِأَنَّكُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُونَ؛ به خاطر اینکه شما کسی را صدا می زنید که نمی شناسید.»(1)
افراط در عبادت و انجام آن با بی میلی
امیر المومنین (علیه السلام) به حارث همدانی می فرماید:
«خَادِعْ نَفْسَكَ فِي الْعِبَادَةِ وَ ارْفُقْ بِهَا وَ لَا تَقْهَرْهَا وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلَّا مَا كَانَ مَكْتُوباً عَلَيْكَ مِنَ الْفَرِيضَةِ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا؛ نفس خود را در عبادت بفريب، و با او به رفق و مدارا باش و به او سختگيرى مكن، و زمانى كه نشاط و فراغت دارد به عبادتش آر، مگر در آنچه بر تو واجب است، كه تو را از انجامش و مراعات آن در زمان معينش چاره اى نيست.»(2)
گاهی اوقات انسان برای انجام یک عبادت احساس تنبلی دارد. هیچ اشکالی ندارد که با تنبلی مقابله کنیم و جسم را در مسیر عبادت به حرکت وا داریم. اما گاهی اوقات مشکل تنبلی و همراهی نکردن جسم نیست. بلکه روح همراهی نمی کند. دراین حالت اگر بخواهیم به زور عبادت کنیم عبادتی بی روح و توام با بی حوصلگی و حواس پرتی خواهیم داشت. چنین عبادتی نه تنها شوق ایجاد نمیکند بلکه باعث زدگی میشود.
امتحان و ابتلاء فرد به نعمت
سرگرم شدن به نعمت ها و داشته های دنیوی نیز فرد را دچار احساس بی نیازی و غفلت میکند و عبادت را در زندگی او کمرنگ و کم معنا جلوه میدهد. در قرآن کریم از عبادت فصلی برخی از بندگان سخن به میان آمده است.
«وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ؛ و هر گاه به انسان آسيبى رسد پروردگارش را می خواند در حالى كه (با توبه) به سوى او بازگشته است. امّا همين كه خداوند از جانب خويش نعمت بزرگى به او دهد آن چه را (به خاطر رفع آن) قبلًا خدا را می خواند، فراموش می كند.»(3)
تدبیر و تربیت الهی
گاهی اوقات سلب توفیق و تغییر در عادات عبادی عبد، تدبیر مستقیم خداوند متعال است تا از گرفتار شدن به عجب در امان بماند. در این باره امام باقر(علیه السلام) از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نقل میکند که فرموده اند:
«قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ لَمَنْ يَجْتَهِدُ فِي عِبَادَتِي فَيَقُومُ مِنْ رُقَادِهِ وَ لَذِيذِ وِسَادِهِ فَيَتَهَجَّدُ لِيَ اللَّيَالِيَ فَيُتْعِبُ نَفْسَهُ فِي عِبَادَتِي فَأَضْرِبُهُ بِالنُّعَاسِ اللَّيْلَةَ وَ اللَّيْلَتَيْنِ نَظَراً مِنِّي لَهُ وَ إِبْقَاءً عَلَيْهِ فَيَنَامُ حَتَّى يُصْبِحَ فَيَقُومُ وَ هُوَ مَاقِتٌ لِنَفْسِهِ زَارِئٌ عَلَيْهَا- وَ لَوْ أُخَلِّي بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَا يُرِيدُ مِنْ عِبَادَتِي لَدَخَلَهُ الْعُجْبُ مِنْ ذَلِكَ فَيُصَيِّرُهُ الْعُجْبُ إِلَى الْفِتْنَةِ بِأَعْمَالِهِ فَيَأْتِيهِ مِنْ ذَلِكَ مَا فِيهِ هَلَاكُهُ لِعُجْبِهِ بِأَعْمَالِهِ وَ رِضَاهُ عَنْ نَفْسِهِ حَتَّى يَظُنَّ أَنَّهُ قَدْ فَاقَ الْعَابِدِينَ وَ جَازَ فِي عِبَادَتِهِ حَدَّ التَّقْصِيرِ فَيَتَبَاعَدُ مِنِّي عِنْدَ ذَلِكَ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ؛ خداى عز و جل فرمايد: برخى از بندگانم كسى است كه در عبادتم كوشش كند و از خواب و بستر با لذت خود برخيزد و در شبها براى خاطر من نماز شب خواند و خود را در راه عبادتم به زحمت اندازد. من يك شب و یا دو شب او را به خواب وا دارم براى نظر لطفى كه نسبت به او دارم و دوام توفیقش را می طلبم. پس او تا صبح ميخوابد سپس برميخيزد و خود را مبغوض دارد و سرزنش ميكند. در صورتى كه اگر او را واگذارم تا هر چه خواهد عبادتم كند، از آن راه او را خود بينى فرا گيرد و همان خود بينى او را نسبت به اعمالش فريفته سازد و حالتى به او دست دهد كه هلاك دينش در آن باشد. عجب او را تا آنجا برد كه گمان كند بر همه عابدان برترى یافته و در عبادت من هیچ کوتاهی و تقصیری نداشته است. آن هنگام از من دور شود در حالی که گمان كند به من نزديك است.»(4)
تضعیف باورهای اعتقادی
باورهای اعتقادی پشتوانه و سر منشا اعمال عبادی در انسان است. هر نوع تشکیک و تزلزل در باورهای اعتقادی به سستی و ضعف در عبادت و انجام اعمال صالح منتهی میشود. ایمان به غیب محور اعتقادات است. خداوند متعال، معاد، بهشت و جهنم، امام زمان(عج) همگی مصداقی از غیب هستند. مادی گرایی و دنیاگرایی دید انسان را به محسوسات محدود میکند و از امور غیبی غافل می نماید.
سلب توفیق الهی
میان اعمال انسان روابط مستقیمی وجود دارد. اعمال نیک باعث هم افزایی یکدیگر میشود و توفیق اعمال صالح بیشتری را فراهم میکند. گناه نیز سبب سلب توفیق میشود.
حضرت امام (قدس سره)در مورد ارتباط اعمالی كه انسان انجام میدهد و توفیق یا سلب توفیقی كه نصیب او میشود، میفرماید:
«ممكن است یك نظر به نامحرم یا یك لغزش كوچك لسانی، مدتها انسان را از سرایر و حقایق توحید باز دارد و از حصول جلوات محبوب و خلوات مطلوب كه قرة العین (نور چشم) اهل معرفت است، باز دارد.»(5)
پی نوشت ها:
1. ابن طاووس، على بن موسى(664ق)، فلاح السائل و نجاح المسائل، بوستان کتاب، قم، ص107.
2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، هجرت، قم، نامه69.
3. زمر، 8.
4. کلینی، محمد بن یعقوب(329 ق)الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج2، ص60.
5. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، قم، ص69.