پرسش:
با وجود بی عدالتی و تبعیضی که در دنیا و نیز تبعیض بین زنان و مردان در احکام الهی، آیا خداوند عادل است؟
پاسخ:
سوال راجع به عدالت خداوند به دو صورت قابل طرح است:
گونه نخست، اشاره کلی به عدالت خداوند و ادله عقلی آن است.
گونه دوم، اشاره به مواردی است که در ظاهر و بادی امر، در تناقض با عدالت خداوند شمرده میشود.
پاسخی که به این سوالها نیز ارائه میشود، میتواند به دو صورت باشد. اما بهتر است به این نکته توجه کنیم که مسئله عدالت خداوند، یک آموزه کاملا عقلی است و به صورت پیشینی اثبات میشود. پیشینی است یعنی اثبات آن ناظر به تجربه و مشاهده عالم خارج و از طریق استقرا و بررسی موارد نیست بلکه کسی که با مسائل عقلی و شیوه استدلال برهانی آشنایی دارد و مبادی این مسئله را میداند، میتواند به صحت آن برسد. نقطه مقابل یک آموزه عقلی و مورد نقض آن، اموری هستند که از موارد یقینی باشند و انسان نسبت به صدق و صحت آنها یقین منطقی داشته باشد. بنابراین پیش از طرح و بررسی مواردی که به عنوان نقض مطرح میشود، لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که بسیاری از موارد در حقیقت ناشی از احساسات و عواطف ما یا ناشی از اشتباه ماست و نباید به عنوان یک مقدمه یقینی شمرده شود. اینک به دو موردی که به عنوان نقض مطرح شده است، می پردازیم تا مشخص شود توان ایستادگی در مقابل یک قضیه عقلی که نتیجه یک استدلال برهانی بوده است، را دارد یا خیر.
نقض نخست. امتیاز ایثارگری در کنکور
نقض نخست شما این است که چرا برای کسانی که کاری را برای کشور انجام داده اند و ایثار گری کرده اند(ایثار مال یا جان) باید از امتیازی به تناسب ایثار خود بهره مند باشند. این نقض ناشی از یک اشتباه و سوء برداشت است. هر جامعه ای برای یک سری کارهای عام المنفعه، امتیازاتی قرار داده میشود. این امتیازات به جهت قدردانی از این اقدامات و تلاشهاست. نکته مهم این است که این قدردانی موجب سلب امتیاز از دیگران نشود. در مورد امتیاز ایثارگری تا حدود زیادی به این مسئله توجه شده است. بدین صورت که تنها درصد کمی از این امتیاز به واسطه ایثار گری اختصاص داده میشود آن هم مشروط به اینکه آن فرد، حداقل 70 یا 80 درصد از نمره کسب شده نفر بالایی را کسب کرده باشد. این امتیاز شبیه امتیازی است که مثلا دانش آموزان مناطق محروم دارند. اما متاسفانه کسی به این امتیاز اعتراض نمیکند ولی به امتیازی که به ایثارگران داده میشود اعتراض میشود. بنابراین مشخص میشود که این مطلب یک مطلب احساسی و ناشی از سوء برداشت بوده است و به هیچ وجه درست نیست.
نقض دوم. کم توجهی به زنان نسبت به مردان
با بررسی دقیق مسئله و فلسفه اینگونه احکام الهی مشخص میشود که این نقض نیز نادرست است و این مسئله نه تنها نشانه بی توجهی و کم ارزشی زنان نیست بلکه نقضی نسبت به عدل الهی نیز نیست. توضیح اینکه
برخی از احکام الهی، صرفا جنبه شخصی دارد. مانند اینکه شخص نماز بخواند یا روزه بگیرد. برخی دیگر از احکام الهی، غیر از جنبه شخصی، یک بعد اجتماعی نیز دارد. مثلا اینکه شخص روزه خود را در ملأ عام بشکند و روزه خواری کند. در مورد مسائل مالی مربوط به زنان، یک جنبه فردی و شخصی وجود دارد و یک جنبه اجتماعی. جنبه اجتماعی این احکام بدین صورت است که چون وظیفه تامین معاش و روزی خانوار در مباحث دینی بر عهده مردان است و زنان هیچ وظیفه ای در قبال آنان ندارند، لازم است در بعد مالی جریمه ها یا اختصاص ارث، به این مسئله توجه شود تا کمکی برای مردان در راستای تامین معاش خانواده باشد. بنابراین اگر به مردان دیه بیشتری داده میشود یا از ارث بیشتری بهره مند هستند بدین جهت است.
در بررسی این حکم نباید به موارد نقض و استثناها استناد کرد بلکه همانطور که در قانونگذاری به موارد غالب نگریسته میشود و قانون ناظر به آنان است در موارد نقض نیز باید به غالب موارد نگاه شود نه به موارد استثنایی و خاص.