پرسش:
آیا هر کاری که در تقدیر انسان ثبت شده، و انسان هم تلاش کرده که آن ها را برگرداند اما نشده، این یعنی جزء تقدیرات حتمی است و بداء هم در آن راه ندارد؟ اگر بداء در آن را ندارد، این سرنوشت ریشه در سعادت و شقاوت و عالم ذر دارد؟ و سوال سوم اینکه نحوه حس کردن بداء چگونه است آیا قابل حس شدن هست ؟ راه حلی دارد؟
پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:
نکته اول:
با توجه به عدم آگاهی ما از تقدیرات حتمی و غیر حتمی، و همچنین عدم آگاهی ما از زمانِ تغییر تقدیرات غیر حتمی نمی توانیم تلاش هایی که کرده ایم و تا کنون نتیجه نداده را جزء تقدیرات حتمی بدانیم، چون هر لحظه از آینده ممکن است به نتیجه برسند.
چیزی که تا کنون محقق نشده است دلیل نمیشود که فردا هم محقق نشود، پس فردا محقق نشود یا روزهای بعد از آن محقق نشود. به لحاظ عقلی هر لحظه در آینده امکان تحقق دارد بنابراین ما نمی توانیم بگوییم که در تقدیر الهی ثبت شده که هیچ وقت محقق نشود. ما زمانی می توانیم چنین نتیجه ای بگیریم که یقین داشته باشیم هر چه در آینده هم تلاش کنیم به نتیجه نخواهد رسید در حالی که ما هرگز چنین علمی نداریم.
بنابراین این جمله شما که فرمودید: «هر کاری که در تقدیر انسان ثبت شده، و انسان هم تلاش کرده که آن ها را برگرداند اما نشده» خود این جمله اصلا اثبات شدنی نیست.
نکته دوم:
این که ما عدم موفقیت هایمان را به عالم ذر گره بزنیم هم صحیح نیست، چرا که اولا اصل وجود عالمی به نام عالم ذر محل اختلاف است، و برخی از بزرگان به وجود چنین عالمی قبل از این عالَم معتقد نیستند.
ثانیا: حتی بر فرض وجود عالم ذر و اینکه موفقیت ها و عدم موفقیت های انسان را به پاسخ و عملکرد انسان در عالم ذر ره بزنیم مشکل را حل نخواهد کرد، چون همین سوال به عالم ذر منتقل خواهد شد که عامل تفاوت عملکرد انسان ها در عالم ذر چه بوده است؟ بنابراین به طور کلی گره زدن این مسئله به عالم ذر مسیر درستی برای توجیه عدم موفقیت ها نیست.
بنابراین چه عالم ذر را بپذیریم و چه نپذیریم باید بدانیم که چنین نیست که عالم ذر جایگزین تلاش های دنیوی انسان شده و آیا آنها را بی اعتبار و بی اثر سازد. آنچه انسان را در دنیا به موفقیت یا عدم موفقیت می رساند تلاش ها و مجاهدت های دنیوی اوست که در آیات قرآن به صورت مکرر به آن اشاره شده است، مانند: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»؛ انسان بهره ای جز به اندازه تلاشش ندارد.(1)
در حالی که حتی یک آیه نداریم که بفرماید علت ناکامی شما، سوء عملکرد شما در عوالم پیشین چون عالم ذر است.
نکته سوم:
اما در مورد «بداء» باید دقت کرد که معنای «بداء» آشکار شدن تغییر رفتار خداوند برای انسان است، نه برای خدا؛ یعنی چیز تازه ای برای خدا آشکار نشده که رفتارش را به خاطر آن تغییر دهد؛ بلکه برای انسان آشکار می شود که خداوند فعلش را تغییر داده است.
پس طبیعتا تحقق آن باید برای انسان محسوس باشد تا «بداء» صدق کند، اگرچه ممکن است انسان به این بداء توجه نداشته باشد. اما نکته ای که باز در اینجا باید به آن توجه کنید این است که بداء یعنی تغییر رفتار خداوند متناسب با تغییر شرایط! نه اینکه خداوند بی جهت و بدون هیچ دلیلی رفتار و تصمیم خود را عوض کند؛ بنابراین اگر قرار باشد بدائی هم رخ بدهد باز هم این بداء به خاطر تغییر رفتار و عملکرد از جانب خود انسان است، به عبارتی به این آیه قران کریم باز می گردد که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.(2)
نتیجه گیری:
بنابراین در یک کلام تمام موضوعاتی که ارتباط با تعیین پیشینی اتفاقات دارند مانند قضا و قدر، لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، عالم ذر، بداء و مانند آن هرگز در عرض اراده و اختیار انسان نبوده و به جبر منتهی نمیشوند. این که از قبل معلوم باشد سرنوشت انسان ها چه میشود که مشکلی ندارد؛ شما فرض کنید رفیقتان را خوب می شناسید خب طبیعتا می توانید پیش بینی کنید چه چیزی انتخاب خواهد کرد؛ اگر 70 درصد دوستتان را بشناسید پیش بینی شما هم 70 درصدی خواهد بود، اما اگر کسی را 100 درصد بشناسید 100 درصد می توانید رفتار او را پیش بینی کنید.
هر چه که در این الواح ثبت است و هر چه که قضا و بقدر الهی به آن تعلق گرفته است، با قید علل و عوامل پیشینی آنهاست، نه اینکه خدا با قرعه آنها را ثبت کرده باشد! یعنی اگر در لوح محفوظ رقم خورده است که انسان «الف» کافر خواهد بود، این هم رقم خورده است که با اختیار خودش کافر خواهد بود. در غیر این صورت جبر است و ظلم است و بی عدالتی و خلاف حکمت و خلاف عقل، و خلاف قرآن و خلاف روایات و خلاف وجدان و خلاف فطرت...
وقتی این همه آیه بر نفی ظلم از جانب خداوند در قرآن آمده، و قطعا قرار نیست خدا به کسی ظلم کند، پس طبیعتا این کفرها از خود اشخاص نشأت گرفته است، نباید فقط برخی از آیات و روایات را دید و چشم بر روی بقیه بست.
پی نوشت ها:
- نجم:39/53.
- رعد:11/13.